۱۳۹۹ مرداد ۱۳, دوشنبه

برخوردهای سناریو سیاهی

درباره یک نوشته از رحمان حسین زاده

 

در دنیای سیاست، دو و دو همیشه با چهار برابر نیستند. باید پیآمدها را سنجید که ما را چقدر به اهدافمان دور و نزدیک می کنند، نتیجه نهائی گرفت.

ملاقات مسیح علی‌نژاد با فرح پهلوی، چپ فرقه‌ای و ایدئولوژیک را ذوق زده کرده است. ذوق زده برای اینکه فکر می‌کند سوراخی پیدا کرده که از آن یکبار دیگر حزب کمونیست کارگری را زیر ضرب بگیرد. یکی از این چپ‌ها، و نوع زمخت‌ترشان، رحمان حسین زاده است که به همین مناسبت یکی از یادداشتهای خود را در فیسبوک بازنشر داده است. مسئله رحمان حسین زاده نه جنبش راست است و نه ملاقات مسیح علی‌نژاد و فرح پهلوی. او فکر می‌کند که فرصت طلائی برای کوبیدن حزب کمونیست کارگری پیدا کرده. رحمان حسین زاده متأسفانه باری دیگر در موضعگیری در قبال یک مسئله مهم عجله کرده و این تعجیل در همان محاسبه غلطی است که برای خودش کرده است. من در تجربه سیاسی به این نتیجه رسیده‌ام که به اندازه‌ای که سابقه سیاسی افراد مهم است، چندین برابر آن فکر کردن، تعمق و سبک و سنگین کردن مسائل مهمتر هستند.


حزب رحمان حسین زاده به همراه تمام آن هفت هشت نهاد از فدائیان خلق که با آنها اتحاد کرده روی هم به اندازه کادرهای حزب کمونیست کارگری بخش علی‌نژاد – پهلوی جنبش راست را افشاء نکرده و بر علیه مواضع شخصیتهای این جنبش مقاله و سمینار ندارد. همین ملاقات اخیر علی‌نژاد و پهلوی را هم کادرهای این حزب بودند که درباره‌اش نوشته و روشنگری کردند. او فکر می‌کند که شعار علیه مسیح علی‌نژاد در یک تجمع اعتراضی بر علیه حجاب اجباری، به همان اندازه "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" مهم است! توجه کنید که در منطق ایشان شعار دادن بر علیه یک مهره اپوزیسیون در یک تجمع زیر سرنیزه‌های پاسداران حکومت، با هر درجه راست بودن، همطراز مبارزه با جمهوری اسلامی است. (بگذریم از اینکه در موارد متعدد برجسته‌ای، از جمله در کردستان، این کار را نمی‌کنند و حتی همکاری‌های نانوشته ضمنی هم داشته‌اند. ما هیچوقت رحمان حسین زاده را در آکسیونی با شعار و پلاکارد "مرگ بر عبدالله مهتدی" ندیده‌ایم!) اینجا بحث بر سر بحث و جدل و نقد و افشاگری بر علیه جنبش راست و مهره‌های آن نیست؛ بلکه هیاهوئی پوچ برای هیچ حول شعاری در یک اعتراض در ایران بر علیه حجاب اجباری، بر علیه یک نفر از این جنبش است!

او در آن نوشته کذائی می‌گوید: "هر دو شعار جدید و مالامال از چپ گرایی و رادیکالیسم اجتماعی این بارشان هم از جنس همان ابتکار قبلی و باید دست مریزاد گفت." تبلیغ چنین سیاستی به نوعی تبلیغ سناریو سیاه برای جامعه ایران است. فکرش را بکنید که در جامعه‌ای مثل ایران که اعتراض بر علیه جمهوری اسلامی هنوز به سطح وسیع و ادامه‌دار خیابانی کشیده نشده و آکتیویستهای چپ و راست هنوز جایگاه خودشان را پیدا نکرده‌اند؛ جامعه‌ای که هر آن امکان دارد منفجر شود، تعدادی در اپوزیسیون زیر سرنیزه‌های جمهوری اسلامی به جان هم بیافتند! در خیابانی توده‌ای از مردم معترض تجمع کرده و بر علیه حکومت اسلامی اعتراض می‌کنند و از آن طرف تعدادی بر علیه همدیگر شعار می‌دهند! در خیابانی تظاهراتی راه افتاده و در یک طرف چند تفنگدار مجاهد، یک طرف گله‌ای از پاسداران و بسیجیان حکومتی، یک طرف چند تفنگدار سر به این حزب قوم پرست و آن یکی قوم پرست و یک طرف هم تعدادی کمونیست دارند بر علیه همدیگر شعار می‌دهند و گلوله شلیک می‌کنند! این دقیقا همان هشداری بود که ما در بحث سناریوی سیاه و سناریو سفید گوشزد کردیم.

هژمونی در اعتراضات و انقلابات با شعار و لعن و نفرین کردن یکدیگر کسب نمی‌شود؛ بلکه با نقد و افشاگری و راه نشان دادن و قانع کردن دیگران به برنامه و طرح‌های خود می‌شود اکتیویستها را جذب جنبش خود کرد و جنبش راست را ایزوله و از میدان بدر برد!؟ شعار دادن اپوزیسیون بر علیه همدیگر، بدون اینکه توده مردم منطق پشت آن شعارها را بدانند، ایجاد تنفر و تضعیف صف اعتراض بر علیه حکومت است. شما بروید یکریز بگوئید که حزب دمکرات کردستان و حزب زحمتکشان ناسیونالیست هستند. فقط دو نفر از همحزبی‌های خودتان را خشنود کرده‌اید. کسی که کارش سیاست نیست، اما می خواهد از این وضعیت رهائی بیابد، چه بداند ناسیونالیسم چه بدی دارد؟! کسی که فقط علی‌نژاد را در تلویزیون و در تبلیغ بر علیه حجاب می‌بیند، چرا باید بدون مقدمه از شما بپذیرد که ایشان به همان اندازه وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مرتجع است؟! حقیقتا کسی که شعار علیه مجاهد و "رژیم طاغوتی" در یک آکسیون اعتراضی در ایران بشنود، مگر اینکه یک سیاسی و یک مارکسیست فرموله باشد، حتما فکر می‌کند که کیهان شریعتمداری تعدادی ساندیس خور را بر علیه باند مقابلش اجیر کرده است.

رحمان حسین‌زاده و رفقایش شاهد می‌آورند که در هلند همفکران آن جنبش بر علیه کمونیستها شعار خیابانی دادند. دقیقا همین را باید نقد و افشا کرد و نشان داد که جنبش راست مشکلی با جمهوری اسلامی ندارد. اینها این کار را نمی‌کنند، برای اینکه واقعا معلوم نیست که با این وضعیت حاکم بر جامعه مشکلی داشته باشند!

رحمان حسین زاده مثل یک آدمی که با حزب کمونیست کارگری و حمید تقوائی پدر کشتگی دارد، هر موضوعی را بهانه می‌کند که به حزب کمونیست کارگری و حمید تقوائی بگوید "راست شده است". بابا جان راست کسی است که عامدانه سعی می‌کند یک انقلابی حی و حاضر را دو دستی تقدیم علی‌نژاد و رضا پهلوی بکند! همان راستی که هنوز ثناگوئی و بخشش اعتراضات ۸۸ به رفسنجانی – موسوی – کروبی را در پرونده‌اش دارد! همان راستی که اعتراضات توده‌ای را به دیگر جنبش‌ها می‌بخشد و عملا جمهوری اسلامی را تبرئه می‌کند. همان راستی که دلش به تشکیل دولت با حجاریان خوش بود.

۳ اوت ۲۰۲۰


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر