پس از انتشار اطلاعیه حزب کمونیست کارگری درباره
درگذشت سعیده رازانی، دوستی پرسید: "سعیده رازانی که بود؟" یکی از
رفقایی که خانم رازانی را میشناخت، در پاسخ گفت: "مادر منصور حکمت بود."
در یکی از جلسات حزبی، به میزی رفتم که سعیده و
بیبی هل (بانو) نشسته بودند. این دو عزیز که اکنون جای هردوشان در میان ما خالی
است، همیشه کنار هم و روی یک میز مینشستند. سلام و عرض ادبی کردم و چند دقیقهای
کنارشان ایستادم و احوالپرسی کردیم. در همین حین، رفیق دیگری همراه یکی از دوستانش
آمد و سعیده خانم را معرفی کرد و گفت: "مادر منصور حکمت. " سعیده خانم
همانجا با صراحت گفت: "من سعیده رازانی هستم. لازم نیست مرا با عنوان مادر
کسی، حتی اگر آن شخص برایتان عزیز باشد، معرفی کنید."
برای من نیز، همانطور که در اطلاعیه حزب کمونیست
کارگری آمده، سعیده رازانی بسیار قابل احترام بود؛ چرا که عمری کمونیست متشکل بود.
انسانی خوشفکر، مدرن، انساندوست، صریح، جسور و با تاکید بر استقلال شخصیتش. ما، همانگونه که از
انسانهای خوشفکر همواره میآموزیم، باید بیاموزیم که سعیده رازانی پیش از آنکه "مادر"
کسی باشد، خودش بود و باید با شخصیت و هویت مستقل خود شناخته شود.
یاد سعیده رازانی همواره گرامی خواهد ماند.
۲۹ ژوئیه ۲۰۲۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر