من زیاد به این فکر کرده ام که "عادت" یکی از محکم ترین زنجیرهای به
پای انسان است. بسیاری از مسائلی را که روزی قبولش برای گذشتگان موجب تعجب خواهد
بود، امروز برای بسیاری از ما از داده های زندگی است و حتی به چیزی غیر از آن هم
فکر نمی کنیم. از این موضوعات، شاید یکی هم اینکه کسی روزی روزگاری کرور کرور آدم
می کشت، روزی دیگر با مصونیت در گوشه دیگری از این دنیا مشغول امور دیگری باشد.
نمونه اسد در روسیه. بازماندگان ساواک و همین پرویز ثابتی در آمریکا.
پرویز ثابتی بیش از چهار دهه در آمریکا زندگی کرد، رسانه هایی با او مصاحبه
کردند، "پژوهشگرانی" خاطراتش را نوشتند، رسانه هایی از دانشمند بودن
اعضای خانواده اش گفتند، و کسانی او را به تظاهرات خیابانی شان آوردند که او را به
رخ بقیه بکشند. در این مدت کسی حتی به فکرش هم نرسید از صدها و هزاران جنایت او به
دادگاهی شکایتی ببرد!
به دادگاه کشاندن پرویز ثابتی این عادت را، شاید، در ما غیرعادی بکند که شکنجه
گر و اربابش در هر زمان و مکانی که باشند، نباید احساس امنیت کنند. باید دائم به
این فکر کنند که دادگاهی ایشان را به جرم جنایت علیه بشریت زیر نورافکن خواهد
گرفت.
۲۷
فوریه ۲۰۲۵

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر