۱۳۹۶ بهمن ۱۴, شنبه

همبستگی قدرت است

نگاهی به گزارش موقعیت جنبش كارگری چین

 مركز «بولتن كارگری چین» (China Labour Bulletin) اكتبر سال ٢٠١١ گزارشی درباره موقعیت جنبش كارگری چین در سه سال منتهی به آن تاریخ، یعنی ٢٠٠٩ تا ٢٠١١، تحت عنوان «همبستگی قدرت است»، (Unity is Strength) منتشر كرده است. نگاهی گذرا و ترجمه آزاد از بخشهایی از این گزارش برای خواننده فارسی زبانی كه دائم از چین و كالاهای «بنجل» چینی و كارگر ارزان چینی می شنود، خالی از لطف نیست.
نهاد «بولتن كارگری چین» در معرفی خود در همان گزارش می نویسد CLB یك مركز غیردولتی است كه در سال ١٩٩٤ در هنگ كنگ تشكیل شده است. این نهاد از یك محفل تحقیقی و نظارتی كوچك به یك سازمان فعال با فعالین كارگری در مراكز مختلف چین تبدیل شده كه دفاع از حقوق كارگران در چین هدف اصلی آن است. هدف ما معرفی این نهاد نیست، بلكه دادن یك تصویر هر چند شاید نسبتا غیركامل از موقعیت جنبش كارگری و زندگی كارگران در چین است. در كنار مطالب و گزارشاتی كه تا كنون با آن برخورد كرده ام، CLB روی وضعیت كارگران و جنبش كارگری بیشتر كار كرده و انرژی زیادی به این موضوع اختصاص داده است.


***

این گزارش با اشاره به نقش سركوبگر «اتحادیه»های دست ساز دولت، به اعتصاب مهم كارگران كارخانه هوندا در نانهی (Nanhai) اشاره می كند و میگوید كه روز ٣١ مه ٢٠١٠ نزدیك به ٢٠٠ تن از اعضای این مترسك به این اعتصاب حمله می كنند و اعتصابیون را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. این اعتصاب و حمله اوباشان مترسك دست ساز دولت، نقطه عطفی است در جنبش كارگری چین؛ بدین جهت كه واكنش كارگران به همدستی آشكار «اتحادیه»های كارگری با دولت، باعث عذرخواهی رسمی «اتحادیه» از كارگران اعتصابی شد و همچنین كارگران تا حدودی حق انتخاب نماینده را به دست آورند. یك خواست مهم دیگر كارگران در این اعتصاب افزایش ٣٥ درصدی دستمزد بود كه موفق به تحمیل آن به كارفرما شدند. اما اهمیت این اعتصاب در پیروزی آن بود. نتیجه این پیروزی اقدام كارگران تعداد زیادی از كارخانجات ماشین سازی و دیگر صنایع، به اعتصاباتی با مطالبات مشابه شد. گزارش با تأسف می نویسد: اما فعالین كارگری زیادی كه اعتصاب كارگران كارخانه هوندا نانهی را سازمان داده و رهبری كردند، بعد از مدت كوتاهی یا كارخانه مزبور را برای به دست آوردن مشاغل دیگری ترك كردند و یا دیگر پا جلو نگذاشتند و بقول گزارش، تجربه مهم این كارگران در مشغلات روزمره كارگران گم شد.
مقدمه این گزارش به اهمیت پیروزی این اعتصاب از زاویه تغییر و تحول در نگاه مقامات دولتی و نقشی را كه «اتحادیه»های كارگری دولتی برای خود تعریف كرده بودند اشاره می كند. این اعتصاب، مقامات ایالت گوانگدون (Guangdong) را كه پر جمعیت ترین و صنعتی ترین ایالت چین با جمعیتی بالغ بر ٨٠ میلیون ساكن ثابت و نزدیك به ٣٠ میلیون كارگر فصلی است، مجبور كرد كه قوانین خود را نسبت به نقش كارگران در نظارت بر شرایط كار و نقششان در تعیین دستمزد، تغییر بدهد.
افزایش روزافزون اعتصابات كارگری در چین و برخورد محتاطانه دولت چین به تحركات جنبش كارگری این كشور، اما چیزی نیست كه مختص گزارشات CLB باشد. در چند سال اخیر، از یکطرف شاهد  انعكاس وسیعتر اخبار اعتصابات كارگری بوده ایم و از جانب دیگر مقامات دولت چین برای ایجاد محدودیت در پخش اخبار  دنبال راه و چاه  در نشریات، مجلات و سایتهای مهم جهان، از جمله اكونومیست، USA Today، رویترز، یورونیوز، گاردین، نیویورك تایمز، لوموند و غیره بوده اند. گزارش CLB تعداد اعتصاباتی كه در مطبوعات داخلی و خارجی انعكاس یافته اند را ٧٠ عدد می خواند و این ٧٠ اعتصاب را از اعتصابات مهمی كه تأثیر آنها محسوس بوده، می داند. برای مفسرین سیاسی چپ، چین اكنون یك قطب مهم سیاسی ـ اقتصادی در جهان است که بحران اقتصادی چند سال گذشته كه غرب را سردرگم كرده است، چین را آنچنان در بر نگرفته است. این تحولات می تواند كل دنیا را وارد فاز سیاسی مهمی بكند.
***
فصل اول این گزارش كه درباره پیشینه سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی جنبش كارگری است، با نقل قولی از یكی از مفسرین سیاسی به نام Bao Pu شروع می شود: «تا چند سال پیش، دولت چین هنوز بر این باور بود كه توسعه اقتصادی به آن وقت كافی خواهد داد كه در مورد رفرمهای اجتماعی و سیاسی تدابیر لازم برای آینده ببینند.» حداقل از نظر این مفسر، چنین به نظر می رسد كه دولت چنین منتظر یك نوع مهدی موعود نوع چینی است. اقتصاد چین كه هر گوشه از این جهان را به تسخیر خود در آورده برای نیروی عظیم كارگرانی كه به مناطق صنعتی مهاجرت كرده، همچنانكه بالاتر نیز به آن اشاره شد، مانند استانی مثل گوانگدان که از ١١١ میلیون جمعیت، ٣٠ میلیون آن كارگر فصلی مهاجر است، هیچ برنامه كنكرتی برای آینده در نظر ندارد. انشاالله گربه است!
گزارش می گوید كه در سه سال گذشته، جنبش كارگری چین گامهای بلندی به جلو برداشته است. منتها حداقل در اوایل این فصل از گزارش، چیزی از مبارزات كارگران نگفته و صرفا به شل كردن سر كیسه از جانب دولت اشاره می كند. در این باره می گوید كه دولت چین در دوره بحران مالی ای كه جهان غرب را در خود فرو برد، برنامه هایی برای بالا بردن دستمزد كارگران كه قدرت خرید آنها را بالا ببرد، در پیش گرفت. در اول ماه ژوئن ٢٠١٠، لی ككیانگ (Li Keqiang)، معاون نخست وزیر چین، در مقاله ای در نشریه تئوریك حزب كمونیست چین، بدنبال حقیقت، می نویسد: «كلید گسترش تقاضای داخلی، بالا بردن ظرفیت مردم برای مصرف است، كه خود مستلزم بازسازی توزیع درآمد و افزایش سطح درآمد آنهایی است كه درآمدشان پائین تر است.» گزارش می نویسد كه بسیاری از ایالتهای چین، حتی خیلی پیش از مقاله مزبور، شروع به افزایش حداقل دستمزد كارگران كرده بودند؛ كه قبل از این پروسه افزایش دستمزد، از سال ٢٠٠٨ تا سال ٢٠١٠ و با دستور و تأكید دولت هیچگونه افزایشی در دستمزدها ایجاد نشده بود. تا پایان سال ٢٠١٠، تمام ایالتها و شهرداریهای چین حداقل دستمزد را بطور متوسط ٢٣ درصد افزایش داده بودند. پروسه افزایش دستمزدها تا اواسط سال ٢٠١١ و بقول این گزارش تا سطح چشمگیری ادامه می یابد.
گرچه تورم در سال ٢٠٠٩ و تا نیمه اول ٢٠١٠ افزایش نیافت، اما قدرت خرید كارگران در نیمه دوم سال ٢٠١٠ نسبت به یكسال قبل شروع به تنزل كرد. این تنزل در ژوئن ٢٠١١ به ٦.٤ درصد رسید. و این رقم در سه سال قبل از آن بیشترین رقم بوده است. قیمت غذا و دیگر مایحتاج اولیه با سرعت افزایش یافت كه تأثیر افزایش دستمزدهای به دست آمده را به سرعت از بین برد. در ماه ژوئن ٢٠١١ گوشت خوك، كه اصلی ترین گوشت خانوار چینی است، ٥٠ درصد افزایش یافت.

٢٠ اوت ٢٠١٢

كارگر كمونیست ٢٢٣
***
همبستگی قدرت است (٢)
در معرفی جنبش کارگری چین

گزارش CLB كه در بخش اول این نوشته به آن اشاره شد، درباره اشتغال در چند سال گذشته می گوید كه آمارها از زبان مقامات بلندپایه دولت چین از بیكار شدن ١٥ درصد از كارگران مهاجر، حدود ٢٠ میلیون نفر، خبر می دهد كه بدنبال بحران اقتصادی جهانی اخیر دهها هزار شركت نسبتا كوچكتر، برای كاهش هزینه هایشان بخش وسیعی از كارگرانشان را بیكار كردند. این گزارش كه بیشتر روی ایالات ساحلی كه از ایالات صنعی تر چین هستند خم شده است، می گوید كه یكسال بعد از این بیكارسازیها، بسیاری از كارخانجات دلتای «رودخانه مروارید» كه منطقه اصلی تولیدی است، برای پیدا كردن كارهای بهتر و گاها نزدیكتر به محل زندگی شان، با كمبود نیروی كار روبرو شدند. گرچه دستمزدها به اندازه دستمزدهای كارخانجات ساحلی نبودند، اما هزینه پائین زندگی و نزدیكی به فامیل و خانواده، كارگران را متمایل به ترك كار در كارخانجات ساحلی می كرد.

گزارش به دنبال آن، آماری از افزایش شركتهای خصوصی و تعداد كارگران مهاجری كه در این شركتها مشغول به كار هستند، به دست می دهد. تا سپتامبر ٢٠١٠، ٩٢ میلیون نفر در شركتهای كوچك خصوصی نسبتا جدید مشغول بكار بودند كه افزایشی ٥٨ درصدی نسبت به سال ٢٠٠٥ را نشان میدهد. تعداد شركتهای خصوصی در چین در همان سپتامبر ٢٠١٠ ٣٤ میلیون گزارش شده است كه نسبت به سال ٢٠٠٥، ٣٨ در صد افزایش یافته است. گزارش می گوید كه به احتمال زیاد این شركتهای كوچك تازه تأسیس، توسط كارگران قبلا مهاجر كه اكنون در محل زندگی خود در شهركهای كوچكتر و یا  در همان محلی كه قبلا مشغول به كار بودند، ایجاد شده اند.

گزارش با نقل قول از چند منبع می نویسد كه گرچه دولت چین با هزینه كردن وسیع، بر ثبات اجتماعی و سیاسی تأكید داشته است، اما با باز شدن درهای چین بر اقتصاد مبتنی بر بازار، فقط بر تنشها افزوده شده است. هزینه ای كه دولت چین خرج «ثبات» كرده است، بیشتر از هزینه سالانه ارتش كشور شده است. یكی از جامعه شناسان شناخته شده چین به نام یو جیانرانگ (Yu Jianong) می گوید كه این نوع «ایجاد ثبات»، ثباتی آهنین است كه با خشونت دولت، كنترل شدید بر نهادهای اجتماعی و آزادی بیان و همچنین عدم تحمل، استوار است؛ كه در این بین كنترل بر نهادهای اجتماعی شدیدتر بوده است. هر گونه نهادی باید توسط دولت مهر تأیید بخورد. با این همه تنشهای اجتماعی بالا گرفته اند. دولت آمار اعتراضات دسته جمعی را منتشر نمی كند، اما تخمین زده می شود كه با رجوع به اعتراضات دسته جمعی ای كه از طرق مختلف سد سانسور را پشت سر گذاشته اند، سالانه حدودا ٩٠ هزار اعتراض دسته جمعی در چین به وقوع می پیوندند كه از این تعداد یك سوم مربوط به اعتراضات كارگری هستند. در میان این اعتراضات، دو اعتراض مشخص، كه همبستگی طبقاتی را برجسته كرده بودند، برجسته شده اند. روز ٦ ژوئن ٢٠١١، بیش از ٢٠٠ تن از كارگران مهاجر، كه عموما از استان سیچوآن بودند، جلوی یك ساختمان دولتی دست به یك اعتراض تند زدند. این اعتراض بدنبال مورد حمله قرار گرفتن یك همكار ١٩ ساله شان كه با مدیر كارخانه بر سر عدم پرداخت دستمزد درگیر شده بود و با چاقو مورد حمله قرار گرفت، بوقوع پیوست. یك هفته بعد از این اعتراض، مقامات محلی شهر زنگچانگ با شورش ٣ روزه مردم به دنبال مورد حمله قرار گرفتن یك دختر حامله دستفروش مهاجر كه توسط گارد محافظ یك سوپرماركت صورت گرفته بود، روبرو شدند.

دخالت دولت در حل و فصل اعتراض كارگران، چه انفرادی و چه دسته جمعی، بعد از یك افزایش چشمگیر در سال ٢٠٠٨، در سال ٢٠٠٩ كاهش یافت. گزارش البته می گوید كه كمیته حل و فصل اختلافات كارگری در چین، مجموعا ٦٨٤ هزار مورد شكایت كه ١ میلیون و ٢٠ هزار كارگر را در بر می گرفت، پذیرفته بود. در سال ٢٠١٠، تعداد شكایات پذیرفته شده توسط این ارگان دولتی به ٦٠٢٦٠٠ عدد كاهش یافته بود. منتها مجوعه شكایاتی كه توسط دو كمیته میانجیگری (mediation) و داوری (arbitration) پذیرفته شده بود، در واقع ٣.٨ درصد افزایش را نشان میدهد. این امار مربوط به سال ٢٠٠٨، شامل حل و فصل اعتراض كارگری توس كمیته میانجیگری، نمی شد. گزارش می افزاید كه ٧٠ درصد شكایات كارگران در سال ٢٠١٠، توسط پادرمیانی حل و فصل شده بودند.

گزارش نكته جالبتری را در باره اعتراضات كارگری در چین، در دوره مورد نظر برجسته می كند و آن برخورد مقامات دولتی و مشخصا محلی، به اعتصابات كارگری است. مقامات، هر اعتراض كارگری را  بصورت جداگانه مورد بررسی قرار داده و سریعا به آنها واكنش نشان می دهند. یعنی در واقع یك برنامه خاص برای برخورد به مشكلات كارگران، علی العموم ندارند. سریعا واكنش نشان می دهند و با دخالت از طریق، پادرمیانی، آشتی دادن و فشار، این اعتراضات را ماستمالی می كنند. مقامات دولتی معمولا دیالوگی را بین كارگران و كارفرمایان شروع می كنند و كارگران را زیر فشار می گذارند كه دست به اعتصاب نزنند و كارفرمایان را نیز زیر فشار می گذارند كه سر كیسه را شل كنند.

این گزارش به خودكشی ١٢ تن از كارگران جوان بزرگترین كارخانه تولید وسائل الكترونیكی در جهان در سال ٢٠١٠ در Foxconn اشاره می كند كه وضعیت ناهنجار سطح پائین دستمزدها، ساعات طولانی كار و همچنین وضعیت وحشیانه ای كه كارگران مهاجر با آن روبرو بودند را، زیر ذره بین گذاشت و توجه دنیا را به آن جلب كرد. این خودكشی ها نه تنها مدیریت كارخانه مزبور را مجبور كرد كه مقررات كارخانه را تغییر بدهند و دستمزدها را بالا ببرند، بلكه موجب آن شد كه دولت ایالت گوانگدونگ و اتحادیه های كارگری (منظور اتحادیه های دولتی است) تدابیری در دستور بگذارند كه شرایط كار كارگران در سراسر این بزرگترین ایالت چین را تغییر دهند. همچنین كارگر جوان مهاجر دیگری به نام ژانگ هایچاو از ایالت هنان، برای اینكه ثابت كند كه از مرض pneumoconiosis (بیماری ریوی ای است كه كسانی كه برای مدت مدیدی در معرض استنشاق مواد خطرناكی مثل آزبست و غیره قرار می گیرند، به آن مبتلا می گردند.) رنج می برد، داوطلبانه زیر عمل جراحی رفت. گزارش می گوید كه این بیماری اكنون یك بیماری رایج در چین در بین كارگران بخشهای زیادی است. این عمل و انعكاس آن در رسانه ها، موجب شد كه بیماری مزبور مورد توجه جدی قرار بگیرد. ١٨٠ كارگر روستای لیانگ در ایالت هونان كه حین كار برای یك شركت ساختمان سازی دچار بیماری مزبور شده بودند، خواهان پرداخت غرامت شدند. این تعداد با اعتراض و با تهدید اینكه دولت ایالتی شنژانگ را به دادگاه خواهند كشید، مقامات را وادار به عقب نشینی كردند و حدود ١٤ میلیون یوآن غرامت دریافت كردند.

فصل دوم گزارش درباره نسل تازه از كارگران مهاجری است كه پیشگام جنبش كارگری شده اند. می گوید كه در تابستان سال ٢٠١٠، مقوله «نسل جدید كارگران مهاجر» به یک واژگان محبوب تبدیل و به اذهان عمومی راه پیدا کرد. این نسل جدید، كارگرانی هستند كه بعد از سال ١٩٨٠ به دنیا آمده اند. بعد از خودكشی كارگران Foxconn و موج اعتراضات كارگری در كارخانجات، این «نسل جدید» ناگهان بیشتر به چشم خورد. حدس زده می شود كه دو سوم كارگران مهاجر چین را این «نسل جدید» تشكیل می دهد. اتحادیه های كارگری دولتی چین در یك بررسی از ١٠٠٠ شركت تولیدی و بیش از ٤٤٥٠ كارگر در ٢٥ شهر از سراسر چین، تفاوتهای كلیدی بین نسل جدید و نسل قدیمی كارگران را چنین برمی شمارد:

ـ سطح آموزش بین كارگران نسل جدید بالاتر است. بیش از ٦٧ درصد از كارگران نسل جدید تحصیلات دبیرستانی و حتی آموزش عالی دارند؛ بیش از ١٨ درصد بیشتر از نسل قدیم.

ـ نسبت كارگران مهاجر از نسل جدید كه تجربه كار كشاورزی دارند به ١١ درصد كاهش یافته است. در حالیكه ٣٦ درصد نسل قدیم این پیشینه را دارند.

ـ كارگران مهاجر نسل جدید بطور متوسط هر چهار سال یكبار شغلشان را عوض می کنند؛ در حالیكه كارگران مهاجر نسل قدیم هر ده سال یكبار شغل عوض می كردند.

ـ فقط ٥.٥ درصد از كارگران مهاجر نسل جدید در بخش ساخت و ساز كار می كردند؛ در حالیكه ١٢.٥ از كارگران مهاجر نسل قدیم مشغول به كار در این بخش بودند. در سال ٢٠١٠، مجموعا ٧٤ درصد از كارگران مهاجر نسل جدید در بخش تولیدی مشغول بكار بودند.

ـ بخش زیادی از كارگران مهاجر جوان در شهرها بدنیا آمده اند و خودشان را دیگر كشاورز به حساب نمی آورند. خودشان را با فرهنگ شهری تداعی می كنند و می خواهند كه در زندگی شهری ادغام شوند و آینده خود را آنجا تأمین كنند. والدینشان بیشتر خودشان را با پیشینه روستائی و احتمال بازگشت به روستا و كشاورزی تعریف می كنند؛ در حالیكه نسل جدید دنبال فرصتهای شغلی بهتر در شهرها هستند و دائم به فكر بالا بردن مهارت و كارآموزی هستند. با این همه نسل جدید هنوز با تبعیض «پیشینه روستائی» روبرو هستند. خود این تبعیض به اعتراضاتی دامن زده و احساس بیعدالتی اجتماعی را در بین آنها تقویت كرده است. این نسل جدید، كمتر به سوء استفاده و اهانتهای مدیریت تن می دهد. همه این تفاوتها خوراك اعتراضات كارگری بیشتری در دو سال منتهی به انتشار این گزارش بودند.

گزارش همچنین به نقش مهم استفاده كارگران نسل جوان از اینترنت و وسائل و شبكه های ارتباط جمعی نوین برای متشكل شدن و سازماندهی اعتراضات كارگری اشاره می كند. می گوید گرچه قریب به اتفاق اعتراضات كارگری خودخوش هستند و از پیچیدگی اعتراضات برخوردار نیستند اما كارگران می توانند اطلاعات لازم درباره اعتراضات و زمان و مكان آن را رد و بدل كنند و همچنین توجه كافی رسانه ها را هم به این اعتراضات جلب كنند. به اعتراض كارگران هوندا در نانهای اشاره می كند كه نمونه خوبی از استفاده از وسائل و راه نوین بود. كارگران كارخانه دیگری از هوندا در ژونگشان از اعتراضشان فیلمبرداری كرده و موضوعات مربوط به اعتراض همراه با خود اعتراض را در اینترنت پخش كردند.

كارگر كمونیست ٢٢٤
***
همبستگی قدرت است (٣)
در معرفی جنبش کارگری چین

اعتراضات بعدی و خصوصا بعد از اعتصاب موفق كارگران شركت هوندایی در نانهای، كه بدنبال پشت سر گذاشته شدن تأثیرات بحران مالی بود، بیشتر در شركتهای سودده و عمدتا در شركتهایی رخ می دادند كه امتداد شركتهای ماشین سازی ژاپنی بودند. مثلا:

ـ ٧ ژوئن ٢٠١٠، اعتصاب بیش از ٢٠٠ كارگر كارخانه قطعات ماشین سازی فوشان فنگفو كه یكی از كارخانجات امتداد ماشین سازی هونداست. مطالبه كارگران اعتصابی افزایش دستمزد بود.

ـ ٩ ژوئن ٢٠١٠، اعتصاب حدودا ٥٠٠ كارگر یكی از كارخانه های هوندا در ژانگشان كه خواهان افزایش دستمزد پایه از ٩٣٠ یوان به ١٦٠٠ یوان بودند. مطالبه دیگر این اعتصابیون دو برابر شدن دستمزد برای ساعات اضافه كاری بود.

ـ ١٧ ژوئن ٢٠١٠، اعتصاب بیش از ٢٠٠ كارگر كارخانه قطعات سازی برای هوندا، كه مطالبه آنها شامل افزایش دستمزد، حق مسكن و حق شیفت شب و غیره می شد.

ـ ١٧ ژوئن ٢٠١٠،  كارگران كارخانه تویوتا گوسی در تیانجان برای مطالبه افزایش دستمزد دست به اعتصاب زدند.

ـ ٢١ ژوئن ٢٠١٠، ١١٠٠ تن از كارگران كارخانه ای از تویوتا و ١٥ شركت ماشین سازی دیگر در منطقه نانشا از گوانگژو در اعتراض به پایین بودن دستمزد و همچنین مطالبه بهبود بیمه و خدمات دست به اعتصاب زدند.

ـ ١٢ ژوئیه ٢٠١٠، نزدیك به ٢٠٠ تن از كارگران یكی از كارخانجات در فوشان كه قطعاتی برای هوندا تولید می كند، برای مطالبه افزایش دستمزد دست به اعتصاب زدند.

٢١ ژوئیه ٢٠١٠، كارگران كارخانه وسائل الكترونیكی اتومبیل به نام Omron، در منطقه گوانگژو كه دزدگیر اتومبیل و غیره تولید می كند، در اعتراض به پائین بودن دستمزدها دست به اعتصاب زدند.

آنچه که كارگران مراكز فوق را به طرف دست زدن به اعتصاب سوق می داد، سوددهی بالا شركتهای ماشین سازی و دستمزد بسیار پایین به كارگران بود. گزارش به یک  استادان یكی از دانشگاههای ژاپن به نام شن كایبین (Shen Caibin) استناد میکند كه چین هم اكنون از مهمترین كشورهای سودده برای شركتهای تولید قطعات اتومبیل برای بازار جهانی است. وی در ادامه می گوید كه گرچه كارفرماها و رؤسای این شركتها بخشی از این سود را تصاحب میکنند، اما از آنجا كه چیزی به كارگران نمی رسد، این بی عدالتی آنها را به طرف دست زدن به اعتصاب می كشد. در ادامه، این گزارش از قول یكی از كارشناسان مسائل كارگری در یكی از دانشگاههای پكن به نام ژائو وی (Zhao Wei) می نویسد: استفاده از متدی كه به Lean Production معروف است، كه كارگران را مجبور به تحمل ساعات كار طولانی غیرمعمولی می كند و كار فراوان و سنگینی را همراه با كنترل شدید كارفرما به آنها تحمیل می كند، خشم كارگران را به دنبال داشته است. تصویر بالا، كاراكتر دیگری از جنبش كارگری نوین در چین را نیز به دست می دهد. اینكه اعتصابات كارگری تقریبا در یك منطقه خاص و روی صنعت خاصی متمركز شده است. گزارش می نویسد كه بیش از ٢٠ اعتصاب در بخش قطعات ماشین سازی در منطقه دلتای رودخانه مروارید، در بین دو ماه، از ١٧ ماه مه ٢٠١٠ تا ١٦ ژوئیه ٢٠١٠ گزارش شده اند. یك چنین تمركزی در اعتصابات كارگری در بخش حمل و نقل و بهداشت در سه سال گذشته به چشم می خورد كه می شود از نمونه های زیر مثال آورد: اعتصاب رانندگان اتوبوسها كه دستمزد نازلی دریافت می كنند در ژانگژو كه مركز استان هنان است، در شهر جنوبی دونگاون، ژنژن، گوانگژو، منطقه لوانچنگ در هبی و در لانژو، مركز استان گونسو. گزارش به آخرین نمونه قبل از انتشار گزارش اشاره می كند كه در سراسر چین پرسنل شركتهای اتوبوسرانی در شهرهای كوچكتر دست به اعتصاب و اعتراض زده اند.

ـ اتوبوسرانان منطقه هواینینگ در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان، روز ٤ ژوئن ٢٠١١ دست به اعتصاب زدند.

ـ كاركنان چندین شهر در استان هنان دست به اعتصاب زدند.

ـ اتوبوسرانان شهر یویانگ در آنهوی روز ٢٠ ماه مه ٢٠١١، در اعتراض به عدم اجرای قوانین تازه استانی توسط مدیریت، كه بهبودی در شرایط كار و زندگی آنها ایجاد می كرد، دست به اعتصاب زدند.

اتوبوسرانانی از شهر آنكانگ در ایالت شانسی روز ١٨ ماه مه ٢٠١١، در اعتراض به عدم پرداخت یارانه سوختی، دست به اعتصاب زدند.

١٦ اتوبوسران در شهر گانیو از استان جیانگسو، روز ٢٥ فوریه ٢٠١١ دست به یك اعتصاب یك روزه زدند.

گزارش همچنین به اعتصاب مكرر تاكسیرانان در سه سال گذشته به دلیل مشكلات متعددی كه با دولت ایالتی، شركتهای تاكسرانی و مقامات محلی داشته اند، اشاره می كند. بیش از ٣٣٠٠ تاكسیران در شهر ژنژن در اكتبر ٢٠١٠ دست به یك اعتصاب سه روزه زدند. از ١ تا ٣ اوت ٢٠١١، هزاران تاكسیران در شهر توریستی هانگژو بخاطر مطالبه افزایش كرایه، دست به اعتصابی سه روزه زدند. دولت محلی عقب نشینی كرد و به بخشهای مهمی از مطالبات كارگران گردن گذاشت.

این بخش از گزارش به اعتصاب بیش از ٢٠٠٠ رانندگان كامیون در منطقه ساحلی شانگهای از روز ٢٠ تا ٢٣ آوریل اشاره می كند كه به مخارج و هزینه های سرسام آور اعتراض داشتند.

در اعتراضات مربوط به بهداشت (Sanitation sector) گزارش به اعتصابات كارگران با دستمزد پایین اشاره می كند: اعتصاب در شهر یبین در ایالت سیچوان در ٢٢ دسامبر ٢٠٠٩ و ١٦ فوریه ٢٠١٠. اعتصاب بیش از ٣٠٠ تن از كارگران این بخش در شهر گوانگژو در ١٩ ژانویه ٢٠١٠. اعتصاب بیش از ٦٠ تن از كارگران در كیانجینگ در ایالت هیوبی در روز ٢١ سپتامبر ٢٠١٠، كه شامل تعدادی از كارگران بازنشسته نیز می شد. نزدیك به ١٠٠٠ تن از كارگران این بخش روز ١٨ نوامبر ٢٠١٠ از شهر ژنژن دست از كار كشیدند. چند صد تن از كارگران این بخش روز ٢١ دسامبر ٢٠١٠ از شهرك دانگوان دالانگ دست از كار كشیدند. بیش از ٨٠ تن از كارگران این بخش، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان روز ٢٨ مارس ٢٠١١، از منطقه گوانگژو هیژو دست به اعتصاب زدند.

علاوه بر اعتصابات یاد شده، كارگران در منطقه دالیان در اواخر ماه مه و ماه اوت ٢٠١٠، دست به اعتصاب در ٧٣ شركت مهم زدند كه از این تعداد ٤٨ اعتصاب وابسته به شركتهای ژاپنی بودند. مجموعا ٧٠ هزار كارگر در این اعتصابات شركت كرده و خواهان افزایش دستمزد شدند.

این گزارش ادامه می دهد كه گرچه این اعتراضات هماهنگ نبودند، اما مطالبات مشابهی داشتند و كارگران گرچه دارای تشكلهای شناخته شده نبودند، اما از اعتصابات همدیگر درسهای لازم را می گرفتند.

 (كارگر كمونیست ٢٢٥)
***
همبستگی قدرت است (٤)
در معرفی جنبش کارگری چین

بخشی از گزارش CLB به اعتراضات مجرد و «ایزوله»ای اشاره می كند كه جرقه ای می شوند برای اعتراضات وسیعتر. این بخش به نوعی یادآور اعتراضات كارگری در ایران امروز است. اعتراضات ظاهرا جزئی، جرقه ای می شوند به باروت خشم كارگران در مورد مسائل و مطالباتی كه همچنان بی جواب مانده و انباشه شده اند. روز ١٣ فوریه ٢٠٠٩، جرقه اعتراض كارگران كارخانه (Thermo King Dalian Transportation Refrigeration Co.) در شنژان را لغو مسافرتی كه ظاهرا كارخانه سالانه ترتیب می داده، زد كه مدیریت آن را لغو كرده بود. «اعتراض به لغو مسافرت» فوق، ناگهان به اعتراض به سطح پایین دستمزدها و مزایا انجامید. ظاهرا كارگران ناگهان یادشان آمد كه شركت دستمزدشان را برای ١٢ سال افزایش نداده است! خبر شایعه عدم پرداخت پاداش سالانه در كارخانه (United Win Technology) در سوژو، به اعتراض بیش از ٢٠٠٠ كارگر این كارخانه در روز ١٥ ژانویه ٢٠١٠ انجامید. كارگران اعتراض خود را متوجه افزایش چند سال پی در پی افزایش حجم كار و سطح پایین دستمزدها و كاهش حق الزحمه و مزایای دیگر كردند. اما اعتراض اصلی كارگران حول مسمومیت ٦٠ تن از كارگرانی كه در معرض ماده شیمایی n-hexane (ماده تمیز كننده صفحه آیفون) قرار گرفته بودند، دور می زد. روز ٢٤ فوریه ٢٠١٠، چند صد تن از كارگران كارخانه سویچ سازی Lifeng در شهر هیژو از بولوو دست از كار كشیدند. جرقه این اعتراض را، مطالبه پرداخت فقط ٢ یوان بعنوان «پول خوش شانسی» در تعطیلات سر سال زد. كارگران در این اعتراض به سطح پایین دستمزدهای خود اعتراض كردند كه دستمزد ١٠٠٠ یوان در ماه، فقط هزینه خورد و خوراك و اجاره منزلشان می شود. شایعه ضرب و شتم ٣ تن از كارگران توسط گارد محافظ كارخانه در روز ٢٨ فوریه، آغازگر اعتراض دیگری در هیژو و اینبار در كارخانه باطری سازی Chaoba، شد. نزدیك به ١٠٠٠ تن از كارگران این كارخانه با راهبندان خیابان‌های دور و بر كارخانه مانع رفت و آمد خودروها شدند. اعتراض كارگران به لغو تدریجی مزایا از جمله لغو حق مسكن رایگان، لغو پاداش سالانه و غیره بود. روز ٢٣ مه ٢٠١٠، بیش از ١٠٠ تن از كارگران كارخانه ای در چونقوینگ و به دنبال مرگ یكی از كارگران این مجموعه كه زیر فشار كار و اضافه كاری قلبش ایستاده بود، دست به اعتصاب زدند. وی مجبور به كار در روزی شده بود كه ظاهرا روز تعطیلی او بود. مرگ این كارگر، مسئله سطح پایین دستمزدها و حجم زیاد كار را كه مورد اعتراض و شكایت مكرر كارگران بود، بار دیگر بجلوی صحنه راند.

گزارش CLB نتیجه می گیرد كه دنبال بهانه گشتن برای شروع اعتراضات كارگری، نشان دهنده رابطه شكننده بین كارگران و كارفرماست. و از آنجا كه كارگران كانال دیگری برای مطرح كردن مطالبات خود ندارند، هرگونه بهانه ای باعث سرریز شدن خشم فروخورده كارگران می شود. بیش از ٤٠٠٠ تن از كارگران كارخانه كیف سازی در منطقه گوانگژو پونیا كه متعلق به سرمایه داران كره‌ای است، از آنجا كه مردان عوامل مدیریت سرزده وارد اتاق تعویض لباس كارگران زن شده بودند، روز ٢٠ مه ٢٠١١ دست به اعتصاب زدند. كارگران در این اعتصاب خواهان احترام گذاشتن به كارگران و افزایش دستمزد شده بودند. یكی از كارگران به یكی از روزنامه ها می گوید كه مدیریت كره ای به ما بعنوان انسان نگاه نمی كند. دیگر نمی توانیم خشم خود را بیش از این كنترل كنیم.

كارگران در اعتراضات خود مطالبات متعددی را مطرح می كنند، اما مطالبه اصلی كارگران در چین، امروزه همان افزایش دستمزد است. كارگران موقعیت خود و سطح دستمزدهای خود را با رشد اقتصادی چین و سودهای سرسام آور مدیریت مقایسه می كنند و روز بروز بر مطالبه افزایش دستمزد خود، مصمم تر می شوند. گزارش در ادامه می نویسد كه یكی از دلایلی كه دستمزد كارگران در سال ٢٠١٠ افزایش نیافت، بحران مالی بین المللی بود. بسیاری از شركتهای تولیدی سعی در كاهش هزینه تولید كرده كه در نتیجه به بیكارسازی و كاهش دستمزد و لغو پاداشهای تولید و غیره و همچنین مزایای كارگران، دست زدند. برای مثال روز ٣١ مه ٢٠٠٩، بیش از ٢٠٠٠ تن از كارگران یكی از كارخانجات تولید وسائل ورزشی در شهر جینجیانگ از منطقه فوجیان، بعد از اینكه كارخانه مزبور كه كار را بشکل قطعه كاری به كارگران واگذار میکرد، نرخ تولید هر عدد كفش را به ٣ یوان كاهش داده بود، كارگران وارد اعتصاب و خواهان افزایش دستمزدهای خود شدند. كارخانه مزبور همچنین با هر بهانه ای دستمزد كارگران را به تعویق می انداخت.

نزدیك به ١٠٠٠ تن از كارگران یكی از نساجی های شهر هایكو در ایالت هاینان روز ١١ نوامبر ٢٠٠٩ دست به اعتصاب زدند. اعتراض كارگران به دنبال تصمیم مدیریت بود كه اعلام كرده بود از این تاریخ به بعد پاداش آخر سال هر كارگری كه اولین اخطار را دریافت كند، ٢٥ درصد كاهش خواهد یافت. با اخطار دوم، این پاداش ٥٠ درصد كاهش می یابد. اعلام شده بود كه اگر كارگری اخطاری جدی بگیرد، این پاداش بالكل قطع خواهد شد. كارگران گفتند كه مسئله اخطاریه كارگران كاملا اختیاری است و قطع این پاداش مشكل جدی غیرقابل تحملی بر معیشت آنها تحمیل خواهد كرد. بیش از ٢٠٠٠ كارگر یكی از كارخانجات مبلمان سازی در دونگان، روز ٢٦ فوریه ٢٠١٠ بدنبال تصمیم مدیریت مبنی بر لغو ٢٤٠ یوان یارانه ماهانه مسكن و معیشت، دست به اعتصاب زدند. گزارش در ادامه می نویسد كه حتی با دخالت دولتهای محلی و ایالتی برای افزایش دستمزد، شركتها با حیله و نیرنگهای مختلفی سعی می كردند كه از هزینه تولید از راههای مختلفی بكاهند. حیله های مدیریت از جمله ریختن طرحهایی بود كه افزایش دستمزد را با قطعه كاری و افزایش حجم كار، لغو پاداشها، لغو سوبسید و غیره به زیر افزایش اسمی می راند. روز ٢٠ مارس ٢٠١٠ صدها تن از كارگران كارخانه كانون در اعتراض به این حیله ها دست به اعتصاب زدند. روز ٩ ژوئن حدود ٥٠٠ تن از كارگران كارخانه ای در ژوهای به همین دلیل، وارد اعتصاب شدند. بیش از صد تن از كارگران كارخانه ای در ژنژن روز ٧ سپتامبر و صدها تن از كارگران كارخانه فاكس كان هم روز ٥ نوامبر به دلایل مشابهی، دست به اعتصاب زدند. در اعتراض به همین فریبها، كارگران كارخانه وسائل الكترونیكی در شهر شیمن روز ٣ ژوئن ٢٠١٠ در صحن كارخانه تحصن كردند. بیش از صد تن از كارگران كارخانه ای در شهر ژنژن روز ١٨ نوامبر ٢٠١٠، جاده های دور و بر كارخانه را بستند.

یكی دیگر از دلائل اعتراض كارگران، اختلاف درآمد بین كارگران و مدیران است. مثلا در كارخانه هوندا در نانهای، مدیران بیش از ٥٠ برابر كارگران دستمزد می گیرند. در تحقیق تشكلهای دولتی چین كه در ماه مارس ٢٠١٠ منتشر شده است، آمده است كه مدیران در كارخانه های دولتی ١٨ برابر دستمزد كارگران دستمزد دریافت می كنند. كارگران كارخانه گیربوكس سازی چونگقینگ روز ٢٣ مه ٢٠١٠ در اعتصابی اعلام كرده بودند كه حتی بعد از اضافه كاری و كار در روزهای آخر هفته هم، آنچه كه ماهانه دستگیرشان می شود، فقط چند صد یوان است. در حالیكه مدیران رده بالا بیش از ١٣ هزار یوان، بعد از كسر مالیات و غیره دریافت میکنند. مدیران رده پایین هم بیش از ٨ هزار یوان دستمزد میگیرند. روز ١٤ اوت ٢٠١٠ كارگران یكی از كارخانجات در استان یونان وارد اعتصاب می شوند كه دستمزد ماهانه شان چیزی حدود ٩٠٠ یوان است. كارگران اعتصابی گفته اند كه مدیران علاوه بر دریافت پاداش سالانه ٨٠ هزار یوانی، همین مقدار ٩٠٠ یوان را در ماه فقط برای هزینه بنزین دریافت می كنند. گزارش CLB دو اعتصاب دیگر را نیز در روزهای ١ مه ٢٠١٠ و ٢٤ مه ٢٠١٠ در دو شهر مختلف به دلایل مشابه گزارش كرده است.

(كارگر كمونیست ٢٢٨)
***
همبستگی قدرت است (٥)
در معرفی جنبش کارگری چین

اعتصاب در كارخانه سیتی زن: اعتراضی بسیار مدرن

اوایل ماه ژوئن ٢٠١١، حدود ٢٠٠٠ تن از كارگران كارخانه ساعت سازی سیتی زن در دانگون اعتصابی دو هفته ای را شروع كردند. اعتراض كارگران بر سر توهین به كارگران، یا موقعیت بد شرایط كار و یا حتی برای صرفا افزایش دستمزد نبود. دو مطالبه مهم این كارگران تغییر شیفتهای كاری كه به پرداخت اضافه كاری آنها ربط مستقیم داشت، و لغو ١٠ دقیقه جلسه صبح قبل از كار، كه بدون دستمزد كارگران را مجبور به گردهمایی می كردند، بود. یكی از كارگران در باره این اعتصاب می گوید: «مسئله اصلی این اعتصاب، سیستم تغییر شیفت كار بود. مثلا اگر روز چهارشنبه به دلایلی كارخانه تعطیل و شیفت كار ما كنسل می شد، این شیفت به روز تعطیلی آخر هفته منتقل میشد. اما بعنوان كار در روز تعطیل به حساب نمی آمد و در نتیجه اضافه دستمزدی به كارگران تعلق نمی گرفت. علت دیگر اعتصاب، اجبار به حضور در جلسه صبحگاهی ده دقیقه قبل از شروع كار شیفت صبح و بدون پرداخت دستمزد بود. البته كه نمی توانستیم این اجحافات را قبول كنیم! یكی از كارگران به اعتراض، ابزار كار را زمین گذاشت كه بقیه كارگران هم در جا به او پیوستند.» گزارش در ادامه می نویسد كه مدیریت مجبور به مذاكره با نمایندگان كارگران می شود و موضوعات مورد مشاجره حل می شوند؛ اما در كل و بعد از اینكه كارگران قبول كردند كه به سر كار برگردند، ٢١ تن از كارگران اعتصابی كه ٨ تن از رهبران این اعتصاب نیز در میان آنها بودند، از كار اخراج شدند.

گزارش می نویسد كه این اعتصاب با اینكه مورد توجه زیادی قرار نگرفت و اینكه تأثیر عمیقی مثل اعتصاب كارگران كارخانه هوندا در نانهای تابستان سال قبل بر جای نگذاشت، اما بسیاری از كاراكترهای جنبش كارگری مدرن چین و نسل جوان كارگران مهاجر كه پشت این اعتصاب بودند را رو آورد. احساس اتحاد و همسرنوشتی در میان كارگران این كارخانه بالا بود. كارگران مهاجر از استانهای مختلفی با هم سر یك سفره غذا خورده، و با هم زندگی می كردند. از همنشینی با هم لذت می بردند و اگر لازم می بود در هر كاری با هم متحدانه شركت می كردند. بسیاری از آنها در خانه های ارزان قیمت ـ بین ٣٠٠ تا ٤٠٠ یوان در ماه، و بیرون از محیط كارخانه زندگی می كردند. زندگی بیرون از محیط كارخانه به آنها آزادی بیشتری برای معاشرت با رفقا و دوستانشان می داد. یكی از زنان كارگری كه دارد موضوعی را به یكی از فعالین سایت «بولتن كارگری چین» تعریف می كند، حواسش به تلفنش هم هست. می گوید كه ما دائم اخبار و وقایع را از طریق اس ام اس دنبال می كنیم. اخبار اعتصاب سیتی زن را از این طریق به اطلاع عموم می رسانیم.

در ادامه این گزارش آمده است كه كارخانه سیتی زن دارای یك «اتحادیه» نیز بوده است. اما كارگران گفته اند كه فقط سركارگران می توانستند كاندید مسئولیت گرفتن در این اتحادیه باشند. اتحادیه ظاهرا از مشكل كارگران درباره تغییر شیفتها به روزهای تعطیلی آخر هفته، خبر نداشته است. گویا اگر خبر داشت، می توانست بدون اعتراض كارگران مسئله را فیصله بدهد!

درسهای اعتصابات كارگران

یكی از مهمترین درسهایی كه هم كارگران و هم مدیریت از اعتصابات سالهای اخیر گرفته اند این است كه اعتصابات، بخصوص برای شركتهایی كه زنجیروار به هم وابسته اند، می توانند بسیار گران تمام شوند؛ كه می توان برای نمونه به صنعت ماشین سازی اشاره كرد. بنابه گزارشات مختلف، اعتصاب كارگران شركت هوندا در نانهای باعث تعطیلی ٤ كارخانه این شركت شد كه روزانه ٢٤٠ میلیون یوان متضرر می شد. بر اساس تخمین یكی از مدیران ارشد شركت هوندا در گوانگژو ضرر این شركت در دوران اعتصاب یاد شده، چندین میلیارد یوان عنوان شده است.

یكی از درسهای مهم دیگر این بود كه بسیاری از كارخانه داران به راحتی می توانند دستمزد كارگران خود را افزایش دهند. برای چندین سال قبل از آن چنین تبلیغ شده بود كه گویا كارخانجات چین زیر فشار خریداران خارجی و بخاطر سطح پایین سودشان، امكان پرداخت دستمزد بالاتری را نداشته و در نتیجه باید به كارگرانشان كمترین دستمزد را بدهند! اما اعتصاب سال ٢٠١٠ كارگران بر این تصور عملا مهر باطل زد. اولا بعد از خودكشی های فاكسكان در شنژان، شركت مزبور دستمزد كارگران را ٣ بار در عرض كمتر از یك سال افزایش داد و به ٢٠٠٠ یوان در ماه برای كارگران بخش تولیدی رساند، كه جمعا یك افزایش دستمزد ١٠٠ درصدی بود. بدنبال آن، بسیاری دیگر از شركتها برای جلوگیری از آنچه كه در كارخانه هوندای اتفاق افتاد، و یا به دنبال اعتصاباتی كه در خود آن شركتها به وقوع می پیوستند، دستمزد كارگران خود را افزایش دادند. كارگران اكنون این موضوع را به خوبی متوجه شده بودند كه شركتها قدرت افزایش دستمزد كارگران را تا ١٠٠ درصد دارند و همچنان سودده هم باقی بمانند. این مسئله اعتماد بنفس كارگران را دامن زده است. موفقیت اعتصاب و اعتراضات كارگران در تحمیل رسیدگی به وضعیت دستمزد و شرایط كار كارگران به مدیریت، این مسئله را عملا به خود كارگران ثابت كرده است كه «همبستگی قدرت است». كارگران، دیگر به راحتی به دستورات پادگانی مدیریت تن نمی دهند.

اما این به خود آمدن و متحد ظاهر شدن كارگران در برابر كارفرما، تجربه ای است كاملا تازه كه عقیم و بی فایده بودن اتحادیه های كارگری چین را هم زیر روشنائی گرفت. برای مثال وقتی كه كارگران دنسو (Denso) در گوانگژو نانشا وارد اعتصاب شدند، كارگران اعلام كردند كه قبلا از طریق همین اتحادیه ها با مدیریت مذاكره كرده بودند. اما این مذاكره هیچ نتیجه ای برایشان در بر نداشت. در نتیجه این اعتصاب آخرین راهی بوده كه جلویشان مانده. رئیس اتحادیه كارگری در منطقه دالیان گفته بود كه در دوره اعتصاب كه در تابستان سال ٢٠١٠ رخ داد، مسئولین اتحادیه ناظر بودند. یكی از كارگران اعتصابی اتفاقا گفته است كه «در زمان اعتصاب كارگران هوندا در نانهای، مسئول اتحادیه همانند یك بادیگارد، كنار دست مدیریت بود. او در زمان مذاكره، هر بار به میز مدیریت نزدیك میشد، دست به سینه خم می شد تا به حرفهای رئیس گوش دهد و هر زمان كه میكروفون به دست او می افتاد، فقط صدای موافقت شنیده می شد.»

گزارش می نویسد كه خواست اصلاح ساختاری این اتحادیه ها، یكی از مطالبات مهم كارگران در كنار مطالبات رفاهی و اقتصادی بوده است. در ادامه آمده است كه دولت و مدیریت ترجیح می دهند كه كارگران همین اتحادیه ها را بعنوان ابزار مذاكره دسته جمعی، بدون كوچكترین دخالت كارگران، به كار ببندند كه هیچگونه نتیجه عملی مثبتی برای كارگران در بر نداشته است. كارگران در نتیجه خود ابتكار را به دست گرفته و راههای دیگری برای مذاكره در پیش گرفته اند كه انتخاب نماینده، یكی از این ابتكارات است. در جریان اعتصاب كارگران هوندا در نانهای، همین نمایندگان با مذاكره با مدیریت به توافق برای افزایش ٣٥ درصد دستمزد رسیدند.

نمایندگان حدودا ٧٠ هزار كارگر اعتصابی در ٧٣ مركز كارگری در منطقه صنعتی دالیان بعد از مذاكره با مدیران این شركتها، به افزایش ٣٤.٥ درصدی به دستمزد كارگران رسیدند.

نمایندگان حدود ٢٠٠ تن از كارگران كارخانه ابزار آلات خودروسازیهای فنگفو در فوشان در ژوئن ٢٠١٠، موفق شدند ٥٠٠ یوان به دستمزد كارگران بیافزایند.

اعتراض دیگری در سپتامبر ٢٠١٠ از طرف حدود ١٠٠ كارگر یكی از مراكز و بدنبال مذاكره نمایندگان كارگران، به افزایش دستمزد ١٠٠ یوان انجامید.

مذاكره با نمایندگان بیش از ٢٠٠ تن از كارگران آتسومی كه ده روز بعد از اعتصاب این كارگران در ١٢ ژوئیه ٢٠١٠ صورت گرفت، به افزایش ٤٥ درصد افزایش دستمزد این كارگران منجر شد.

گزارش به این موضوع نیز اشاره می كند كه از آنجا كه چین قوانینی كه اعتصاب و اعتراضات كارگران را برسمیت بشناسد ندارد، همه اعتراضات كارگری به چنین نتایج مطلوبی نرسیده اند. در موارد متعددی مدیریت با پشتگرمی از حمایت دولت، در برابر اعتراضات كارگری مقاومت كرده اند. سلاح مدیریت در همه این موارد اخراج بوده است. برای مثال در اعتراض كارگران یكی از كارخانجات هوندا، زمانی كه كارگران پیشنهاد اضافه دستمزد ٢٠٠ یوانی را رد كردند؛ چرا كه مطالبه آنها افزایش دستمزد ٩٠٠ یوانی بود، مدیریت تهدید كرد كه كارگران اعتصاب شكن استخدام خواهد كرد. بسیاری از كارگران از نگرانی از اینكه بیكار خواهند شد، پیشنهاد ٢٠٠ یوان را قبول و به سر كار بازگشتند.

گزارش در همین موارد به جنبه های دیگری كه در موفقیت اعتصابات كارگری دخیل بوده اند اشاره می كند. برای مثال نتیجه ای كه تعطیلی كارخانه ای كه در معرض تعطیلی بخاطر اعتصاب قرار دارد، برای كارخانجات تولیدی دیگری و همچنین درجه مهارت كارگران اعتصابی و تسهیل جایگزینی كارگران اعتصابی با كارگران اعتصاب شكن و غیره، همگی در تصمیم مدیریت در تقابل با اعتصاب كارگران دخیل بوده اند.

گزارش در پایان فصل دوم خود به چند اعتصاب «ناموفق»، اعتصاباتی كه نتایج بلافصلی برای كارگران در بر نداشت اشاره می كند. برای مثال در ١٣ اكتبر ٢٠١٠، حدود ١٣٠٠ تن از كارگران كارخانه ماشین فتوكپی سازی Ricoh در شنژان برای افزایش دستمزد دست به اعتصاب زدند؛ اما علیرغم اینكه كارگران برای مدت ٢ هفته متوالی در اعتصاب بودند، مدیریت به خواست این كارگران بی اعتنایی كرد و در نهایت با گسیل نیروی پلیس ضدشورش و تهدید به اخراج، اعتصاب كارگران بدون نتیجه به پایان رسید.

در نوامبر همان سال ٢٠١٠، بعد از ٥ روز از اعتصاب بیش از ١٠٠ تن از كارگران لیوان یكبار مصرف سازی در شنژان، مدیریت اعلام كرد كه كارگران یا به سر كار خود بازگردند و یا از كار خود استعفا بدهند. با این همه بسیاری از كارگران تصمیم گرفتند كه استعفا بدهند.

اما برای بسیاری از كارگران جوانتر، از دست دادن كار خود نه به عنوان یك عقب نشینی بلكه بعنوان یك فرصت عمل می كند. این كار به آنها فرصت می دهد كه دنبال كار بهتری و یا یادگیری مهارت جدیدی باشند. حتی فرصت می دهد كه برای خود مغازه و یا كارگاه كوچكی دست و پا كنند.

ادامه دارد


(كارگر كمونیست ٢٣٢)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر