در فضای مجازی به یکی دو نوشته و اظهارنظر
برخورد کردم که بخاطر دفاع از کتاب، آتش زدن قرآن را محکوم کرده بودند. سرتیتر یکی
از این نوشتهها: "هیچ فرقی بین آتش زدن قرآن با آتش زدن کتابهای دیگر وجود
ندارد و عملی جنایتکارانه است!" بود و یکی هم نوشته بود: "هیچ کتابی را
نباید سوزاند! و به همان دلیل که هیچکس را نباید اعدام کرد." در نوشته اول
آمده است: "قرآن سوزی آشکارا یک کتاب سوزی است که سابقا این اقدام در کارنامه
هیتلر ...". دلیل آورده میشود که در سوئد که قرآن توسط راسیستها سوزانده شد
باعث تحریک احساسات مسلمانان شده است. و باز هم دلیل آورده میشود که کسانی که به
این عمل در اروپا دست میزنند، خارجی ستیز هستند و میخواهند مسلمانان را از اروپا
دیپورت کنند. من در این یادداشت کوتاه قصد وارد شدن به "خارجی ستیزی" و
"دیپورت مسلمانان از اروپا" را ندارم. اینها بحثهای معتبری هستند که
حتما در تصمیم اعضای حزب راسیستی سوئد و دانمارک برای قرآن سوزی تأثیر داشتهاند.
"خارجی ستیزی" و راسیسم معضلات اجتماعی بسیار عمیقی هستند که ریشه در
نابرابری اقتصادی دارند و جای بحثش اینجا نیست. میخواهم نکاتی را حول "آزادی
بیان" و "کتاب سوزاندن" مطرح کنم.
آتش زدن هیچ کتابی بخودی خود عملی جنایتکارانه
نیست؛ بخصوص آنجا که کتابی در دست دولتهائی به ابزاری برای کشت و کشتار آدمها
تبدیل میشود. این ابزار دیگر کتاب نیست، حتی اگر ظاهر یک کتاب داشته باشد. آتش
زدن کتاب، هر کتابی، در دست دولتهاست که معنای مخالفت با آزادی بیان دارد. سانسور
و مخالفت با آزادی بیان در رابطهای نابرابر معنا میدهد؛ رابطه فرودست با
بالادست. هر شهروندی به هر دلیلی خواست کتابی را بسوزاند، حق ایشان است و این ربطی
به محدود کردن آزادی بیان و یا سرکوب آزادی بیان ندارد، مگر اینکه در این رابطه
روی کار و زندگی کسی تأثیر داشته باشد. مقایسه سوزاندن قرآن با اعدام که دیگر کشیدن
یک کاریکاتور بیمزهای بیش نیست. کسی که قرآن را آتش میزند، مخالفتش با کتابخوانی
نیست. کتاب را آتش نمیزند؛ یک نماد آدمکشی را آتش میزند. کسی که چوبههای دار را
آتش میزند، نماد یک عمل جنایتکارانه را آتش میزند، نه جنگل را! جدا از قصد کسانی که کارزار قرآن سوزی در اسکاندیناوی راه انداختند، اگر کسی
در اعتراض به قوانین ضدانسانی و زن ستیز اسلامی قرآنی را سوزاند، این عمل صرفا یک
اعتراض است، نه کارزار کتاب سوزی. در ایران و عربستان و افغانستان که مردم را با تلاوت
آیاتی از قرآن سر میبرند، سوزاندن قرآن معنای اعتراض به قوانین ارتجاعی و آدمکش
دارد. درک این را ما فکر میکردیم خیلی بدهی است.
هر اراجیف نوشته شدهای که ظاهر کتاب دارد تا
زندگی انسانها را با آن تباه کنند، لزوما کتاب نیست. اگر کسی آمد و گام بگام سر
بریدن آدمها را در کتابی توضیح داد که دیگران بروند آن را عملی کنند، واضح است که
ارزش چاپ و توزیع ندارد و سوازندن آن بهتر است از اشغال جائی در قفسه کتابخانهای.
من نمیدانم واکنش نیروهای مذهبی به اینگونه
اظهارنظرها چه بوده، اما اگر عقل داشته باشند، نباید بدشان بیاید.
اول مه ۲۰۲۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر