۱۴۰۰ تیر ۲۸, دوشنبه

اعتصاب کارگران نفت در دو فاز

اعتصاب اخیر کارگران نفت، پتروشیمی و نیروگاه‌ها گام تعیین کننده‌ای در مبارزات کارگران ایران و به یک معنا در مبارزه برای رهایی از وضعیتی که جمهوری اسلامی بر توده‌های محروم این جامعه تحمیل کرده است، بود. بعد از اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، هر اقدام اعتراضی از جانب کارگران، توجه‌ها را به ماندن و یا نماندن جمهوری اسلامی جلب می‌کند؛ و بخصوص بعد از اعتراضات توده‌ای دی ماه ۱۳۹۶ دیگر به نظر می‌رسد که پیشروی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، یک داده این جامعه است. هر اقدامی که رژیم جمهوری اسلامی به آن دست می‌زند، از حضورش در عراق و سوریه و قتل عام توده‌های انقلابی در این دو کشور، از جلو راندن قاتل رئیسی، از موشک زدن به هواپیمای مسافربری و خلاصه از هر اقدامی که این رژیم به آن دست زده، مهر وحشت از ادامه این وضعیت اعتراضی را بر خود دارد.

اما اعتراضات کارگری در این دوره در ایران، جامعه را به فاز دیگری وارد کرده است. فضای جامعه از اعتراض عمومی به جمهوری اسلامی، به اعتراض عمومی همراه با اعتراضات فزاینده کارگری شیفت کرده است. درباره این موقعیت باید خیلی بیشتر بگوئیم. در این نوشته با یادآوری اعتراض و اعتصابات کارگران نفت در سال ۱۳۵۷ و نقشی که این کارگران در سرنگونی رژیم پهلوی داشتند، به نقش اعتراضات این دوره کارگران نفت و رابطه آن با جنبشی که می‌رود رژیم را ساقط کند می‌پردازم.

 


اعتصابات ۱۳۵۷، اعتصابات ۱۴۰۰

کارگران نفت در سال ۱۳۵۷، در دل یک انقلاب وسیع توده‌ای که تصمیمش را گرفته بود رژیم پهلوی را سرنگون کند و اعتراضات خیابانی هر روزه رژیم شاه را بطور دوفاکتو فلج کرده بودند، دست به اعتصاب زدند و شیرهای نفت را بر روی آن رژیم که شروع کرده بود به کشت و کشتار توده‌ها، بستند. مطالبات کارگران عملا سیاسی بودند؛ خواهان لغو حکومت نظامی، قطع رابطه دولت شاه با دولت اسرائیل و آفریقای جنوبی و مطالبات اینچنینی بودند. انقلاب که از ماه‌های آخر سال ۱۳۵۶ شروع شده بود، تازه کارگران نفت در اواخر شهریور سال ۱۳۵۷ و با اعتراض به کشتار میدان ژاله وارد اعتصاب متحدانه و فراگیر شدند. بقول معروف، اعتصاب کارگران نفت ریختن نفت و بنزین بر آتش انقلاب بود. حتی قبل از اینکه کارگران نفت دست به اعتصاب بزنند و وارد انقلاب بشوند، کارگران بخش‌های دیگر شوراها و دیگر انواع تشکل‌های خود را ایجاد کرده و عملا وارد انقلاب شده بودند. کارگران نفت را، که ضربه کاری و نهائی به رژیم پهلوی وارد آوردند، می‌توان آخرین بخش از جنبش کارگری به حساب آورد که وارد انقلاب شد.

اعتصاب کارگران نفت در این دوره، یعنی در سال ۱۴۰۰، این خاصیت را هنوز ندارند. هنوز کارگران خواهان پرداخت سر موقع دستمزدهای خود، افزایش دستمزد به سطحی که زندگیشان بچرخد، بهبود شرایط کار و اینگونه مطالبات صنفی هستند که گرچه بسیار برحقند اما همچنانکه گفتم فعلا خصلت اعتصابات سال ۵۷ را ندارند. و به نظر من هیچ آدم سیاسی‌ای که تاریخ اعتصاب کارگران نفت در سال ۵۷ و کلا انقلاب ۵۷ را به یاد داشته باشد و یا یک مطالعه دقیقی درباره آن کرده باشد، یک چنین توهمی نباید داشته باشد که امروز کارگران نفت برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به میدان آمده‌اند.

 

اعتصاب کارگران نفت و جنبش سرنگونی

اعتصاب کارگران نفت امروز و در این فاز می‌تواند به سرعت به سمت اعتصاب کارگران نفت در سال ۵۷ برود. نه تنها اعتصابات کارگران نفت این ویژگی را دارند، بلکه هرگونه اعتراض و اعتصابی این ویژگی را به موقعیت امروز ایران می‌دهد که جامعه را منفجر کند.از واشنگتن پست و رویتر و اورشلیم پست گرفته، تا حسین راغفر و احمدی نژاد و خلاصه همه کسانی که وضعیت بحرانی رژیم جمهوی اسلامی را دنبال کرده‌اند، بر این امر اذعان دارند که اعتراض کارگران نفت بالاخره با جنبش برای سرنگونی پیوند خواهد خورد. گرچه کارگر نفت فعلا مطالبه صنفی مطرح می‌کند، اما در کوران جامعه‌ای که فقر مطلق میلیونی شده، چپاول بی‌سابقه است، اقتصاد رژیم اسلامی داغان و خودش در انزوای سیاسی کامل قرار گرفته، راهی ندارد جز اینکه برای خلاصی از این وضعیت مطالباتش را تا سطح مطالبه سیاسی ارتقاء دهد. جامعه‌ای که در تب و تاب بی آبی، بی برقی، عدم دسترسی به واکسن و غیره و غیره می‌سوزد و گوشه کوچکی از اعتراضش را درآبان ۹۸ شاهد بودیم.

در این دوره از اعتراض کارگران نفت هم، ما با دو تیپ کارگری که وارد این اعتراض شده اند مواجهیم. گروهی از کارگران و یا بدنه این اعتراض، کسانی هستند که مطالبات واحدی ندارند. یک دلیلش اینست که کارگران نفت با دسیسه‌ها و برای چپاول، به ده‌ها شیوه تکه تکه شده‌اند. کارگر رسمی، پیمانی پروژه‌ای، پیمانی ارکان ثالث، پیمانی قرارداد معین، حجمی، روزمزد و انواع دیگر از این نوع جدا کردنها که خود ایجاد همدلی و اتحاد، حتی در بین رهبران و فعالین این کارگران، مهارت، صبر و حوصله می‌خواهد.

گروه دیگری از کارگران هستند، که همان رهبران و فعالین این اعتراضات می‌باشند، گرچه شاید بیان نکرده باشند و یا به صراحت نخواهند و نتوانند بیان کنند، کسانی هستند که بر دشواری‌های سیاسی‌ای که کارگران با آنها مواجه هستند واقفند و می‌دانند که احتمالا برای بهبود وضع کارگر، کارگران نفت باید متشکل باشند و با اتحاد مبارزاتی خود هرچه زودتر باید با جنبش توده‌ای انقلابی پیوند بخورند و به پیشتاز صف اعتراضات مردمی تبدیل شوند. و خوشبختانه این روند غالب اعتصابات امروز نفت است و از همین رو تمام توجه ها را بخود جلب کرده است و به موجی از همبستگی وحمایت در میان مردم دامن زده است.

در انتها می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که اعتراض کارگری در ایران، گرچه از مطالبه کردن موارد صنفی شروع می‌شوند، اما سریعا وارد یک فاز سیاسی می‌شوند که سران رژیم اسلامی را به فکر خواندن نماز وحشت می‌اندازند.

۱۶ ژوئیه ۲۰۲۱

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر