۱۴۰۴ تیر ۵, پنجشنبه

تأملی بر انتخابات پارلمانی کانادا

کانادا در روز ۲۸ آوریل شاهد برگزاری انتخابات سراسری پارلمانی بود که در آن، حزب لیبرال پیروز شد. این انتخابات در شرایطی ویژه برگزار شد و رأی به حزب لیبرال را باید دقیقاً در همین بستر تحلیل کرد.

در روزهای منتهی به انتخابات، به‌ویژه در روز رأی‌گیری، مانند بسیاری دیگر از کسانی که برایشان سرنوشت این انتخابات اهمیت داشت، به تحلیل‌های سیاسی و گفت‌وگوهای مردم در کوچه و خیابان توجه می‌کردم. پرسشی که بارها مطرح می‌شد این بود: چگونه حزب محافظه‌کار که تنها چند ماه پیش در نظرسنجی‌ها با فاصله‌ای چشمگیر پیشتاز بود، به‌تدریج محبوبیت خود را از دست داد، به‌گونه‌ای که از برتری ۲۵ درصدی نسبت به نزدیک‌ترین رقیب، به عقب‌ماندگی ۵ درصدی رسید؟! و عجیب‌تر اینکه رهبر این حزب حتی در حوزه انتخاباتی خودش با اختلاف بیش از ۴۰۰۰ رأی به کاندیدای حزب لیبرال باخت.

هواداران حزب محافظه‌کار، عمدتا از زاویه‌ای واکنش‌گرایانه و با نگاهی شبیه به "بازنده‌ی کینه‌جو" (sore loser)، شکست را به عوامل بیرونی مانند توطئه رسانه‌ها و مؤسسات نظرسنجی نسبت می‌دادند؛ دلایلی که منطقی به نظر نمی‌رسند.

چند دلیل برای کاهش محبوبیت جاستین ترودو، رهبر پیشین حزب لیبرال که در اوایل سال ۲۰۲۵ ناگزیر به استعفا شد، عنوان شده است. محافظه‌کاران بیشتر سیاست‌های اقتصادی لیبرال‌ها، رویکردشان نسبت به کرونا، موضوع اوکراین و پذیرش پناهندگان را مورد انتقاد قرار می‌دهند. به‌ویژه، سیاست مهاجرتی دولت ترودو، به‌زعم من، به بسیاری از مشکلات جاری گره خورده است. این سیاست صرفا به جذب گسترده مهاجران در قالب دانشجویان، متخصصان، یا پناهجویان محدود نمی‌شد، بلکه اساسا فاقد برنامه‌ریزی مناسب بود.

 

سیاست‌های کرونا و اوکراین

به‌طور خلاصه، دولت کانادا در دوران همه‌گیری کرونا سیاست درستی اتخاذ کرد. در میانه بحران، به هر فردی که به اجبار خانه‌نشین شده بود، ماهانه ۲۰۰۰ دلار کمک‌هزینه پرداخت شد تا از گسترش ویروس جلوگیری شود. در مقابل، محافظه‌کاران - که سیاست‌های اقتصادی‌شان همواره با گرایش‌های ضد‌اجتماعی همراه است - از همان ابتدا با این طرح مخالفت کردند. بحث درباره نگاه ایدئولوژیک محافظه‌کاران به بیماری‌ها و نقش دولت، مجالی دیگر می‌طلبد.

در مورد حمایت از دولت زلنسکی در مقابله با تجاوز پوتین به اوکراین نیز، موضع دولت کانادا به‌مراتب معقول‌تر از گزینه‌هایی چون بی‌طرفی یا حتی حمایت ضمنی از تجاوز نظامی بود. پیش‌تر در این‌باره نوشته‌ام و نیازی به تکرار نیست.

 

بحران سیاست مهاجرتی

سیاست مهاجرتی دولت لیبرال فشار زیادی بر زندگی اقشار متوسط و پایین وارد کرد. روشن است که انسان‌ها حق دارند برای بهبود زندگی مهاجرت کنند، اما مسئله اینجاست که دولت ترودو در مدت زمانی کوتاه صدها هزار نفر - و شاید میلیون‌ها نفر – را بدون آمادگی لازم وارد کشور کرد؛ آن هم بدون تأمین زیرساخت‌های لازم در حوزه مسکن، شغل، و خدمات اجتماعی. طی یک سال، کرایه مسکن تقریبا دو برابر شد و شرایط برای تازه‌واردان بسیار دشوار گردید. گزارش‌هایی از زندگی ۱۵ تا ۲۰ نفر در زیرزمین‌هایی با شرایط غیر‌بهداشتی، خطرناک و فاقد استاندارد منتشر می‌شد. بسیاری از دانشجویان خارجی، با مواجهه با هزینه‌های سرسام‌آور زندگی، یا تحصیل را رها کرده و به بازار کار حداقل‌دستمزد روی آوردند، یا به ناچار جذب فعالیت‌های غیرقانونی شدند؛ از دزدی و تکدی‌گری گرفته تا تن‌فروشی و کلاهبرداری. این وضعیت به‌تدریج نوعی بیگانگی و خصومت نسبت به مهاجران را در جامعه دامن زد.

از سوی دیگر، دولت‌های فدرال و استانی با ممانعت از ساخت‌وساز جدید، عملا اجازه سقوط قیمت مسکن را ندادند. قیمت خرید خانه ناگهان از حدود ۲۰۰ هزار دلار به بالای یک میلیون دلار رسید. در نتیجه، نه‌تنها خرید بلکه اجاره نیز از توان بسیاری خارج شد و مردم برای تأمین هزینه مسکن، حتی از خرید اقلام ضروری عقب‌نشینی کردند. در چنین شرایطی، افزایش محبوبیت لیبرال‌ها به‌واسطه تهدیدات ترامپ، همانند یک کمک ناخواسته بود.

 

مواجهه با تهدیدات ترامپ

نگرانی سیاستمداران کانادایی از رویکرد تهاجمی ترامپ، به‌ویژه پس از ورود او به کاخ سفید، بی‌مورد نبود. ترامپ بارها مرز کانادا را "جعلی" خوانده، تعرفه‌های سنگینی بر کالاهای کانادایی وضع کرده، و حتی تهدید به ضمیمه‌سازی کانادا به‌عنوان ایالت ۵۱ کرده است. در پاسخ به تهدید قطع برق توسط نخست‌وزیر انتاریو، ترامپ تهدید به اعلام وضعیت اضطراری - معادل اعلان جنگ - کرد، و دولت استانی سریعا عقب‌نشینی نمود. گرچه مشخص است ترامپ برنامه‌ای برای اشغال نظامی کانادا ندارد، اما سیاست‌های اقتصادی‌اش، از جمله تعرفه‌گذاری بر واردات، بیش از هر کشور دیگری کانادا را هدف گرفته است. در این شرایط، مارک کارنی، رهبر جدید حزب لیبرال، با موضع‌گیری قاطع علیه ترامپ، محبوبیت زیادی کسب کرد. در مقابل، رهبر حزب محافظه‌کار با تمرکز بر انتقاد از لیبرال‌ها و بی‌تفاوتی نسبت به تهدیدات ترامپ، نزد افکار عمومی جایگاه خود را از دست داد. در فضایی که ناسیونالیسم کانادایی تقویت شده بود، همین موضع‌گیری باعث سقوط ناگهانی محافظه‌کاران شد.

با اینکه کانادا می‌تواند به‌تدریج روابط تجاری خود را متنوع کند، اما وابستگی به آمریکا همچنان عامل فشار اصلی است. اگر دولت بعدی آمریکا همان رویکرد ترامپ را ادامه دهد، ممکن است مردم به حزبی رأی دهند که با تهدیدات کنار می‌آید. در چنین شرایطی، تداوم بحران، انگشت اتهام را متوجه حزبی خواهد کرد که نتواند وضعیت را به شرایط قبل بازگرداند.

 

ادامه بحران اجتماعی

بحران اقتصادی که مردم با آن روبه‌رو هستند، ادامه خواهد یافت. وعده‌ی برخورد قاطع با جرائم جنایی که یکی از شعار اصلی محافظه‌کاران است، در نبود راه‌حل‌های واقعی برای کاهش فشار اقتصادی، به نتیجه نخواهد رسید. حتی اگر مجازات‌ها افزایش یابد یا زندان‌ها پرتر شوند، تا زمانی که دولت نتواند فشاری که بر دوش مردم است را کاهش دهد، کاهش جرایم نیز غیرممکن خواهد بود.

اول ماه مه ۲۰۲۵



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر