در فضای ناسالم حاكم بر بخش كوچكی از جنبش كارگری، از اطلاعیه
سندیكای واحد در رابطه با اخراج منصور اسانلو گرفته، تا كمپین تخریب محمود صالحی و
ادامه بحران در «كمیته هماهنگی»، تا جنگ و دعوای بی پایان و اساسا شخصی شده بین مهدی
كوهستانی و طرف مقابلش حول «سالیداریتی سنتر»، روز ٢٦ ژانویه نقطه عطفی در جنبش
كارگری بود. می گویم «بخش كوچكی از جنبش كارگری» چرا كه جنبش كارگری همچنان رو به
پیش است و كارگران هر روز و با قدرت تر در حال جنگ و گریز با جمهوری اسلامی بر سر
نفس ماندن و رفتن جمهوری اسلامی هستند.
روز ٢٦ ژانویه ٢٠١٣، روز دیگری از روزهای اعتراض به سركوب و
اعدام در ایران، و روز دفاع از كارگران زندانی و اعتراض به در زندان نگه داشتن دهها
رهبر و فعال جنبش كارگری در ایران بود. روز ٢٦ ژانویه، یك روز از كمپین دفاع از
كارگران زندانی بود كه به فضای اعتراضی در ایران و به روحیه اعتراضی خود كارگران
زندانی در ایران وصل است. «كمپین برای آزادی كارگران زندانی» و یا (Free Them Now) مدتهاست كه به
همت شهلا دانشفر و بهرام سروش و صدها فعال و آكتیویست جنبش كارگری در سراسر جهان
صدای جنبش كارگری و فعالین دربند این جنبش شده است كه سراغ صدها اتحادیه و سازمان
كارگری، رسانه ها، پارلمانهای كشورهای اروپایی، نهادهای دولتی و غیردولتی و حقوق
زنان، كودكان و غیره، و علی العموم در غرب رفته و بی حقوقی كارگران و اعتراض فعالین
كارگری دربند را با این نهادها در میان گذاشته است. آكسیون ٢٦ ژانویه، از كانادا و
آمریكا تا بریتانیا و نروژ، سوئد، آلمان و هلند گرفته تا تركیه و بغداد، ادامه
مبارزه كارگران در ایران، ادامه نامه ٢٢ فعال کارگری به رضا شهابی برای شكستن
اعتصاب غذایش و حفظ سلامت جسمی اش، ادامه فراخوان شاهرخ زمانی از درون سیاهچالهای
رژیم اسلامی برای شركت در این آكسیون و ادامه نامه های اعتراضی ٧ زندانی سیاسی از
رجائی شهر تحت عنوان «علیه اعدام و شکنجه و آزادی زندانیان سیاسی به پا خیزید»،
ادامه نامه بیش از ٢٥ زندانی سیاسی و از جمله رسول بداغی، افشین اسانلو و شاهرخ
زمانی تحت عنوان «حمایت زندانیان سیاسی – عقیدتی زندان رجایی شهر از رضا شهابی» و
دهها اعتراض و فعالیت كارگران و فعالین كارگری و زندانیان سیاسی بر علیه جمهوری
اسلامی بود. این فعالیت های مهم كه از جانب خود رهبران کارگری زندانی و نهادهای
کارگری در داخل کشور مدام به پیش برده می شود، جنبش کارگری و جنبش همبستگی با
کارگران ایران را در موقعیت ویژه ای برای پیشروی قرار داده است.
٢٦ ژانویه ٢٠١٣، همچنین ادامه اعتراض ١٢ ژانویه
به حكم اعدام لقمان و زانیار مرادی بود. امروزه دو جنبش علیه اعدام و دفاع از فعالین
کارگری و زندانی سیاسی در هم تنیده شده اند. فعالین كارگری دربند، مسئله لغو اعدام
را یكی از مطالبات خود می دانند و در نامه های مشترك خود در این رابطه، پرچمدار این
جنبش نیز بوده و به این جنبش صدای قدرتمندی داده اند.
جمهوری اسلامی به خیال خود رهبران و فعالین جنبش كارگری را،
مثل منصور اسانلو، رضا شهابی، ابراهیم مددی و دیگر فعالین و اعضای سندیكای واحد،
علی نجاتی و دیگر فعالین سندیكای نیشكر هفت تپه، شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده،
محمد جراحی و دیگر اعضای كمیته پیگیری، پدرام نصر اللهی، كورش بخشنده، محمود صالحی
و دیگر اعضای كمیته هماهنگی برای كمك …، شیث امانی، صدیق كریمی، شریف ساعدپناه،
مظفر صالح نیا و دیگر اعضای اتحادیه آزاد كارگران ایران، رسول بداغی، هاشم خواستار
و دیگر فعالین كانون صنفی معلمان و دهها فعال كارگری دیگر را به سیاه چالها انداخت
كه نه تنها دیگر فعالین كارگری را مرعوب و صدایشان را خفه كند، بلكه فضای ارعاب و
ترس بر كل جامعه و جنبش اعتراضی حاكم كند و چند روز بیشتر بر عمر سیاهش بیافزاید.
اما نگرفت و شاهد هستیم كه همین زندانیان دربند امروز از درون زندانها فراخوان اعتراض
می دهند و از رژیمی كه آنها را روزانه شكنجه می كند بعنوان «رژیم ضدبشری جمهوری
اسلامی» نام می برند. و بارها گفته اند كه: «تنها امید ما زندانیان٬ احزاب و
نهادهای جهانی علیه سیاستهای ضد بشری موجود هستند.» روز ٢٦ ژانویه ٢٠١٣، در واقع
جواب به همین فراخوان این فعالین كارگری دربند و دیگر زندانیان سیاسی بود كه امیدشان
احزاب و نهادهای جهانی علیه رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی است.
٢٦ ژانویه فقط یك روز از اعتراض جهانی به
سركوب و خفقان و شكنجه زندانیان سیاسی و فعالین كارگری و بساط كشتار و اعدام در ایران
بود. فعالین كارگری دربند و فعالین اجتماعی و همه زندانیانی كه قربانی وضعیت حاكم
بر جامعه اند، مردم آزادیخواهی كه مترصد فرصتی هستند تا از شر حكومت كشتار و جهل و
جنایت در ایران خلاص شوند، خاطرشان جمع باشد كه یك دم از رساندن صدایشان به گوش
جهانیان غافل نمی مانیم.
٢٧ ژانویه ٢٠١٣
كارگر كمونیست ٢٤٥
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر