۱۳۹۶ آبان ۲۹, دوشنبه

دفاع از توده ایسم به بهانه جدال با امریکا

جریان «اتحاد سوسیالیستی كارگری» (محفل رضا مقدم ـ ایرج آذرین)، نویسنده ای دارد به نام احمد شقایقی. وی در آخرین شماره نشریه این محفل در مطلبی، به جدال با آلترناتیو پروغربی پرداخته است، كه یادآوری چند نكته در حاشیه این «جدال» خالی از فایده نیست. نوشته مزبور ابتدا با ایما و اشاره به چند نفر و جریان اشاره می كند و در جائی هم، از نوشته مشترك رضا مقدم و ایرج آذرین در رابطه با حزب كمونیست كارگری كه آن را متهم به گرفتن پول از اسرائیل کرده بودند، یادی می كند. نكته جالب، به نظر من، در این نوشته ارجاع به نوشته ای از رضا مقدم تحت عنوان «خطر فساد در جنبش كارگری ایران» است كه تمام عمارت خطر فاسد شدن جنبش كارگری و تبدیل شدن فعالین كارگری به جاده صاف کن آلترناتیو پروغربی، بر روی آن بنا شده است.

آفتاب آمد دلیل؛ سایه ها
حسن نوشته احمد شقایقی این است كه تصویر روشنی از بحث جریان رضا مقدم ـ ایرج آذرین از الم شنگه «سالیدریتی سنتر» را، به خواننده می دهد. حقیقتا باید بگویم كه تا قبل از خواندن این نوشته، فكر می كردم كه شاید حقایقی در بحث «سالیدریتی سنتر» این محفل، نهفته باشد. و گرنه یك جریانی كه برای خودش احترامی قائل است، خودش را اینچنین درگیر موضوعی نمی كند. احمد شقایقی در مورد ارتباط سالیدریتی سنتر با فعالین كارگری و فاسد كردن آنها می نویسد: «به هر شکل به دلیل موردهای مشخصی در این رابطه که فعالین کارگری در داخل کشور با آنها برخورد داشتند و یا از آنها می شنیدند و بعدها افشاگری که توسط دو نفر از فعالین کارگری در خارج کشور انجام شد، یداله خسرو شاهی در ارتباط با ماهیت سولیداریتی سنتر به افشاگری پرداخت و وارطان توضیح داد چگونه از طرف این تشکیلات آمریکایی و توسط شخص مهدی کوهستانی نژاد و یک نفر دیگر با او تماس گرفته شده و چگونه می خواستند با پرداخت پول و برقراری روابطی مشخص نظر او را برای همکاری جلب نمایند، که خوشبختانه او نه تنها به این رابطه تن نداد، بلکه به افشای آن پرداخت و پس از آن مجددا بحث در این رابطه بالا گرفت و روشن شد که نه تنها این واقعیت طرح شده از جانب اتحاد سوسیالیستی کارگری موضوعیت دارد بلکه خطر بزرگی است که مبارزه دائمی با آن ضروری است.» توجه می كنید كه تمام عمارت این بحث روی شنیده هایی است كه احمد شقایقی از چند نفر در ایران شنیده است و بعد از آن هم با افشاگریهای یداله خسروشاهی و وارطان! تکمیل شده و مركز همه اینها هم مهدی كوهستانی نژاد است! من ابدا قصد انکار ندارم، كاملا ممكن است كه چنین چیزی اتفاق افتاده باشد. آنچه كه در این بین جای سئوال است، این است كه یك محفل غیرمسئولی كه هفتش گرو هشتش است، مبارزه سیاسی كارگران در یك جامعه را به لجن كشیده و «استدلالش» برای این لجن پراكنی واقعا به یك تار موئی بند است. می گویم كه مبارزه سیاسی كارگران را به لجن كشیده، چرا كه اظهاراتشان و شائبه هایی كه پراكنده اند، دائما مسئله امنیتی برای فعالین كارگری درست كرده است. احمد شقایقی می گوید مخالفین بحث «سالیدریتی سنتر» محفل ایشان «خود را پشت خطر امنیتی مرتبطین با مرکز همبستگی آمریکایی در ایران پنهان کردند» و آن را انكار می كنند. منتها در همین نوشته به این موضوع دامن زده است كه باز هم نگران كننده است. می نویسد: «بنا بر این با تلاشی مضاعف از سوی فعالین جنبش کارگری در داخل کشور باید دست این اشخاص در محیط کار و فعالیت، در بین کارگران رو شود و دست نهادهای سرمایه داری از جنبش کارگری کوتاه گردد و آلترناتیو پروغرب و راست که به پشتوانه کمکهای امپریالیستی در حال شکل گیری است افشا گردد.» بار دیگر به اینها هشدار می دهم كه نمی شود با جان آدمها در ایران این چنین بازی كرد. نمی شود رفت و در حضور جاسوسان خانه كارگر و حراست، چنین چیزی را در رابطه با افرادی مطرح كرد. راه پس زدن خطر نفوذ پرو غرب در جنبش كارگری، اگر كسی واقعا چنین منظوری داشته باشد، متشكل كردن كارگران و اقناع فعالین كارگری به راه حل سوسیالیستی است و نه معرفی آنها به حراست و اداره اطلاعات!

آوردن دلیل
دلیل و تحلیلی را كه محفل رضا مقدم ـ ایرج آذرین برای در نظر داشتن نفوذ آمریكا در جنبش كارگری از طریق مهدی كوهستانی نژاد دارند، پارانویائی محض است. احمد شقایقی می نویسد: «تلاش نهادهای دست راستی و سرمایه داری برای مطرح نمودن مهدی کوهستانی نژاد و چسباندن آن به جنبش کارگری ایران نه اتفاقی و نه موضوعی ساده بلکه کاملا بر اساس نقشه و سیاست راهبردی امپریالیستی در جنبش کارگری ایران است.» اینها كه یك چنین الم شنگه ای به پا كرده اند، حتی به خود زحمت نمی دهند بروند و درباره راه و روش و تاریخ و تجربه نفوذ سالیدریتی سنتر در جنبش كارگری كشورهای دیگر مطالعه و تحقیق كنند. از نظر اینها، چون در مورد لهستان مراكز كمك مالی آمریكا با اتحادیه همبستگی در تماس بودند، در ایران هم چنین می شود! فقط یك مثال خشك و خالی! بدون اینكه بدانند در لهستان و اروپای شرقی، جنبش كارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی با چه موانعی روبرو بودند، برای اینها كافی است كه خر خودشان را برانند! در نوشته «خطر فساد در جنبش كارگری ایران» می نویسند: «تمام تلاشی را که اکنون «مرکز همبستگی آمریکایی» برای تماس گیری با جنبش کارگری ایران و فعالینش انجام می دهد در زمان شاه سفارت آمریکا در ایران انجام داده است، از قبیل فرستادن فعالین سندیکاهای زرد دوران شاه به آمریکا برای شرکت در سمینارها و آموزش دیدن بمنظور فراگیری فوت و فن تبلیغات و توطئه علیه فعالین سوسیالیست جنبش کارگری، ساختن اتحادیه هایی که با سوسیالیستها و کمونیستها در طبقه کارگر مقابله کند، و جنبش کارگری ایران را از تماس با احزاب و سازمانهای سوسیالیست و کمونیست بر حذر دارد. فعالیتهای سفارت آمریکا از محدوده نمایندگان و فعالین سندیکاهای دوران شاه فراتر نرفت و در میان فعالین جنبش کارگری ایران که تاریخا چپگرا و مخالف رژیم شاه و حکومت سلطنتی بودند نتوانست موفق گردد و لاجرم ناکام ماند.» خود این محفل با برشمردن تلاشهای مراكز غربی در زمان شاه برای نفوذ در جنبش كارگری، می داند كه با یك نفر و یك آرزو نمی توان در جنبش كارگری یك كشوری نفوذ و آنرا «فاسد» كرد؛ اما با این همه، تصمیم گرفته كه تبلیغات ناسالم خود را تكرار كند. مهدی كوهستانی نژاد مثل دهها سندیكالیست دیگر، می خواهد جلوی نفوذ كمونیسم و گرایش كمونیستی در جنبش كارگری را سد كند، و راه و روش گرایشات بورژوائی را در آن جنبش هموار كند. كل اعضای محفل رضا مقدم ـ ایرج آذرین، از فعالین و پادوهای نهادی بودند كه یكی از بنیانگذاران اصلی آن همین مهدی كوهستانی نژاد بود. احمد شقایقی مشكلی با گرایش سیاسی مهدی كوهستانی نژاد ندارد؛ بلكه با شخص وی مشکل پیدا كرده و حاضر است بابت آن كل جنبش كارگری ایران را به لجن بکشد.

چرا محفل احمد شقایقی به این سیاست روی آورده است؟
كسی اما شاید از خود بپرسد كه این چه فرهنگی است كه این محفل وارد اپوزیسیون كرده است. و چرا؟ این محفل، متأسفانه، در چند سال گذشته، دائم به خط سیاسی حزب توده و شیوه های «توده ایستی» احساس نزدیكی كرده است. تمام آسمان ریسمان كردنهایش هم برای توجیه این احساس نزدیكی است. احمد شقایقی در همان نوشته «خطر فساد در جنبش كارگری ایران» می نویسند: «بنا به تعریف گرایش چپ و سوسیالیست جنبش کارگری و فعالینش علیه تبدیل شدن جنبش کارگری ایران به ابزار اجرای سیاستهای امپریالیستی آمریکا قاطعانه خواهند ایستاد.» این محفل راه ایستادن در مقابل اجرای سیاستهای فوق را هم، چنین توضیح می دهد: «بخشی از فعالین گرایش راست جنبش کارگری که سابقه حمایت از سوسیالیسم اردوگاهی دارند و هنوز خود را سوسیالیست می دانند و در سیاستهایشان رگه هایی از یک ضد آمریکایی گرایی وجود دارد. این گروه از فعالین گرایش راست جنبش کارگری مستقل از اختلافاتی که با گرایش چپ و سوسیالیست جنبش کارگری دارند (و هم اکنون حول ماهیت و نحوه تشکیل تشکلی است که کارگران باید داشته باشند، متمرکز است)، اما بر سر ممانعت از نفوذ نهادهای آمریکایی در جنبش کارگری ایران در کنار گرایش چپ هستند.» یعنی با توده ایها، اكثریتی ها، راه توده ای ها، فریبرز رئیس دانا، حسین اكبری، راه كارگری ها و غیره متحد می شود و راه و روش آنها را اتخاذ می كند، اما خجالت می كشد این را با همین صراحت بگوید؛ مجبور است برایش بهانه ای بیاورد كه بعله منافع جنبش كارگری را مد نظر داریم! این دلائل زیادی ناشیانه است. این سیاست «رگه هایی از یك ضد آمریكایی گرایی» جهان سومی است که عاقبت و آخرتی بهتر از این نخواهد داشت.

جایگاه گرفتن پول از خارجی ها
احمد شقایقی اتهام پول گرفتن حزب كمونیست كارگری از اسرائیل را به ما یادآوری می كند. (همان زمان این اتهام جواب در خورش را گرفت.) اتهام گرفتن پول و كمك مالی كمونیستها از «اجنبی ها» قدمتی طولانی دارد. پهلوی ها هر كمونیستی را با این اتهام كه از شوروی پول گرفته، در سیاه چالهایشان بازجوئی، شكنجه و اعدام می كردند. جمهوری اسلامی، اسرائیل، انگلیس و آمریكا را هم به لیست پهلوی اضافه كرد. جای هیچ افتخاری نیست كه كسی در بحث سیاسی این چنین جبونانه مخالفین سیاسی خود را به شكنجه گاهها بفرستد (كه اصلا لازم نیست كسی در لباس اپوزیسیون رژیم اسلامی این كار را بكند، چرا كه خود رژیم دائم در حال پاپوش دوزی برای مخالفینش و از جمله فعالین جنبش كارگری از همین طریق است).

در خود روسیه قبل از انقلاب اكتبر، تزار، منشویكها و دیگر مخالفین هم، لنین را به گرفتن پول و اسلحه از آلمان (طرف اصلی روسیه در جنگ جهانی اول) متهم می كردند كه به اصطلاح و خیال خود، او را منزوی كنند. این سیاست زشت اما نگرفت و روسیاهی برایشان باقی ماند. كسی این همتاهای ایرانی آنها را مجبور به گرفتن یك چنین سیاستی نكرده است. خودشان خود را این چنین دچار مخمصه كرده اند.

٢١ مه ٢٠١٢


كارگر كمونیست ٢١٠

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر