۱۴۰۱ خرداد ۲, دوشنبه

قاسم سلیمانی و اکابر

اکابر، یا "سازمان تعلیمات اکابر"، اولین سازمانی در ایران بود که بطور رسمی و دولتی برای باسواد کردن بزرگسالان در سال ۱۳۱۵ تاسیس شد و فعالیت‌های آن تا سال ۱۳۲۰ ادامه داشت. بدنبال آن نهادهای دیگری در سال‌های قبل از انقلاب برای باسواد کردن بزرگسالان با نام‌های "سازمان آموزش سالمندان"، "سازمان آموزش بزرگسالان"، "کمیته ملی پیکار جهانی با بی‌سوادی" و "سازمان جهاد ملی سوادآموزی" فعالیت داشتند. بعد از انقلاب هم در سال ۱۳۵۸ شاهد ایجاد "سازمان نهضت سوادآموزی" به همین منظور بودیم که همه این نهادها وظیفه خود را باسواد کردن بزرگسالانی که فرصت مدرسه رفتن در دوران کودکی را نداشتند، تعریف کرده بودند. اما عنوان "اکابر" و "اکابرخوانی" عنوانی بود بر همه کسانی که سواد مقدماتی خواندن و نوشتن را بعد از دوران کودکی یاد گرفتند و این سواد از هر جهتی واقعا مقدماتی بود.



***

در یک دوره بسیار پر تحول سیاسی، هم بین‌المللی و هم داخلی، قرار داریم. ارتش روسیه با سلاح‌های آخرین مدل به یکی از کشورهای همسایه‌اش، اوکرائین، حمله کرده و هزاران غیرنظامی را به قتل رسانده، میلیون‌ها نفر را آواره و ده‌ها شهر و روستا را با خاک یکسان کرده است. فنلاند و سوئد دارند پروسه پیوستن به ناتو را طی می‌کنند و احتمال پیوستن کشورهای دیگری به این نهاد نظامی بالا گرفته است. قیمت سوخت و مواد اولیه غذائی در یکی دو ماه گذشته چندین برابر افزایش یافته. همه جای دنیا ناامنتر از گذشته است.

در ایران هم شاهد اعتراضات قدرتمند و سراسریای هستیم که توده‌های معترض از شعار "مرگ بر خامنهای" و "مرگ بر جمهوری اسلامی" کوتاه نمی‌آیند. تعداد زیادی از سلبریتی‌هایی که تا دیروز لب از لب نمی‌گشودند و با رژیم کنار می‌آمدند، صدای اعتراضشان بلند شده است. جمهوری اسلامی و دولت ایالت بریتیش کلمبیا در کانادا با هم ساخت و پاخت کرده و تیم فوتبال جمهوری اسلامی را به کانادا می‌آورند.

یک اتفاق مهم دیگری هم افتاده است! ناصر اصغری، یکی از اعضای حزب کمونیست کارگری، در نوشتهای مثالی زده و اسم قاسم سلیمانی به میان آمده است.

در نوشتهای تحت عنوان "چپ و اوکرائین" نوشته بودم: "رفیق منتقد و منصفی به اعتراض نوشته بود: "چشم دوختن به راه حل‌های بالایی‌ها برای خاتمه دادن به جنگ (اصلا اگر همچون نامی به آن بتوان گذاشت) هیچوقت نگرش کمونیست‌ها نبوده است. ... به میدان آوردن میلیونی مردم علیه این جنگ تنها ابزار مطمئن برای پایان دادن به این جنگ است. پرداختن به این موضوع و افشای اینکه این حکومت‌ها با چه توجیهات سیاسی مردم کشور خود را در قبال خاتمه دادن فوری به جنگ به سکوت و یا بیتفاوتی کشانده‌اند، و یا کمک نظامی به دولت اوکراین را مناسبترین راه برای پایان دادن به جنگ توی کله بیشتر مردم کرده‌اند، یکی از مؤثرترین راه‌ها برای به میدان کشیدن این جمعیت میلیونی است." من قبلا در یک مقاله مفصلی با عنوان: "دخالت‌های خارجی و متدهای متفاوت" به این موضوع به تفصیل پرداخته‌ام که خواندن آن را به علاقمندان توصیه می‌کنم. اینجا با یکی دو مثال می‌خواهم به درک این مسئله کمی کمک کرده باشم. فرض کنید سوار قایقی هستید و در وسط یک اقیانوسی قایقتان در هم شکست و در حال غرق شدن هستید. شمری دست کمک دراز کرد که شما را به خشکی برساند. طرف شمر است و معلوم نیست در خشکی چه بلائی سرت بیاورد. شما را نمی‌دانم، اما من آن دست را می‌گیرم. فرض کنید با همسرتان به جرم قهقه خندیدن توسط داعش دستگیر شده‌اید و فردا در میدان شهر گردنتان را می‌زنند. قاسم سلیمانی پیدا شد و می‌خواهد، به هر دلیلی، نجاتتان بدهد. نمی‌دانم کدام یکی از شما خوانندگان این یادداشت آن کمک را رد خواهد کرد. فرض کنید جمعی آدم اسیر طالبان در افغانستان هستید و هیچ خبری از بریگادهای سرخی که بیایند و کمکتان بکنند نیست. جنبش ضد جنگ تماما شما را از یاد برده و یا هم قدرتی ندارد که شما را از این وضعیت برهاند. آمریکا و متحدانش حمله خواهند کرد، طالبان را سرنگون خواهند کرد و شما هم شانس رهائی، هر چقدر کوتاه یکی دو دهه، دارید. من از این شانس و آن حمله استقبال کردم.

"به آن رفیق منتقد منصف می‌گویم درست است که کمونیست‌ها چشم به راه‌حل بالائی‌ها ندارند؛ برای اینکه واقعا راه‌حلی ندارند. دنیا در این وضعیت هست، بخاطر اینکه آنها و سیستم آنها بر جهان حکومت می‌راند. اما کجاست آن جنبشی که قرار است بروئی و سازمان بدهی که مردم له شده در ماریوپول را رها کند؟ چقدر تا بحال در به میدان آوردن میلیونی مردم، کارگران، سازمان‌های کارگری و سندیکاها، فدراسیون‌ها و کنفدراسیون‌های کارگری، علیه این جنگ و جنگ‌های مشابه در عراق، افغانستان، لیبی و غیره واقعا و عملا موفق بوده‌ایم؟! گفتن اینکه برویم و کلک‌های کشورهای غربی را افشا کنیم و به مردم نشان دهیم که این راه‌حل نیست، خیلی ساده‌تر از عمل کردنش است. اینگونه کارها وقت و فعالیت مستمر می‌خواهد که به درد آنهایی که زیر بمب‌های ارتش روسیه دارند جان می‌بازند نمی‌خورد. تا آن زمان ارتش پوتین از مرزهای اوکرائین عبور کرده به مرز آلمان و فرانسه هم رسیده است."

از آوردن این نقل قول بلند، از همه خوانندگان عذر می‌خواهم، اما اینجا خواستم خواننده را به متنی که تعدادی آدم علاف، بعضا هرزه و ترول حول این مثال به راه انداخته بودند، ببرم.

چند تن از دوستان، از جمله پیام آذر، نیما استادسرای و داریوش شن تذکر دادند که این مثال خوبی نبود و بحث را خراب می‌کند. من اینجا قبول می‌کنم که نام قاسم سلیمانی نامی است که برای بسیاری از قربانیان تراماآور است را نباید به میان می‌آوردم. من در ابتدا قصد داشتم به جای بخش قاسم سلیمانی بنویسم: "فرض کنید در خانه خودتان با همسر، پدر و مادر سالمند و کودکانتان نشستهاید، که ناگهان سه چهار دزد قهار وارد خانهتان شده و قصد دارند به شما تجاوز، هست و نیستتان را به تاراج ببرند و اگر مقاومتی کردید، به قتلتان برسانند. اگر من در چنین موقعیتی قرار بگیرم به پلیس زنگ می‌زنم، گرچه با آوردن اسم "پلیس" حالم به هم می‌خورد." به جای این مثال، مثال قاسم سلیمانی و داعش را آوردم که منظورم را برسانم. اما در عین حال خوراکی شد برای کسانی که نفس کشیدنشان شده است دشمنی با حزب کمونیست کارگری و حمید تقوائی. یکی یک شماره نشریه به پرداختن و حمله به این مثال اختصاص داده است! یکی با فحش اینکه ناصر اصغری کتابخوان است، نوشته بود ناصر اصغری نوشته است قاسم سلیمانی بهتر از داعش است. یکی نوشته است: "ناصر اصغری عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری رسمن و علنن در صفحه خود از ق. سلیمانی دفاع و او را به عنوان کمک کننده مردم تبلیغ کرده است." و عکسی از حمید تقوائی را ضمیمه نوشتهاش کرده و کلی به حمید تقوائی، که روحش هم از نوشته من خبر ندارد، بد و بیراه گفته است. می‌نویسد: "به نظر من ناصر اصغری مطمئنه که تو بیرون که بهش برخورد کنند، در درون حمید تقوایی میره ازش دفاع میکنه." و بعد با اعتراض به کسی که گفته این چه برخوردی است می‌گوید: "این فرد در کمیته مرکزی شماست" یکی نوشته است: "عجب اتفاقاتی در حزب به اصطلاح کمونیسم کارگری می‌افتد؟" دو سه بار اینکه ناصر اصغری عضو کمیته مرکزی حزب است را تکرار می‌کند‍! یکی نوشته است که جمهوری اسلامی در حزب کمونیست کارگری نفوذ کرده است. یکی نوشته است: "دفاع علنی تمام قد ناصر اصغری از اعضای دفتر سیاسی و شورای رهبری حزب کمونیست کارگری ایران از قاسم سلیمانی."

این وضعیت اکابرخوانی امروز بعضی از دشمنان ماست!

۲۱ مه ۲۰۲۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر