۱۴۰۴ مرداد ۴, شنبه

آزادی بیان یا زبان بریده؟

پاسخی هم به آذر ماجدی

به قول یکی، آذر ماجدی هم به کمپین تحریم ایران اینترنشنال پیوست. نوشته‌ ایشان، که در واقع حمله‌ای به حزب کمونیست کارگری است، آکنده از بی‌دقتی نظری، استنتاج های بی پایه، و بدفهمی‌ای بنیادین از مفهوم آزادی بیان است. بدفهمی‌ای که اگر از فردی با چنین سابقه‌ی طولانی در سیاست سر نمی‌زد، شاید صرفا لغزشی قابل گذشت تلقی می‌شد. او گویی فرصتی یافته تا هر چه به ذهنش خطور کرده را، چون صفحه‌ای گیرکرده در گرامافون، بارها و بارها تکرار کند. من از بازگویی حرفهای بیربط و پاسخ گرفته ایشان می‌گذرم و به موضوع اصلی می‌پردازم، "آزادی بیان"، مفهومی که این روزها ایشان و همفکرانشان به آن آویزان شده اند.

او با لحنی تند، عصبی و طعنه‌آمیز، دفاع حزب از آزادی بی‌قید و شرط بیان را "خروس بی‌محل" می‌نامد، بی‌آنکه حتی درکی دقیق از معنای این آزادی داشته باشد. آزادی بیان، چنانکه هم من و هم حمید تقوایی روشن درباره اش گفته و نوشته‌ایم، حقی جهان‌شمول و انسانی است؛ حقی برای تمام شهروندان، گروه‌ها، رسانه‌ها. حتی آن‌ها که نظرات‌شان را "نمی‌پسندیم". آزادی بیان امتیاز نیست که بسته به "اصالت" رسانه یا "استقلال مالی" آن اعطا یا سلب شود. اگر آزادی بیان را مشروط به همسویی سیاسی یا طبقاتی کنیم، آنگاه دیگر با آزادی طرف نیستیم؛ بلکه با همان سانسور گزینشی‌ای روبروییم که حکومتهای دیکتاتوری در تاریخ ایران سال‌هاست کسانی را به آن خو داده اند.



ادعای اصلی ایشان آن است که چون ایران اینترنشنال وابسته به عربستان است و در مسیر "رژیم چنج" حرکت می‌کند، پس شایسته دفاع از آزادی بیان نیست. اما اگر این منطق را بپذیریم، چه تفاوتی می‌ماند میان ما و منطق مقامات جمهوری اسلامی، حزب توده یا فداییان اکثریت دهه ۶۰ که می‌گفتند رسانه‌های "وابسته به امپریالیسم" نباید فعالیت کنند؟ همان‌ها نبودند که آزادی را مشروط به وفاداری به "ضد امپریالیسم" می‌کردند؟ و مگر نه همان منطق بود که روزنامه‌های مستقل را بست، رادیوهای منتقد را خاموش کرد، و فضای گفتگو را قلع و قمع؟ به یاد داشته باشیم: آزادی بیان بدون پیش‌شرط، تنها معیار قابل اتکای تعهد به آزادی است. نه منبع مالی رسانه، نه گرایش سیاسی‌اش، و نه میزان محبوبیت یا نفرت از محتوای آن، نباید ملاک حذف قرار گیرد. اگر شما، بجای استدلال علیه ایران اینترنشنال، به تحریم هماهنگ، بایکوت عمومی و همصدایی با کسانی روی آورید که دیروز در وزارت اطلاعات بودند و امروز زیر نامه حذف یک رسانه را امضا می‌کنند، پرسشی ساده پیش می‌آید: در جدال میان آزادی و سرکوب، شما در کدام صف ایستاده‌اید؟

آذر ماجدی، حزب کمونیست کارگری را به وارونه سازی مواضع مارکسیستی متهم می‌کند، اما خود با خلط مفاهیم نظری، جمله کلاسیک لنین درباره‌ی "تسویه حساب طبقه کارگر با بورژوازی خودی" را نادیده می‌گیرد. آنچه حزب مطرح کرده، فراخوانی است برای استفاده از شکاف‌های سیاسی به منظور سرنگونی جمهوری اسلامی، نه اتحاد با کسی. ظاهرا درک این زیادی سخت است.

اما اتفاقا این ایشان هستند که با عادی سازی خفه کردن رسانه‌های ناخوشایند، در زمین سرکوب و خفقان قدم می‌زند، حتی اگر ردای "چپ" بر تن داشته باشد. اگر ایران اینترنشنال دروغ می‌گوید افشا کنید. اگر در خدمت پروژه‌ای ارتجاعی است، با تحلیل سیاسی و نقد روشنگری کنید. اما نه با بایکوت، نه با فضای تهدید، و نه با سکوت در برابر فشارهای امنیتی‌ای که مستقیما از درون جمهوری اسلامی تغذیه می‌شوند. همان‌گونه که حمید تقوایی به‌درستی گفته: "دفاع از آزادی رسانه‌ها مشروط به موضع‌گیری سیاسی آن‌ها نیست؛ همان‌طور که مخالفت با اعدام، مشروط به مظلومیت قربانی نیست."

آذر ماجدی نوشته که حزب در باتلاق "رژیم چنج" فرو رفته. اما در عمل، این خود ایشان است که در باتلاق نسبی گرایی و شرطی کردن آزادی بیان گیر افتاده است. آیا این ایشان نیست که با بی‌تفاوتی نسبت به حملات امنیتی علیه روزنامه‌نگاران، و دفاع از "حق تحریم رسانه‌ها" توسط مقامات سابق اطلاعاتی، از همان سیاستی دفاع می‌کند که دهه‌هاست روزنامه‌نگاران را زندانی، شکنجه یا ترور کرده است؟ در پایان، بجای حمله به حزبی که موضعی روشن و اصولی در دفاع از آزادی بیان دارد، لطفا صریح بگویید: آیا شما از آزادی بیان، حتی برای دشمنان‌تان، دفاع می‌کنید یا نه؟ اگر پاسخ‌تان "نه" است، پس لطفا دیگر ادعاهای بی خاصیتی که کسی دیگر جدی نمی گیرد را کنار بگذارید. دست‌کم، خود را از جنبش کمونیسم کارگری کنار بکشید. و اگر پاسخ تان "بله" است، بفرمایید این همه تخریب حزب کمونیست کارگری برای چیست؟ جز آن‌که مسیر بی‌پرنسیپی را انتخاب کرده‌اید و به ابزار تبلیغاتی پروژه‌ای سرکوبگرانه تبدیل شده‌اید؟

۱۷ ژوئیه ۲۰۲۵


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر