۱۳۹۶ بهمن ۱۶, دوشنبه

در سوگ جری تاكر

سایت «لیبر نتس» (Labor Notes) طی خبر كوتاهی درگذشت جری تاكر (Jerry Tucker)، از فعالین سرشناس جنبش كارگری آمریكا را، خبر داده است. جری روز ١٩ اكتبر ٢٠١٢، یعنی تقریبا یك ماه مانده به هفتاد و چهارمین سالروز تولدش (٢١ نوامبر ١٩٣٨)، دیده از جهان فروبست.
پیشرویهای جنبش كارگری آمریكا و بخصوص بعد از سلطه مافیاگونه فدراسیون كار آمریكا بر این جنبش، مدیون كسانی مثل جری تاكر است. او تمام عمرش را صرف مبارزه برای سازماندهی كارگران و درگیری با بوركراسی حاكم بر ساختار اتحادیه های كارگری و ساختن دنیای بهتری كرد. او یكی از معروف و شناخته شده ترین چهره های جنبش اصلاح اتحادیه ها و لیبر نتس بود كه در كنار مبارزه برای متشكل كردن كارگران و رودروئی مستقیم با كارفرما و دولت، دائم درگیر اصلاح ساختار فدراسیون كار آمریكا و اتحادیه های كارگری این كشور نیز بود. اتفاقا جری تاكر در جنبش كارگری بیشتر بخاطر همین تلاش بی وقفه برای اصلاح ساختار اتحادیه ها و فدراسیون كار آمریكا و خلاف جریان بودنش، شناخته شده ترمیباشد. جری حتی در آخرین روزهایی كه رمق چندانی برایش نمانده بود، درگیر مبارزه كارگران و مردم شهر مدیسن ویسكانسن بود. مرگ جری تاكر ضایعه ای است برای جنبش كارگری آمریكا و جنبش بین المللی كارگری.
«لیبر نتس» از سه تن از فعالین كارگری ای كه جری تاكر را از نزدیك می شناختند، خواسته است كه به یاد او نكاتی را برای خوانندگان و مراجعه كنندگان به این سایت بنویسند. در این نوشته سعی می كنم نكات مهم و مربوط در نوشته های این سه تن را بطور خلاصه برای اطلاع خوانندگان این سطور، ترجمه كنم.
***
یكی از این سه تن مارك دادزیك (Mark Dudzic) نام دارد. مارك به اواسط دهه ٨٠ قرن گذشته اشاره می كند كه چگونه با انتخاب رونالد ریگان به ریاست جمهوری آمریكا و بدنبال آن برای رساندن پیغام مشت آهنین ریگانیسم، ١٢ هزار خلبان و خدمه فرودگاهها در آمریكا و بدنبال اعلام اعتصاب اتحادیه این بخش از كارگران، از كار اخراج شده و فشار به جنبش كارگری و اتحادیه های كارگری شدت گرفت. مارك این دوره را چنین توضیح می دهد. سناریو چنین چیده می شد. اول از كارگران خواسته می شد كه امتیازات هر چه بیشتری را كه قبلا با اعتراضات خود به دست آورده بودند، پس بدهند. سپس از حسن نیت در مذاكره خودداری می كردند. بدنبال آن كارگران را به طرف دست زدن به اعتصاب سوق می دادند و بدنبال آن، دست به دامن وزارت كار و دادگاه می شدند كه كارگران اعتصاب كننده را اخراج و اعتصاب شكن بكار بگیرند، شركتها را نقل مكان بدهند و یا برای همیشه تولید آن را متوقف كنند. نتایج قابل پیش بینی بود. كارگران یا كارشان را برای همیشه از دست می دادند و یا با شرایط كارفرما مجبور بكار می شدند. مارك می گوید گر چه اكنون چنین وضعیتی دیگر استاندارد جامعه آمریكا شده است، اما ٣٠ سال پیش برای كارگران این یك شوك كشنده بود. كارگران تا قبل از آن با چنین چیزی مواجه نشده بودند. جنبش كارگری بكلی با یك حالت ویژه ای كه برایش آمادگی نداشت، روبرو شده بود. رهبران تشكلهای رسمی در چنین هرج و مرجی بر این موضوع توافق داشتند كه «اگر قدرت شكستشان را نداریم، بهتر است همراهشان شویم». گفتند كه «ابدا امكان پیروزی در اعتصاب دیگری را نخواهیم داشت». تنها امیدشان همكاری با مدیریت بود. گفتند «می توانیم با همكاری با آنها، پارتنر جونیورشان بشویم تا بلكه حداقل اتحادیه هایمان را حفظ كنیم». اتحادیه كارگران ماشین سازی (UAW) كه زمانی پیشگام مبارزه برای افزایش دستمزد و بیمه ها و مزایا بود، اولین اتحادیه ای بود كه این روش را اتخاذ كرد. مارك در ادامه می گوید: به مایی كه می خواستیم اعتراض كنیم، احساس درماندگی عجیب دست داده بود. تاكتیكهای اعتصابات غیرقانونی كارساز نبود. اتفاقا مدیریت دست زدن به چنین چیزی را می خواست كه بتواند به راحتی دست به دامن دادگاه و وزارت كار بشود كه اعتصاب شكن استخدام و بقیه كارگران را اخراج كند. راندن كارگران به یك چنین جهتی جزئی از بازیشان بود.
مارك كه خود زمانی فعال اتحادیه كارگران ماشین سازی بوده، می گوید كه در این بن بست بود كه فردی به نام جری تاكر پیدا شد. جری بهشان می گوید: «اجازه ندهید حرامزاده‌ها شما را به طرف اعتصاب سوق دهند. اتكایتان به كارگران باشد. به ابتكارات آنها باور داشته باشید.» جری در عین حال از آنها می خواهد كه دنبال متحدین بیشتری باشند كه چانه زدن با مدیریت را آسانتر كند. مارك به سابقه جری تاكر و تاكتیك «بازی درونی» جری تاكر اشاره می كند و می گوید برای كسانی كه دنبال راهی بودند كه بتوانند مقاومتی را سازمان بدهند، متدهای جری تاكر همانند نوری در تاریكی بودند. می گوید طی سالها، صدها فعال كارگری شخصا با جری تاكر در تماس بودند كه چگونه مبارزه و مقاومت را سازمان بدهند. جری با حوصله با تك تك آنها ساعتها وقت صرف می كرد. جری خود شخصا دنبال چنین فعالینی بود كه پیدا كند. مارك می گوید: زندگی جری، مبارزه او بود. مارك از یكی از فعالین اتحادیه كارگران ماشین سازی نقل قولی می آورد كه با جری در سال ٢٠٠٣ آشنا می شود. او می گوید: «جری هرگز به من نگفت كه چكار كنم؛ اما بعد از چند ساعتی كه با او بودم، احساس كردم كه می دانم چه باید بكنم.»
جری تاكر با چنین نگاهی به جنبش كارگری نمی توانست برای مدت زیادی با رهبری اتحادیه ماشین سازی كه پیشگام همكاری با مدیریت بود، بسازد. او هم می توانست مثل دیگران بسازد و زندگی و شغل راحت و بی دردسری را داشته باشد؛ اما چنین چیزی خلاف وجود او بود. در سال ١٩٨٦، جری در انتخابات بر علیه رهبری اتحادیه ماشین سازی، اكثریت آرا را به دست آورد؛ گرچه دادگاه رأی به عقب نشینی حاكمین بر اتحادیه داد كه جری بتواند كارش را شروع كند. اولین بار بود كه كسی در انتخاباتی بر خلاف میل رهبری اتحادیه شركت و آنها را شكست می داد. این خود اتفاقی نادر در تاریخ اتحادیه كارگران ماشین سازی بود. بدنبال این، جری كمك كرد كه جنبش «اصلاح اتحادیه» (New Direction Movement) تشكیل و پا بگیرد. این نهاد به شكلگیری جنبش مقاومت پایه های كارگری در اتحادیه ماشین سازی در اواخر دهه ١٩٨٠ و اوایل ١٩٩٠ كمك شایانی كرد.
مارك می گوید كه جری از UAW اخراج (پاكسازی) می شود. اما به نهادی به اسم «گردانهای از دست رفته (lost battalions) می پیوندد. او كارهای زیاد و مهم خلاف جریان می كند كه بعدها تجارب او راهنمای بسیاری در خود فدراسیون كار آمریكا می شوند. كار جری و نهاد تازه ای كه او به آن پیوسته بود، فعالین كارگری را به این سمت قانع كرد كه براستی «جهتی تازه» لازم است كه جنبش كارگری را از این وضعیت نجات دهند. كمپین و فعالیتهای آنها باعث انتخاب رهبری جدیدی بر فدراسیون كار آمریكا، در اواسط دهه ١٩٩٠ شد.
مارك دادزیك در ادامه به كارها و فعالیتها مختلف جری و همكاری نزدیك او با لیبر نتس اشاره می كند. می گوید كه یك دغدغه دائم جری مبارزه بر علیه تبعیضهای مختلف از جمله راسیسم، سكسیسم، تبعیض بر علیه همجنسگرایان و پناهندگان و مهاجران بود. جری همانند هر فعال كمونیست دیگری، بر این باور بود كه چنین تبعیضهایی جنبش كارگری را ضربه پذیرتر می كند. جری یك فعال پیگیر بر علیه جینگوئیسم و ناسیونالیسم بود كه جنبش كارگری آمریكا را از متحدین استراتژیك خود در سطح جهان دور نگه داشته است. او یك حامی مصمم و قاطع نهاد «كارگران آمریكا علیه جنگ» (U.S. Labor Against the War) بود. مارك به كارهای مهم دیگر جری، از جمله بنیانگذاری نهادی به نام «كمپین كارگران برای بیمه عمومی رایگان» (Labor Campaign for Single Payer Healthcare)، رهبری كمپینی برای شكست دادن كمپین سرمایه داران برای در هم شكستن قدرت اتحادیه ها تحت عنوان defeat a right-to-work referendum و دخالت در سازماندهی كارگران در مبارزه بر علیه در هم شكستن اتحادیه های كارگری در ویسكانسین اشاره می كند. می گوید كه جری تمام تلاش خود را بر اتكا به پایه توده ای اتحادیه و توده كارگران متمركز می كرد. او اما دائم این جمله را كه «پسرم، زمانی كه تو داری خواب می بینی، آنها (سرمایه داران) برنامه می ریزند.» نقل می كرد.
***
یكی دیگر از این سه تن كه درباره جری تاكر خاطره نوشته است، الی لیری (Elly Leary) است. او سال ١٩٨٠ بود كه با جری آشنا شد. او و رفقایش در استان ماساچوست نهادی را مثل نهاد جری تاكر برای اصلاح اتحادیه ها به نام «مقاومت» (STANDUP) ایجاد كرده بودند. می گوید كه بر خلاف تصور عمومی، نماینده ای را انتخاب و به كنفرانس UAW فرستادیم. نماینده اعزامی بعد از اولین شب كنفرانس، با حرارت به رفقایش خبر می دهد كه گروه قدرتمندی كه پلاتفرمی مثل نهاد آنها دارد، به رهبری جری تاكر كه دستیار مدیر منطقه خودشان است، در آن كنفرانس شركت دارند. لیری می گوید كه می دانستیم به چنین كسی كه رهبری این پلاتفرم را كانالیزه كند، احتیاج داشتیم. می گوید جری تاكر در صفوف اتحادیه به سرعت از كارگر ساده به نماینده بخش و نهایتا به پستهای مهمی در اتحادیه انتخاب شد؛ اما هیچكدام از اینها بخاطر عنوانشان نبود كه جری را برای جنبش كارگری مهم می كرد. بلكه حضور فعال او در مبارزه بر سر حتی ابتدائی ترین حقوق كارگران بود كه او را در جنبش كارگری و در بین فعالین جنبش كارگری مهم كرده بود.
لیری هم بر این نكته تاكید می كند كه مهمترین مشخصه ای كه جری را از دیگران متمایز می كند، اتكا او بر قدرت توده كارگران بود. می گوید همین اتكا بر كارگران و در تماس دائم بودن با مشكلات و روحیه شان بود كه او را از مشكلات كارگران و راه حل واقعی ای كه كارگران می توانند دنیا را بهتر از دولت سرمایه داران رهبری كنند، مطلع نگه داشته بود. لیری می گوید زمانی كه اعتصابی راه می افتاد، جری در مجامع عمومی كارگران دنبال نقطه اصلی ای كه بتواند تولید را به نحو احسن بخواباند می گشت كه بتواند مدیریت را ضربه پذیرتر كند. لیری می گوید كه جری با اتكا به خود كارگران و با رفتن به سراغ كارگران، برای یافتن راه حل به كارگران اعتماد به نفس می داد. می گوید در دورانی كه جنبش كارگری در حال عقب نشینی بود و مدیریت منتظر اخراج و بكار گیری اعتصاب شكن، جری تاكتیكهایی را اتخاذ می كرد كه خود كارگران با درایت لازم، بدون دست زدن به اعتصابی كه شكستش در چشم انداز بود، كارگران را رو به جلو سوق می داد.
اما الی لیری به نكته مهمتری كه كمتر درباره آن بحث شده است اشاره می كند. می گوید كه New Direction Movement فقط جنبشی برای اصلاح اتحادیه ها و دمكراتیزاه كردن آنها نبود. به چنین چیزی رضایت نمی داد. می گوید كه این نهاد می خواست دنیایی را بوجود بیاورد كه جنبش كارگرای در مركز ثقل راندن دنیا بدین سمت باشد.
***
سومین كسی كه درباره جری تاكر در این بحث شركت كرده، دین برید (Dean Braid) است. او نیز از رفقای نزدیك جری تاكر است. دین اولین بار در اعتصاب بزرگی به نام «آغازی تازه» در میشگان در اوایل سال ١٩٨٩ با جری آشنا می شود. دین به جهتگیری «تاریخی» UAW اشاره می كند كه تحت نام «همكاری» (jointness) قرار بوده هم كارگران و هم مدیریت به یك اندازه ازخودگذشتی نشان بدهند. می گوید كه بعد از ١٠ سال، كارگران احساس كردند كه این جهتگیری، كه سلانه سلانه و زیركانه و با لطافت همه چیز را (به طرف بدتر شدن) تغییر می دهد، یك جهتگیری خطرناكی است و كل بنیانی را كه اتحادیه UAW بر آن بنا شده بود را، زیر سئوال می برد. جری در این تظاهرات یكی از سخنرانان اصلی بود. دین هم از زوایای دیگری به كارهای بزرگ جری تاكر در جنبش كارگری آمریكا اشاره می كند كه دو نویسنده اول به آنها اشاره كردند.
***
كیم مودی (Kim Moody) در بخش كامنتهای زیر این سه بحث، كامنتی گذاشته است كه شایسته ترجمه است.
جری همانند چراغ پر نوری در عصری تاریك بود. هر بار كه كارگران و تشكلهایشان با شكست و عقب نشینی ای روبرو می شدند، جری تاكتیك و استراتژی جدیدی را ارائه می داد؛ به امید اینكه این ترند و پروسه را تغییر بدهد. «مدرسه همبستگی» او دائم كادر و فعال برای این كار تربیت می كرد. انسانی واقعی كه هیچ وقت ناامید نشد. جری دوست بسیاری از ماها و آموزگار بسیاری دیگر بود. مرگ او ضایعه بزرگی برای جنبش كارگری است. از آنجا كه بسیار از محل زندگی جری دور بودم، جری را برای دو سالی بود كه ندیده بودم. امیدوار بود كه در كنفرانس ماه مه سال گذشته لیبر نتس ببینمش، اما چنین نشد. او دیگر در میان ما نیست. دلم برایش بسیار تنگ خواهد شد.

٢٩ اكتبر ٢٠١٢


(كارگر كمونیست ٢٣٣)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر