اروند (یرواند) آبراهامیان در مقالهای در سال ۲۰۰۹ تحت عنوان: "چرا جمهوری اسلامی دوام آورده است؟" نوشته بود که جمهوری اسلامی بخاطر تقدیم خدمات اجتماعی و رفاهی به مردم پایگاه اجتماعی وسیعی دارد که باعث سر پا ماندن آن شده است. همان موقع تعداد زیادی از این گفته ایشان تعجب کردند و کسانی هم، از جمله صاحب این قلم، آن را نقد کرده و نشان دادند که اینچنین نیست.
اخیرا به مصاحبهای از ایشان در وبسایت
"ژاکوبن" برخوردم که تاریخ آوریل ۲۰۱۷ را بر خود دارد. آنجا هم همان
گفته را تکرار کرده است. جائی میگوید: "اقتصاددانان سقوط
قریب الوقوع رژیم را بلافاصله پس از تاسیس آن در فوریه ۱۹۷۹ پیش بینی کردند. علت
اصلی آنکه پیش بینیشان تاکنون به وقوع نپیوسته دقیقا آن است که رژیم یک سیستم تامین
و رفاه اجتماعی نسبتا گستردهای را سازمان داد."
آوریل ۲۰۱۷ زمانی
است که جامعه فقرزده، با کارگرانی که پرداخت حقوقشان ماهها به تعویق میافتاد؛ و
تنها با اعتراضات مداومشان بخشی از آنها پرداخت میشد، مردمی که کارتون خوابی و
گورخوابی یک جزئی از زندگیشان شده بود، کودکانی که برای سیر کردن شکم اعضای
خانواده هیچوقت پایشان به در مدرسهای نرسید، زنانی که برای سیر کردن شکم
فرزندانشان تنفروشی میکردند، کودکانی که به دنبال لقمهای دور انداخته شده در
زباله دانها طعمه سگان گرسنه میشدند، جامعهای که کلیه فروشی منبع درآمدی برای از
گرسنگی نمردن شده و هزاران نمونه دیگر، به یک حالت انفجاری رسیده که دی ۱۳۹۶ و
آبان ۱۳۹۸ را به دنبال داشت. از آوریل ۲۰۱۷ تا اعتراضات هزاران کارگر پروژه ای نفت
و پتروشیمی، تا اعتراضات میلیونی در شهرهای خوزستان که همه به فقر و نبود خدمات
اجتماعی هستند، فاصله زمانی زیادی نیست! پروفسور آبراهامیان از چه چیزی میگوید که
دیگران از آن بی خبرند؟! چه منفعتی در قلب واقعیات این جامعه دارد؟
۱۸ اوت ۲۰۲۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر