۱۳۹۶ بهمن ۱۶, دوشنبه

بحران اقتصادی و اتحادیه های كارگری در كانادا

موقعیت اتحادیه های كارگری در كانادا با موقعیت اتحادیه های كارگری و یا بقول معروف جنبش اتحادیه ای (سندیكالیسم) در سطح جهان تفاوت فاحشی ندارد. به همین خاطر، به نظر من بحران سندیكالیسم در غرب، افق سندیكالیسم در كشورهای به قول معروف «حوزه فوق سود» را نیز كور و عقیم كرده است. بمناسبتهای مختلف قبلا به این موضوع پرداخته ایم. در نتیجه این نوشته در این موضوع وارد نمی شود. در عوض با اشاره ای کوتاه به ترجمه آزاد مطلبی بنام «فرهنگ اعطاء امتیاز به شركتها، كار جنبش اتحادیه ای را ساخته است» از Sam Gindin كه در روزنامه پرتیراژ تورنتواستار چاپ شده بود، نگاهی به وضعیت اتحادیه های كارگری كانادا خواهیم انداخت.
اخیرا دولت استان انتاریوی كانادا لایحه ای به مجلس این استان برده است كه اگر تصویب شود، كه انتظار می رود چنین شود، سفره كارگران این استان خالی تر خواهد شد. این لایحه در نظر دارد كه كسری ١٥ میلیارد دلاری بودجه استان را با كاهش دستمزد كارگران بخش وسیعی از نیروی كار این استان، تأمین كند. فضای جامعه به شدت اعتراضی است. این اعتراضات را همانند یونان و اسپانیا فعلا در خیابانها نمی بینیم؛ اما خود را به شیوه های دیگر نمایان كرده اند. دولت ایالتی در یكی از انتخابات محلی كه سنتا به نماینده حزب محافظه كار رأی می دادند، این حوزه انتخاباتی را بخاطر خشم مردم از فشار بر معلمان و زمزمه بردن لایحه ای به مجلس برای جلوگیری از اعتصاب معلمان، به كاندید حزب سوسیال دمكرات باخت. حزب لیبرال، حزبی كه هم اكنون قدرت پارلمانی را در دست دارد، در نظرسنجی ها به شدت افت كرده و در همین نظرسنجی، شانس قدرت گرفتن حزب سوسیال دمكرات بیشتر شده است. قصد این را ندارم كه چنین جا بیاندازم كه گویا رأی دادن به حزب سوسیال دمكرات همطراز اعتراضات خیابانی در یونان و اسپانیا است، اما به چپ چرخیدن جامعه را می توان به طرق مختلفی سنجید كه منفورتر شدن احزاب ریاضت اقتصادی یكی از این انواع ابراز خشم توده هاست! همچنین اخیرا نتیجه یك تحقیق از جانب گروههای غیرانتفاعی غیردولتی، خبر از این می دهد كه اگر جوانان كانادا همانند جوانان كشورهای اروپایی رادیكالیزه شوند، نباید تعجب كرد.
اشاره كردم كه دولت ایالت انتاریو قصد دارد لایحه ای به مجلس ببرد كه كسری بودجه اش را با كاهش دستمزد كارگران تأمین كند. در واكنش به این لایحه، فعالین كارگری نگران این هستند كه جنبش كارگری واكنش درخوری نشان ندهد. در عوض رؤسای اتحادیه ها نگرانی شان از جنس دیگری است. رئیس یكی از بزرگترین اتحادیه های كارگری كانادا، OPSEU به نام Smokey Thomas در واكنش به این لایحه به رادیو سراسری كانادا می گوید كه نگران این است كه این فشارها باعث سر آمدن تحمل كارگران بشود و به خیابانها بریزند. آدمهای زیادی اكنون دیگر دلشان را به داشتن این نوع اتحادیه ها خوش نمی كنند. در چند سال گذشته و سر هر بزنكاهی، رؤسای اتحادیه های كارگری كانادا هم بستر هیأت حاكمه بوده اند. در واكنش به اعتراض به سران G8، رئیس كنگره كار كانادا، رسما معترضین را اوباش خواند! اتحادیه های كارگری در كانادا و مشخصا جا خوش كرده ها در پستهای بالای آنها، بیشتر از هر زمانی «بیزنیسی» بودن خود را به نمایش گذاشته اند. در این راه حاضر شده اند كه صدای طبقه سرمایه دار رسا از زبان آنها شنیده شود. ترس از اعتراض كارگران، شركت در تحقیق برای سنجیدن درجه خشم جوانان، اوباش خواندن مردم شركت كننده در اعتراض جی ٨، فقط چند نمونه از این وضعیت است. در این مورد باید بیشتر نوشت.

١٥ اكتبر ٢٠١٢

***

ترجمه آزاد بخشی از نوشته سام گیندن

سام گیندن در مطلب خود می گوید: در اواخر دهه ١٩٧٠، قبل از شروع دوره اعطا امتیاز به شركتها، بخش آمریكای اتحادیه كارگران اتوموبیل سازی (UAW) حدودا ٧٠٠ هزار نفر در ٣ شركت اصلی ماشین سازی جنرال موتورز، فورد و كرایزلر عضو داشت. در هر دوره از مذاكرات دسته جمعی بعد از آن، این اتحادیه در برابر وعده اینكه شركتهای مزبور «امنیت شغلی» برای كارگران خود تأمین خواهند كرد، امتیازاتی را به این شركتها داد. امروز، سه دهه بعد از این نوع بازی در آوردن‌ها، UAW تنها ١١٠ هزار عضو دارد. بخش كانادائی این اتحادیه در مقابل این نوع جهتگیری برای مدتی مقاومت كرد. همین موضوع باعث شد كه «اتحادیه اتوموبیل سازی كانادا» (CAW) از بخش آمریكایی آن جدا شود. برای مدتی بخش كانادائی آن در موقعیت بهتری قرار داشت، اما امروز CAW فقط ٢١ هزار عضو دارد؛ در حالیكه در اواخر دهه ١٩٧٠، هفتاد هزار عضو داشت. سام گیندن اشاره كوتاهی به افزایش (دو برابر شدن) بارآوری تولید در بخش ماشین سازی در كانادا و آمریكا می كند و اشاره می كند كه در عین حال دستمزدهای واقعی در آمریكا كاهش یافته و فقط بطور ناچیزی در كانادا افزایش یافته اند.
او می گوید: برای كارگرانی كه تازه در شركتهای مزبور استخدام می شوند، وضعیت حتی بدتر هم شده است. كارگری كه اكنون در یكی از سه شركت اصلی اتوموبیل سازی در آمریكا استخدام می شود، با دستمزدی به مراتب پایین تر از كارگری كه نیم قرن پیش استخدام می شد، در رابطه با تورم در نظر گرفته شده، دستمزد می گیرد. در كانادا دستمزد واقعی كارگر تازه استخدام شده ١٢ درصد كمتر از دستمزد كارگر تازه استخدام شده دوره جدائی CAW از UAW خواهد بود. در آن زمان كارگر تازه استخدام شده بعد از ١٨ ماه می توانست به سطح بیشترین دستمزدی كه شركت به كارگرانش پرداخت می كرد، برسد؛ در حالیكه اكنون باید ١٠ سال انتظار بكشد تا به چنین سطحی برسد.
یكی از درسهای مهمی كه سام می گوید از این وضعیت می توان گرفت این است كه «این دیگر كوچكترین اعتباری ندارد كه گویا استراتژی اعطای امتیاز نهایتا ما را به رسیدن به زندگی بهتری رهنمون خواهد كرد. نه تنها اعطا امتیاز به شركتها باعث افزایش نابرابری و مطرح نكردن مطالبات می شود، بلكه طفره  رفتن از مسائلی است که طرحش به ایجاد شغلهای بیشتری می انجامد.» درس مهم دومی كه او به آن اشاره می كند این است كه: پتانسیل بالای بارآوری در این بخش با محدود كردن پتانسیل تولید بیشتر اتوموبیل آزاد نمی شود.
بعد از این دو درس او به درس مهم دیگری اشاره می كند. می گوید: بدون جان تازه بخشیدن به جنبش كارگری، فكر كردن به تحرك مهمی در این جهتگیری سخت است. می گوید اتحادیه ها باید بطور ریشه ای به ساختارهای خود بیاندیشند كه بعنوان نمایندگان كارگران ظاهر شوند. می گوید ضجه و زاری كردن درباره حمله دولت و شركتهای بزرگ كافی نیست. قبول دستمزد نابرابر در ازای كار برابر به كارگران جوانی كه آینده و جان تازه گرفتن اتحادیه ها به آنها وابسته است، آنها را با اتحادیه ها بیگانه خواهد كرد. می گوید این نبود همبستگی در محیط كار، وعده همبستگی وسیع بیرون و ورای محیط كار را بی اعتبار می كند.


(كارگر كمونیست ٢٣١)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر