چند روز پیش در رابطه با گزارش نشست "گروه
هفت" نوشتم: "ظاهرا "گروه هفت" میتواند دست پوتین و همدستان
او را از خیلی چیزها کوتاه کند، اما نمیکند. میتوانند انرژیای را که روسیه به
اروپا و دیگر جاهای دنیا صادر میکند را با راه حلهای دیگری جایگزین کنند. میتوانند
اولیگارشها را هدف تحریم قرار دهند، اما نمیدهند! این گام مهمی است که گفتهاند
میتوانند روسیه را با کارهایی که اعلام کردهاند زیر فشار بگذارند که از جنونی که
در اوکرائین به راه انداخته است کوتاه بیاید، اما ظاهرا منافعشان اجازه نمیدهد
این جانیها را زیر فشار بگذارند و دارائیها و سرمایه گذاریهای آنها را در خود
غرب ممنوع و مصادره کنند." رفیقی در یک فایل مجموعهای از ایرادهایی را که
بعضیها به این پاراگراف گرفته بودند را برایم ارسال کرده بود که اگر خواستم فیدبک
آنها را ببینم و یا جواب احتمالی را به این انتقادها بدهم.
با یکی از کادرهای حزب کمونیست کارگری حرف میزدم
که چطور از این پاراگراف این نتیجه میشود که "ناصر اصغری طرفدار تحریم
اقتصادی شده است". به نظر من یک چنین چیزی گفته نشده؛ و او هم نظرش این بود
که چنین چیزی گفته نشده، اما اگر کسی دلش بخواهد میتواند چنین چیزی و خیلی چیزهای
نچسب دیگری را هم سوار آن پاراگراف بکند.
بهرحال اگر کسی دشمنی سیاسی را بهانه نکند میتواند
یک بحث سیاسی را جلو بکشد که آدم بتواند جوابش را بدهد و نشان دهد که در این
پاراگراف چیزی از تحریم اقتصادی تودههای مردم گفته نشده است. تازه مگر ناصر اصغری
از کسی میترسد که نظرات خودش را در لفافه بگوید؟! از نظر من اگر چیزی اشتباه باشد،
چه در لفافه گفته شود چه صریح، اشتباه است. من، همچنانکه صریحا در آن یادداشت قید
شده است، خواهان تحریم سران دولت روسیه هستم. خواهان بستن سفارتخانههای این دولت
جانی در همه کشورها هستم، همچنانکه خواهان بستن سفارتخانههای رژیم اسلامی هستم.
خواهان مصادره اموال و دارائیهایشان در هر جائی که بشود آنها را مصادره و توقیف
کرد هستم. خواهان دستگیری و محاکمه پوتین و حلقه دور و برش هستم، همچنانکه خواهان
محاکمه علنی اسد و خامنهای و امثالهم هستم. انگار ناصر اصغری به خودش شک دارد که
هر جائی که بخواهد رژیم آدمکش پوتین را محکوم کند، اول باید دو سه رکعت نماز
درباره کشت و کشتار دولت آمریکا در ویتنام و کامبوج، بمباران هیروشیما و ناکازاکی
و کودتاهای سیا در گوشه و کنار دنیا بگوید تا بتواند درباره جنایات دولت پوتین و
لاوروف حرف بزند!
با شناختی که از این جماعت دارم، من فکر میکنم
که آنچه باعث آزرده خاطر شدنشان شده، حمله من به پوتین، جانی خواندن ایشان و دور و
بری هایش است. پناه گرفتن پشت "طبقه کارگر روسیه" و اینگونه چیزها،
زیادی زمخت و باسمهای است. اگر دشمنی من با دولت آدمکش و اولیگارشی روسیه موجب
عصبانیت این جماعت است، در عوض توده میلیونی عاصی از این وضعیت را پشت سر خود
دارد؛ همانهایی که به خیابان آمده اند که رژیم کثیف اسلامی را به گور بسپارند.
ناصر اصغری میتواند یک یادداشت بنویسد که طرفدار تحریم اقتصادی مردم روسیه و یا
هیچ جای دیگر دنیا نیست! اما آیا طرفداران لاوروف و پوتین میتوانند اعلام کنند که
خواهان محاکمه پوتین و حلقه دور و بر او برای مرتکب شدن جنایاتشان در اوکرائین
هستند؟
گناه ناصر اصغری این است که عضو حزب کمونیست
کارگری است! حزبی بشاش و موفق که امید کارگر و زن و جوان در این جامعه است. من
عصبانیت دشمنان این حزب را درک میکنم، اما برایشان متاسفم که نمیدانند چگونه با
شکست سیاسی خود برخورد کنند. در شکست سیاسی آنها حزب کمونیست کارگری بیگناه است؛
منشأ این شکست اتخاذ سیاستهای ارتجاعیشان است.
۱۳ مه ۲۰۲۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر