انقلاب فرانسه،
رویداد و فرآیندی شگرف و کمنظیر در تاریخ بشر بود؛ سرشار از ماجراها و شخصیتهایی
که مسیر تاریخ را دگرگون ساختند. در این روند تاریخی، اتفاقاتی رخ داد که انسان تا
آن زمان نه دیده بود و نه حتی در تصور میگنجید که چنین چیزهایی ممکن باشند.
انقلاب فرانسه هرگز یک فرآیند منظم و از پیشطراحیشده نبود. هزاران چهره از حاشیه
تاریخ به صحنه آمدند و آن را به گونهای دیگر رقم زدند؛ و در مقابل، بسیاری از
افراد صاحبنفوذ، بهسرعت کنار زده شده یا به فراموشی سپرده شدند. ایدههایی به میدان
آمدند که برخی مردم، بهویژه با خاطرهی تلخ زندان باستیل و وحشت ناشی از گذشته،
حتی از باور کردنشان نیز میترسیدند؛ چرا که پذیرش امکان آن ایدهها، خود میتوانست
دردسرساز باشد.
فرانسه، تنها در
ده سال نخست انقلاب، از ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۹، دهها شورش بزرگ و کوچک را تجربه کرد. صدها شخصیت تأثیرگذار که نقشی
کلیدی در این انقلاب داشتند، یا جانشان را بر سر آن گذاشتند و زیر گیوتین رفتند، یا
برای نجات خود راهی سرزمینهای دیگر شدند. یکی از این چهرههای برجسته، فرانسوا
نوئل بابوف، مشهور به گراکوس بابوف، بود؛ رهبر یکی از نخستین جریانهای متشکل کمونیستی
در تاریخ با نام «توطئهی برابران» (Conspiracy of the Equals). او به دلیل
تلاش برای رهبری یک شورش، دستگیر، محاکمه و نهایتاً در تاریخ ۲۷ مه ۱۷۹۷، یعنی دقیقاً ۲۲۸ سال پیش، با گیوتین اعدام شد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر