مقاله ای که در
زیر می آید را من از روزنامه "گاردین" انتخاب و برای خوانندگان این صفحه
با کمک "چت جی پی تی" به فارسی ترجمه کرده ام. برای کسی که تاریخ اسرائیل
– فلسطین را کمی مطالعه کرده باشد، متوجه خواهد شد که این مطلب فقط قطره ای از دریایی
عظیم را گفته است. اما برای خواننده نسبتا مبتدی، مطلب درخور توجهی می تواند باشد.
امیدوارم دوستان وارد به این عرصه با فیدبکهایشان بر اطلاعات ما در این زمینه بیفزایند.
ناصر
***
ریشههای مناقشه
اسرائیل و فلسطین کداماند؟
رویدادهای اخیر،
حاصل دههها تقابل در منطقه منازعهآمیز خاورمیانهاند.
مثل اغلب مسائل
مربوط به این مناقشه، پاسخ به این پرسش بسته به آن است که از چه کس و از کدام منظر
بپرسید. برخی، سرآغاز را به دوران سلطه رومیان بازمیگردانند. برخی دیگر، داستان
را از مهاجرت یهودیان در اواخر قرن نوزدهم به سرزمینهای عثمانی – برای گریز از
پوگرومها و ستمهای اروپای شرقی – و خیزش آرمان صهیونیسم روایت میکنند. یا شاید
از اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ که در آن دولت بریتانیا از ایجاد «میهنی ملی
برای قوم یهود» در فلسطین حمایت کرد، و از کشمکشهای خونینی که با جوامع عرب منطقه
در پی آمد.
با این همه، در
نگاه بسیاری، آغاز ماجرا، رأی سال ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد است؛ رأیی که
خواستار تقسیم سرزمین قیمومت فلسطین به دو کشور – یکی یهودی و دیگری عرب – شد، آن
هم در پی فاجعه هولوکاست و نابودی گسترده یهودیان در اروپا.
نه فلسطینیها و
نه کشورهای عربی همسایه، تأسیس کشور اسرائیل را نپذیرفتند. درگیریها میان گروههای
مسلح یهودی – که برخی از آنها از سوی بریتانیا به عنوان سازمانهای تروریستی
شناخته میشدند – و فلسطینیها شدت گرفت. این تنشها تا زمانی ادامه یافت که پس از
اعلام استقلال اسرائیل در مه ۱۹۴۸، ارتشهای مصر، عراق، شرق اردن و سوریه به این
سرزمین حمله کردند.
با پیشروی نیروهای
اسرائیلی، در سال ۱۹۴۹ توافقی برای آتشبس امضا شد. این توافق مرزهای جدیدی را شکل داد که
در عمل سرزمین بیشتری را نسبت به آنچه در طرح تقسیم سازمان ملل پیشبینی شده بود،
در اختیار دولت تازهتأسیس اسرائیل قرار داد.
چه بر سر فلسطینیهایی
که در آنجا زندگی میکردند، آمد؟
تقریباً ۷۰۰,۰۰۰ (۷۰۰ هزار) فلسطینی از خانههای خود اخراج یا
فرار کردند – که حدود ۸۵ درصد از جمعیت عرب سرزمینهایی بود که توسط اسرائیل تصرف شد – و هیچگاه
اجازه بازگشت به آنها داده نشد. فلسطینیها این اخراج و نابودی بخش عمدهای از
جامعه خود در داخل اسرائیل را «نکبه» یا «فاجعه» نامیدند، و این رویداد همچنان یکی
از لحظات تراژیک و بنیادین تاریخ معاصر آنها به شمار میرود.
عربهایی که در
اسرائیل به عنوان شهروند باقی ماندند، با تبعیض رسمی روبرو شدند. آنها برای نزدیک
به دو دهه تحت حکومت نظامی قرار گرفتند که بسیاری از حقوق مدنی ابتداییشان را از
آنها سلب کرد. بخش زیادی از زمینهای آنها مصادره شد و جوامع عربی اسرائیلی به
طور عمدی در وضعیت فقر و کمبودجه نگه داشته شدند.
سازمان آزادیبخش
فلسطین چیست؟
در سال ۱۹۶۴، ائتلافی از گروههای فلسطینی
"سازمان آزادیبخش فلسطین' (ساف) را تحت رهبری یاسر عرفات تأسیس کرد تا به
مبارزه مسلحانه ادامه داده و دولتی عربی جایگزین اسرائیل تأسیس کند. ساف با حملات
برجسته و ربودن هواپیماها توجه جهانیان را به اهداف خود جلب کرد.
چگونه اراضی
اشغالی فلسطینی اشغال شدند؟
در سال ۱۹۶۷، اسرائیل آنچه را که یک جنگ پیشگیرانه
دفاعی علیه اردن، مصر و سوریه میخواند آغاز کرد، زیرا به نظر میرسید که آنها در
حال آماده شدن برای حمله به اسرائیل بودند. این حمله دول نامبرده را غافلگیر کرد و
اسرائیل توانست پیروزیهای سریعی به دست آورد که شامل تصرف شبهجزیره سینا و نوار
غزه از مصر، بلندیهای جولان از سوریه و کرانه باختری و قدس شرقی از اردن میشد.
جنگ ششروزه یک
موفقیت نظامی چشمگیر برای اسرائیل بود. تصرف کامل قدس و کنترل تازه بهدستآمده بر
سرزمینهای مقدس معروف به یهودا و سامره، راه را برای ساخت شهرکهای یهودی در
کرانه باختری هموار کرد که به محور اصلی مناقشه بعدی تبدیل شد. اسرائیل جمعیت عرب
کرانه باختری را تحت حکومت نظامی قرار داد که تا به امروز در جریان است.
حماس کی وارد
صحنه شد؟
ساف سازمانی
عمدتا یک سازمان سکولار بود که از دیگر جنبشهای چریکی چپگرا آن دوران الهام
گرفته بود، هرچند که بیشتر حامیان آن مسلمان بودند.
گروههای اسلامی
مانند اخوان المسلمین پیش از این از درگیری مسلحانه خودداری میکردند و عمدتاً به
ایجاد جامعهای مذهبی و اصلاحات اجتماعی متعهد بودند. اما این دیدگاه تحت رهبری شیخ
احمد یاسین، یک شخصیت کاریزماتیک فلج چهاراندام که در غزه زندگی میکرد، تغییر یافت.
او به تأسیس چندین سازمان اسلامی در غزه از جمله «مجمع اسلامی» کمک کرد، که با راهاندازی
شبکهای از خدمات اجتماعی شامل مدارس، درمانگاهها و کتابخانهها، حمایت مردمی زیادی
به دست آورد.
مدت کوتاهی پس
از آغاز اولین انتفاضه، یاسین از حمایت مجمع اسلامی به عنوان پایهای برای تشکیل
حماس در سال ۱۹۸۷ استفاده کرد و آن را در ائتلاف با دیگر گروههای اسلامگرا بنیانگذاری
کرد.
اسرائیل همیشه
هرگونه حمایت از ظهور جنبش اسلامی در غزه را رد کرده است، اما این گروهها را
ابزاری برای تضعیف حمایت از ساف)میدید و مجمع اسلامی را به عنوان یک موسسه خیریه
قبول کرد، به طوری که به آن اجازه داد آزادانه فعالیت کند و حمایت عمومی جلب نماید.
اسرائیل همچنین تأسیس دانشگاه اسلامی غزه را تصویب کرد، که به مرکز مهم حمایت از
حماس تبدیل شد.
اولین انتفاضه
چه بود؟
اسرائیل جمعیت
فلسطینی تحت کنترل خود را عمدتا بیتحرک و آرام میدید، حتی در حالی که به گسترش
شهرکهای یهودی در غزه و کرانه باختری ادامه میداد و اراضی عربی را تصرف میکرد.
فلسطینیها همچنین به عنوان نیروی کار ارزان و عمدتا دستی در داخل اسرائیل مورد
استفاده قرار میگرفتند.
این تصویر در
سال ۱۹۸۷
زمانی که جوانان فلسطینی قیام کردند، فرو ریخت. اعتراضات با پرتاب سنگها همراه
بود و ارتش اسرائیل در واکنش به آن، دستگیریهای گسترده و مجازاتهای جمعی را
اعمال کرد.
انتفاضه به طور
کلی به عنوان موفقیتی برای فلسطینیها شناخته میشود؛ چرا که به تثبیت هویت آنها
به طور مستقل از کشورهای عربی همسایه کمک کرد و اسرائیل را به پای میز مذاکرات
کشاند. این قیام همچنین دست یاسر عرفات را برای انجام مصالحهها با اسرائیل تقویت
کرد، از جمله پذیرش اصل راهحل دو دولت.
چه بر سر فرایند
مذاکترات صلح آمد؟
با کاهش تنشهای
اولین انتفاضه در سال ۱۹۹۳، فرایند صلح اسلو آغاز شد که شامل مذاکرات پنهانی میان اسرائیل و
ساف بود. نخستوزیر وقت اسرائیل، اسحاق رابین، توافقنامهای با یاسر عرفات امضا
کرد که هدف آن تحقق "حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خود" بود، هرچند
رابین اصل تشکیل یک دولت فلسطینی را نپذیرفت.
توافقات اسلو،
«تشکیلات خودگران فلسطین» را تأسیس کرد و خودگردانی محدود در بخشهایی از کرانه
باختری و نوار غزه را به فلسطینیها داد. مذاکرات بیشتر قرار بود مسائلی مانند وضعیت
قدس، آینده شهرکهای اسرائیلی و حق بازگشت میلیونها فلسطینی که هنوز به عنوان
پناهنده شناخته میشوند، حل کند؛ کسانی که اجدادشان هیچگاه اجازه بازگشت به خانههایشان
را نداشتند.
برخی از شخصیتهای
برجسته فلسطینی این توافقات را نوعی تسلیم میدانستند، در حالی که اسرائیلیهای
راستگرا مخالف واگذاری شهرکها یا سرزمینها بودند.
در میان اسرائیلیها،
حمله سیاسی به توافقات اسلو توسط نخستوزیران آینده، آریل شارون و بنیامین نتانیاهو
رهبری میشد، که در تظاهراتهایی شرکت داشتند که در آن رابین به عنوان نازی معرفی
میشد. بیوه رابین این دو را به خاطر ترور همسرش توسط یک اسرائیلی اولتراناسیونالیست
در سال ۱۹۹۵ مسئول دانست.
چه چیزی باعث
انتفاضه دوم شد؟
مذاکرات صلح به
کندی پیش میرفت تا اینکه تلاشهای بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا،
برای دستیابی به یک توافق نهایی در کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰ شکست خورد، که این شکست به آغاز
انتفاضه دوم منجر شد. این قیام از انتفاضه اول بهطور قابل توجهی متفاوت بود، زیرا
شامل حملات گسترده انتحاری علیه غیرنظامیان اسرائیلی از سوی حماس و گروههای دیگر
بود، و مقیاس انتقامجوییهای نظامی اسرائیل نیز بسیار بیشتر بود.
تا زمانی که قیام
در سال ۲۰۰۵ به پایان رسید، بیش از ۳,۰۰۰ فلسطینی و ۱,۰۰۰ اسرائیلی جان خود را از دست داده
بودند.
پیامدهای سیاسی
این انتفاضه بسیار چشمگیر بود. این قیام باعث سختتر شدن نگرشها در میان اسرائیلیها
و ساخت دیوار امنیتی در کرانه باختری شد. همچنین، این وضعیت باعث شد آریل شارون
نخستوزیر اسرائیل اعلام کند که اسرائیل نمیتواند به اشغال سرزمینهای فلسطینی
ادامه دهد، هرچند که نگفت راهحل جایگزین، تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است.
آیا غزه هنوز
تحت اشغال است؟
یکی از پیامدهای
انتفاضه دوم، تصمیم آریل شارون برای «کنار کشیدن» از فلسطینیها بود که از سال ۲۰۰۵ با بسته شدن شهرکهای اسرائیلی در غزه
و برخی مناطق کرانه باختری شمالی آغاز شد. مشخص نیست که شارون قصد داشت این سیاست
را تا کجا ادامه دهد، زیرا او در سال بعد دچار سکته مغزی شد و به کما رفت.
وضعیت غزه پس از
این کنار کشیدن همچنان مورد اختلاف است. اسرائیل میگوید که غزه دیگر تحت اشغال نیست،
اما سازمان ملل این را قبول ندارد. سازمان ملل به دلیل ادامه کنترل اسرائیل بر حریم
هوایی، آبهای سرزمینی و همچنین دسترسی به غزه از طریق اسرائیل و مصر، هنوز غزه را
منطقهای تحت اشغال میداند. علاوه بر این، اسرائیل از زمانی که حماس در سال ۲۰۰۶ به قدرت رسید، محاصره غزه را ادامه
داده است.
علاوه بر این،
بسیاری از فلسطینیها در غزه خود را از دیگر سرزمینهای فلسطینی در کرانه باختری و
قدس شرقی جدا نمیبینند و به همین دلیل استدلال میکنند که به طور کلی این مناطق
همچنان تحت اشغال باقی ماندهاند.
چرا حماس غزه را
کنترل میکند؟
حماس در
انتخابات مجلس فلسطین در سال ۲۰۰۶ برنده شد، بخشی از دلایل این پیروزی واکنش به
فساد و رکود سیاسی حزب حاکم فتح بود. اسماعیل هنیه، رهبر حماس، بهعنوان نخستوزیر
منصوب شد. اسرائیل شروع به بازداشت اعضای حماس در پارلمان فلسطین کرد و تحریمهایی
علیه غزه وضع نمود.
روابط رو به
زوال بین حماس و فتح به خشونت کشیده شد. توافق برای تشکیل یک دولت وحدت ملی شکست
خورد و حماس بهطور مسلحانه غزه را تصرف کرد، در حالیکه فتح همچنان بر مقامات
فلسطینی در کرانه باختری تسلط داشت. از آن زمان هیچ انتخاباتی برگزار نشده است.
حماس ادامه به
حملات به اسرائیل از غزه، عمدتاً با استفاده از راکتها تا آخرین حملات زمینی کرده
است. اسرائیل محاصره سختی بر این منطقه اعمال کرده است که باعث شرایط زندگی وخیمتر
و فقر بیشتر شده است.
وضعیت کنونی چیست؟
اگرچه دولتهای
غربی همچنان به راهحل دو دولتی اشاره میکنند، اما در دوران نخستوزیری طولانیمدت
بنیامین نتانیاهو، هیچ پیشرفتی در جهت دستیابی به توافقی حاصل نشده است. نتانیاهو
بارها گفته است که هیچگاه یک دولت فلسطینی را نمیپذیرد.
دولت فعلی او
شامل احزاب دستراستی است که بهطور علنی به الحاق تمام یا بخشی از کرانه باختری
به اسرائیل و ادامه حکمرانی بر فلسطینیها بدون حقوق کامل یا حق رای، تأکید دارند.
گروههای حقوق بشر اسرائیلی و خارجی میگویند اسرائیل بهطور فزایندهای در اراضی
اشغالی یک نوع آپارتاید ایجاد کرده است.
کشتار بیش از ۱,۲۰۰ نفر توسط حماس در اسرائیل و حملات هوایی
تلافیجویانه اسرائیل به نوار غزه که هزاران نفر را کشته است، این درگیری را وارد
مرحلهای تازه و بی آینده ای کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر