۱۴۰۰ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

زندانیان سیاسی، شاهدان زنده جنایات جمهوری اسلامی

یکی نوشته است: "زندانی سیاسی بودن خصوصا در دهه شصت نباید تبدیل به تبلیغ و نون دونی برای عده‌ای بشود ...."



من خوشبختانه هیچوقت زندان نرفته‌ام. یکی دو روز اینجا و آنجا در بازداشتگاهی بودن و یا "مهمان" اداره مهاجرتی و یا پلیس ترکیه بودن را به حساب زندان رفتن نمی‌گذارم. خواندن خاطرات زندانیان سیاسی و بخصوص همین زندانیان سیاسی "دهه شصت"، حقیقتا دل و جرأت می‌خواهد! جمهوری اسلامی اینها را در شدیدترین وضعیت و با قرون وسطائی‌ترین شیوه‌ها شکنجه کرد و بسیاری - اکثریتشان - را برای همیشه درب و داغان کرد. بسیاری از آنها هیچوقت نتوانستند به زندگی عادی در همان آزادی نسبی برگردند و عادت کنند. سال‌های سال در کابوس زندگی کردند و بسیاری‌شان در همان کابوس جان باختند. وقتی که صحیح و سالم "تحویل" می‌گرفتند و جسم له و لورده شده‌شان را به خانواده‌هایشان برمی‌گرداندند. وقتی که جسم داغان و روح پریشان آنها را در تلویزیون به نمایش می‌گذاشتند. آن کدام انسان منصف و شریفی است که اینگونه با این انسان‌هایی که جوانی و آزادی‌شان را صرف مبارزه برای یک زندگی و یک جامعه بهتر کرده‌اند، حرف می‌زند! کسی که، هر کسی، اگر نتواند این فاکت‌های پیش پا افتاده را درک کند و به این انسان‌های شریف فخر بفروشد که امروز دارد کار بهتری می‌کند! در خیال خود هر کار مهمی هم بکند، بی‌ارزش است و همه می‌دانند که دروغ می‌گوید. زندانیان سیاسی شاهدان زنده جنایات بیش از چهار دهه چنگ انداختن رژیم قرون وسطائی جمهوری اسلامی بر روح و روان این جامعه هستند.



من برای هر تک زندانی سیاسی، چه سابق و چه در حال حاضر، کلاه از سر بر می‌دارم!

۴ اوت ۲۰۲۱

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر