یکی
از کسانی که مستقیما با لنین ملاقات داشته و در مورد یک موضوع مشخص با طرز کار و
فکر او آشنا بود، کلارا زتکین است. تازگیها متوجه شدهام که از طریق شاهدان عینیای
که با لنین سر مسائل خاصی بحث و گفتگو کردهاند، آدم میتواند بهتر لنین را بشناسد
تا با مراجعه به تفسیرهایی که از او و حتی از کتابهای او شده است. تفسیر لنین و
البته به دلخواه و از منظر سیاسی مفسر، بسیار شایع است. دوری گرفتن از آن تفاسیر
آدم را به لنین واقعی کمی نزدیکتر میکند.
زتکین
در "دفتر خاطرات" خود از ملاقاتهایش با لنین درباره "مسئله
زن" میگوید که در اولین ملاقاتشان در پائیز سال ۱۹۲۰ لنین به او گفته مسئله
زن مسئله مهمی است که متأسفانه ما در کنگره دوم بین الملل دربارهاش زیاد صحبت
نکردیم. میگوید کنگره این مسئله را مطرح کرد، اما وقت کافی برایش نگذاشت. لنین از
کلارا زتکین میخواهد که به کمک او احتیاج دارند تا تزهایی در این مورد تهیه کند. کلارا
میگوید کارهائی که زنان روسیه در انقلاب کرده بودند و نقشی که زنان در حزب بلشویک
داشتند او را تحت تأثیر گذاشته بود و اینها را با لنین مطرح میکند. لنین حرفهایش
را تأیید و نکات تکمیلی بیشتر را اضافه میکند که بدون دخالتی که زنان کردند، حتی
خواب پیروزی را هم نمیشود کرد. میگوید با همه اینها اما هنوز خیلی کار داریم که نکردهایم.
هنوز یک جنبش جهانی کمونیستی زنان نداریم. و بدون این انقلاب پرولتری ناتمام است.
بخش
زیادی از این "خاطره" گفتههای خود لنین هستند که لنین در پایان ملاقاتش
با شوخی میگوید که بیشتر حرفها را او زد، برای اینکه کلارا شنونده خوبی است! لنین
درباره مسئله زنان در آلمان و تلاش یکی از فعالین با استعداد کمونیست برای انتشار
نشریهای برای زنان تن فروش و کار روزا لوکزامبورگ در این زمینه صحبت میکند و بحث
را میبرد سر یکی از بحثهای درون حزب سوسیال دمکرات کارگری آلمان درباره جوانان و
مسئله سکس، و کلی در این باره حرف میزند. به ناگهان متوجه میشود که از مسئله
اصلیای که درباره اش حرف میزدند، دور شده و به کلارا میگوید: "از موضوع
دور شدهام، چرا تذکر ندادی که دارم بیربط به موضوع حرف میزنم؟" جای دیگری
خوانده بودم که لنین بسیار به وقت و سروقت بودن حساس بود. ملاقات را همان ساعتی که
قرار گذاشته بودند تمام میکرد. حین صحبت با کلارا نگاهی به ساعتش میکند، میگوید
که نیمی از وقتی که قرار بود با تو ملاقات کنم، گذشته است و هنوز چیز زیادی سر
موضوع حرف نزدهایم.
***
لنین
خط متمایزی بین برنامه کمونیستی برای حل مسئله زن و فمنیسم میکشد. در عین حال
احزاب کمونیست و نهادهای تودهای را که اختصاص کمیته ویژهای که به مسئله زنان
بپردازد، قبول ندارند را هم به باد انتقاد میگیرد. میگوید که باید به مطالبات
ویژه زنان پرداخت و به تحقیری که بر زنان در جامعه سرمایهداری و تبعیضی که بر زن
نسبت به مرد میرود، خاتمه داد. اینجا لنین با احساس تمام حرف میزند: "ما متنفریم،
آره متنفریم از هر چیزی که شکنجه و استثمار زن کارگر، زن خانهدار، زن دهقان، همسر
معاملهگر خرد، و بله در بسیاری موارد زنان طبقات دارا را هم ممکن میکند؛ و همه
آنها را از بین خواهیم برد." کلارا اینجا به لنین میگوید که کاملا با او
موافق است، اما همین هم با مخالفت روبرو خواهد شد. لنین با حالتی نیمه عصبانی میگوید:"
حرف مفت! این خطر در مورد هر چیزی که میگوئیم و انجام میدهیم وجود دارد. اگر
اجازه دهیم ترس از این مسئله ما را از انجام کارهای درست و ضروریای که باید انجام
دهیم باز دارد، بهتر است زاهد هندی شویم."
لنین
برخورد مردان به زنان را با انتقاد میگیرد که متوجه کار و تحقیر زنان نیستند. این
مسئله حتی در میان برخی از کمونیستها هم حل نشده است و به برخورد آنها در مورد کار
در میان زنان انتقاد میکند. به تمسخر میگوید "پوست یک کمونیست را خراش
بدهی، یک philistine
(پلشت) میبینی". میگوید معمولا کار زنان را بعنوان فقط مربوط به زنان مینگرند؛
و لنین آن را "فمنیسم وارونه" می خواند.
لنین
در جواب کلارا زتکین که درباره موقعیت زنان در شوروی میپرسد میگوید علیرغم
منتالیتی عقبمانده بین زنان و مردان زیادی، زنان و مردان قانونا در همه شئونات
زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارای حقوقی برابرند. همه جا میبینیم که
تلاشی صمیمانه برای اجرا کردن این برابری در جریان است. تلاشی مستمر در جریان است
که قید و بندهای سنتی در کار در خانه و در زندگی اجتماعی از زندگی زنان زدوده شود.
به اقداماتی که روسیه شوروی در جریان است اشاره میکند و آن را با دیگر کشورها
مقایسه میکند که چه گامهای عظیمی برداشته شده و البته باید موانع را هم از سر راه
بردارند. با همه اینها لنین اشاره میکند که متوجه هست تا رهائی کامل زنان هنوز
راه زیادی را باید طی کنند. اما وضعیت امروز آنها را با دوره تزار که قابل مقایسه
نیست، نگاه میکند و میگوید حتی با کشورهای کاملا صنعتی و توسعه یافته سرمایهداری
هم قابل مقایسه نیست. اشاره میکند که همه اینها در کشوری در جریان است که ۸۰ درصد
جامعهاش دهقان است و زندگی کشاورزی در قطعات کوچک زمین چه قید و بندهایی بر پای
زن میاندازد!
لنین
ده دقیقه دیر کرده است. در این ده دقیقه دو بار در زده شد، اما او همچنان گرم صحبت
با کلارا است. بطرف در میرود و با صدای بلند: "دارم میآم!" میگوید من
از این فرصت که با یک زن ملاقات داشتم و اینکه زنان پرحرفند استفاده میکنم که
باعث دیر کردم شد. "کمک کرد کتم را بپوشم. گفت که اینجا اشتوتگارت نیست! مسکو
است. احتیاج به لباس گرمتری داری. خداحافظ. و دستم را به گرمی فشرد".
زتکین
میگوید دو هفته بعد لنین سر زده با او ملاقاتی میکند و درباره کارهایی که قرار
بود او به پیش ببرد حرف میزنند. درباره کنگره سوم بین الملل حرف میزند که شاید
بهتر باشد تزهایش را در این کنگره به بحث و تبادل نظر بگذارد که پا بخورند. در این
ملاقات کلارا زتکین ایده "کنگره بین المللی زنان" را با لنین در میان میگذارد
که او از آن استقبال میکند. اما از او میخواهد که بهترین ایده هم باید طرحی که
قابل اجرا باشد را با خود داشته باشد. کلارا نکاتی را که به آنها فکر کرده است، با
لنین در میان میگذارد. لنین با اشتیاق به طرح کلارا گوش میدهد و در آخر با یک
خنده آکنده به تأیید گفت: "حتی اگر شکست هم بخورد، کاری که برایش یک مبارزه
خوب شده، شکستش هم پیروزی میآورد."
ایده
کلارا زتکین با عدم توافق رفقایش در آلمان و بلغارستان، که میگوید جنبش زنان در
آن کشور قویتر از هر جای دیگری بود، روبرو میشود و بدنیا نیامده شکست خورد. کلارا
مسئله را با لنین مطرح میکند که باعث تأسفش میشود. می گوید نباید ایده را به
بایگانی سپرد. شاید فرصت بهتر دیگری دست بدهد که آن ایده را دنبال کنی.
شناخت
بیشتر لنین یک چیز، اما با خواندن این "خاطرات" خود کلارا زتکین را هم
بهتر شناختم. چه ایدههائی در سر دارد و چه تلاش هرکولیای برای رهائی زنان میکند.
البته کلارا زتکین کسی است که ده سال قبل تر ایده "روز زن" را در کنگره
انترناسیونال دو مطرح کرد و رأی آورد و روز ۸ مارس حاصل کار اوست.
۳۱
مه ۲۰۲۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر