یادداشتهای انقلاب (۸)
طرفداران
رژیم سرنگون شده پهلوی نیز، همانند همه گرایشات سیاسی درون اپوزیسیون، با گسترش
اعتراضات آبان ماه ۹۸ تلاش کردند خود و آلترناتیو خود را انتخابی مٶثر و ممکن
معرفی کنند.
سلطنت
سرنگون شده با یک انقلاب تودهای که توانسته باشد دوباره به قدرت برسد، در تاریخ
پدیده بسیار نادری است. آنقدر نادر است که با مرور هر آنچه که شنیده و خوانده
بودم، نتوانستم حتی یک نمونه موفق بازگشت سلطنت را پیدا کنم. آنجا هم که تلاشی
برای بازگشت دوباره آن به قدرت شده، توسط نیروهای خارجی و کودتاهای نظامی صورت
گرفته و نه از طریق یک انقلاب تودهای که شرکت کنندگان آن علی العموم برای مقابله
با فقر و استثمار به خیابانها آمده اند. از نظر تاریخی هم، سلطنت انعکاسی از روابط
تولیدی ارباب و رعیتی است که شاه ارباب بزرگ و یا ارباب اربابان است.
هر
چقدر سیاهی و تباهی رژیم جمهوری اسلامی، برای کسانی دوران پهلوی را خاکستری
بنمایاند و در نتیجه روشن تر، اما هدف زندگی رسیدن به نور و روشنایی است. هر چقدر
هم کسانی یافت شوند که دیروز را بر امروز ترجیح بدهند، هر چقدر هم که وحشیگیریهای جمهوری
اسلامی دوره پهلوی را برای کسانی روزهای طلائی کرده باشد، اما انقلابات برای جابجا
شدن مهرههائی به وقوع نمیپیوندند. برای خلاصی از ستم و بخصوص زور و ستم طبقاتی
است که به وقوع میپیوندند. سلطنتی که ما در ایران تجربه کردیم، در زمان خود نمونه
استثمار، سرکوب و شکنجه بود. کسی از بازماندگان آن زمان فقر و تنگدستی کارگران و
ساکنین حلبی آبادها را از یاد نبرده است. کسی "گورستان آریامهری" و
ساواک و شکنجه گران آن را از یاد نبرده است.
مهمتر
آنکه باید در نظر داشت که انقلاب بر علیه مناسبات ارباب و رعیتی و یا روبنائی که
سعی میکند خود را ورای روابط زیربنائی تولید حفظ کند، گر چه بعضا منجر به سر کار
آمدن رژیمهایی میشود که مثل جمهوری اسلامی بسیار وحشی هستند، اما انقلابات پروسهای
هستند که دلبخواهی نمیشود جلوی آنها را گرفت. جمهوری اسلامی حکومت ضدانقلاب بود
که رسالتش تار و مار کردن انقلابی بود که میرفت همه چیز را ریشهای تغییر بدهد.
از زبان آمار
نشریه
"شهروند" تورنتو در شماره ۱۷۷۵ مطلبی دارد از محمدرضا روحی تحت عنوان
"ضرورت بازگشت پادشاهی به ایران". او در همان ابتدای نوشتهاش مینویسد:
"بازگشت پادشاهی به ایران، رساترین شعار مردم ایران در تظاهرات اخیر در
سرتاسر کشور شد."
پایین تر به نکات دیگر
این مطلب اشاره خواهم کرد، اما عجالتا این را بگویم که بازگشت یک نظام سرنگون شده
توسط یکی از بزرگترین انقلابات قرن ۲۰، فقط می تواند یک رویا برای کسانی باشد که
خود را مجبور دیدهاند رعیت بمانند. فکر میکنند تنها انتخاب ممکن بین بد و بدتر
است. بر تاریخ پروسه دیگری غالب است.
اما چرا این اظهارات
محمدرضا روحی نمی تواند از زیر فاکتهای آمار جان سالم بدر ببرد؟ از انقلاب ۱۳۵۷ که
باعث سرنگونی سلسله پهلوی شد، چهل و یک سال می گذرد. جمعیت ایران ۱۳۵۷، سی و شش
(۳۶) میلیون نفر بود. جمعیت امروز ایران بالغ بر ۸۳ میلیون نفر است. یعنی در عرض
این ۴۱ سال جعمیت ایران یک جهش ۴۷ میلیونی داشته است. بیش از ۸۰ درصد از جمعیت
ایران امروز بعد از انقلاب به دنیا آمده و یا خاطره ای از دوران پهلوی ندارند. بنابراین،
آنچه را که بعضی از رسانههای مهندسی افکار مثل بیبیسی به خورد کسانی مثل
محمدرضا روحی دادهاند، که گویا جوانان کشته شده در این اعتراضات برای بازگشت
سلطنت و پادشاهی سینههای جوان خود را سپر گلولههای پاسداران جهل و جهالت کردند،
ساخته و پرداخته اتاق شایعه پراکنی همین رسانههاست.
مردم رعیت نیستند
که شاه بخواهند
بقیه نوشته محمدرضا
روحی لیست کردن سرکوبهای رضا پهلوی در گوشه و کنار کشور است که از دست این رئیس
عشیره و آن شورشی و آن "یاغی" و این بیگانه و غیره و غیره در آورد و
ایران را "یکپارچه" کرد. این لیست البته هیچ آدم سیاسی جدی را به بازگشت
به دوران پهلویها ترغیب نخواهد کرد. بخش عظیمی از مردم آن کشور خود را سرکوب شده
میدانستند و دنبال کوچکترین فرصتی بودند که دم و دستگاه سرکوب آریامهری را سرنگون
کنند که چنین هم شد.
آنجا هم که محمدرضا
روحی، مثل همه طرفداران سلطنت، به محسنات دوره پهلویها اشاره میکند، مثل بانک،
مدرسه، ارتش، رادیو، دانشگاه، قانون، راهآهن و غیره و غیره، متوجه نیست که پروسه
دولت سازی مدرن، خود روابط ارباب و رعیتی را هم از سر راه برمیدارد. اینها متوجه
نیستند که روابط تولیدی دیگری دارد راه خودش را باز میکند که احتیاج به شیوه
دیگری از حکومت کردن دارد. روابط تولیدیای که یا سر شاه را زیر گیوتین میبرد، یا
آن را بعنوان سمبل دوره فئودالی در موزهای برای دیدار توریستها حبس میکند.
درباره سلطنت و
نوستالژی افرادی مثل محمدرضا روحی که رویاهای ممنوعهای دارند، باید بیشتر نوشت که
نسل جوان انقلابی بداند انقلاب ۱۳۵۷ بر سر چه بود!
۱۶ دسامبر ۲۰۱۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر