۱۳۹۶ بهمن ۱۲, پنجشنبه

سیاست و اعتراض

چندی پیش ترجمه مطلبی از Héla Yousfi (هلا یوسفی) از دانشگاهیان تونسی كه در دانشگاه دوفین پاریس تدریس می كند، تحت عنوان «سندیكائی ایفاگر نقش مخالف دولت در تونس» منتشر شد. در بخشی از این نوشته آمده است كه اتحادیه عمومی كارگران تونس «الاتحاد العام التونسی للشغل ـ الاتحاد» روز ١٤ اوت ٢٠١٢ با دعوت به اعتصاب عمومی خواستار اقداماتی در ترویج توسعه منطقه ای و آزادی بیكاران جوانی شد كه پلیس هنگام تظاهرات با سركوب بازداشت كرده بود. در جمله بعدی آمده است كه «دفتر محلی «النهضه» (حزب اسلامی حاكم در تونس) از اعضای پایه و تشكیلات الاتحاد دعوت كردند تا از هرگونه درآمیزی با سیاست بپرهیزند و به استقلال خویش پایبند بمانند.» در ادامه این مطلب به مزاحمتهای حزب اسلامی النهضه برای اتحادیه مزبور و تظاهراتهای طرفین بر علیه همدیگر و همچنین اظهارات مقامات بلندپایه دو طرف درباره همدیگر اشاره كرده است. دبیر كل الاتحاد گفته است كه حزب اسلامی می خواهد صدای این اتحادیه را خفه كند و برایشان تصمیم بگیرد. یكی از اعضای پلندپایه النهضه هم گفته است كه اتحادیه بازیچه دست نیروهای سیاسی دیگر قرار گرفته است. مسئول اتحادیه پزشكان گفته است كه هر دسته ای كه بعد از فرار بن علی سر كار آمده، اولین اقدامش توطئه برای سركوب انقلاب و مطالبه اصلی آن، یعنی «كار، آزادی، كرامت انسانی» و در نتیجه حمله به اتحادیه های كارگری بوده است.
ابتدا این نكته را یادآور شوم كه ما در نشریه «كارگر كمونیست» به جوانب مختلف نقش طبقه كارگر و اتحادیه های كارگری در تونس پرداخته ایم. از جمله در مطلبی تحت عنوان «درس‌های جنبش كارگری تونس برای كارگران» در نشریه «كارگر كمونیست» شماره ١٤٨ وضعیت اتحادیه های كارگری این كشور و نقش اعضا و كادرهای آن در انقلاب تونس را به اختصار مورد بحث قرار داده ام. همكار دیگر نشریه «كارگر كمونیست» حبیب بكتاش هم مطالب متعددی در معرفی جنبش كارگری تونس ترجمه و نوشته است. اما در حاشیه ترجمه ای كه در ابتدا به آن اشاره كردم می خواهم به دو موضوع اشاره كنم.
اولا، اینكه جنبش كارگری تونس اسلامی ها را این چنین به چالش كشیده است، خبر بسیار خوشحال كننده ای است. گرچه اسلامی ها در انتخابات پارلمانی تونس زمان امور را  بدست گرفتند، اما نتوانسته اند صحنه گردان سیاست در این كشور شوند. این را ما مدیون اتحادیه های كارگری و جنبش كارگری قدرتمند و چپ تونس هستیم. اسلامی ها و سلطه حكومت‌های اسلامی، توسط غرب و نیروهای بورژوا در خود این كشورها به چالش كشیده نخواهند شد. این كار طبقه و جنبش كارگری است كه باید در جاهای دیگر هم از تجارب جنبش كارگری تونس در این زمینه استفاده شود.
یادداشت حاضر حتی درباره این موضوع هم نیست؛ بلكه درباره رابطه مستقیم اعتراض كارگری با سیاست است. برای یك لحظه اجازه بدهید كه از این موضوع كه چه احزاب و سازمان‌هایی در بین كارگران و تشكل‌های كارگری نفوذ سیاسی دارند، فاصله بگیریم. اما مگر انقلابی مثل انقلاب تونس كه عمدتا توسط كارگران و تشكل‌های آنها سازماندهی و به پیش برده شد، بر سر مسائل سیاسی نبود؟ شاید كسی مظلومانه فكر كند سیاست همان انتخابات و پارلمان باشد. شاید كسی فكر كند سیاست كنفرانس و نشست و برخاستها با مقامات كشورهای خارجی باشد. شاید كسی فكر كند سیاست انتخاب و انتصاب فلان وزیر و فرمانده ارتش و زندان و دیگر كارهای به اصطلاح بوركراتیك باشد. شاید كسی رابطه ای بین خواستن كار، نان و كرامت انسانی با سیاست نبیند. شاید كسی ربطی بین كاهش كرایه خانه و افزایش و یا كاهش دستمزد و غیره نبیند. بخش عمده تاریخ بشری، دولت‌ها و پارلمان‌هایشان مشغول این بوده اند كه این «شاید»ها را جا بیاندازند.
پارلمان، ارتش و زندان، انتخاب و انتصاب فلان وزیر و رئیس، و دیگر كارهای «سیاسی» در واقع در خدمت همین امر بدیهی است كه مطالبه كار و نان را سركوب كنند. كه برای خواستن و نخواستن، برای كاهش و افزایش دستمزد، حد و حدود قانونی بتراشند و پا فراتر گذاشتن از آن را با مشروعیت قانونی بخشیدن به اعمال خود، سركوب كنند. نشست و برخاست با سیاستمداران آمریكا، روسیه، فرانسه و جمهوری اسلامی و عربستان و صندوق بین الملل پول و غیره، همه در خدمت همین مسائل است. در خدمت این است كه چه كسانی را سركوب كنند. كه چه مقدار از بیمه های اجتماعی را كاهش بدهند. كه كدام نیروهایی كه كارشان نشان دادن ربط بلاواسطه بین خواستن نان و خواستن آزادی سیاسی است، را سركوب كنند. مگر انقلابات برای ساقط كردن یك عده كه در مسائل خارجی با دولت‌های خارجی مذاكره و گفتگو می كنند، با عده دیگری كه سیاست دیگری را دنبال می كنند، با ساقط كردن «سیاسیونی» كه درباره حد و حدود دستمزد و آزادیهای سیاسی تصمیم می گیرند و آن سیاسیستها را اجرا می كنند، نیست؟ اگر مطالبه «كار، نان و كرامت انسانی» در بسته بندی های پارلمانی سیاسی می شود لطفا به ما بگویند كه چه چیزی در آن بسته بندی ها، صنفی و غیرسیاسی است؟! چرا مطالبه افزایش سوبسید به مهد كودكها صنفی است، اما اعتراض به كاهش این سوبسید سیاسی می شود؟! اگر مسئله بر سر تصمیم برای نان و كار و كرامت انسانی دیگران نبود، نه انقلابی می شد و نه پارلمان و پلیس و زندانی هم وجود داشت. واقعیت امر این است كه اینها می خواهند روی مقوله اعتراض، مارك سیاسی و «ورود به عرصه سیاست» بزنند و همین سیاست را هم به دو بخش ـ در دنیای خود ـ تفكیك شونده قابل قبول و غیرقابل قبول (شایسته سركوب) تقسیم  كنند و با آن بر همین مبنا برخورد كنند. این چیزی است كه باید مورد توجه طبقه ما و سیاستهای ما قرار بگیرد.
مسئله «مسائل صنفی» و «مسائل سیاسی» كه انگار یكی مال موجودات كره زمین است و دیگری مال موجودات كره مریخ، فقط از جانب سیاستمداران پارلمان‌ها و بقول معروف «از ما بهتران» نیست كه تبلیغ می شود. در بین صفوف خود ما كارگران هم، صدای رسائی دارد. در مطالب متعددی به این مسئله پرداخته ایم. سعی خواهم كرد در آینده باز هم به این موضوع و با ذكر مثال بپردازم.

١٨ نوامبر ٢٠١٢


(كارگر كمونیست ٢٣٦)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر