۱۴۰۰ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

فشار بر جنبش كارگری تعریفی است از موقعیت جمهوری اسلامی

سایت «خودروكار»، سایت فعالین كارگری ایران‌خودرو، در یادداشتی تحت عنوان «فضای امنیتی در ایران‌خودرو» گفته است: «حراست ایران‌خودرو با همکاری وزارت اطلاعات و شورای امنیت در داخل شرکت فضای امنیتی را تشدید کرده و حتی یک گروه ویژه برای شناسائی کارگران مبارز و فعالین کارگری ایجاد کرده است.» كارگران ایران‌خودرو، در چند سال اخیر و مشخصا در یك سال گذشته، نبردهای مهمی را با جمهوری اسلامی و مدیریت دست نشانده آن به پیش برده و موفقیتهای چشمگیری را نیز به نفع خود به ثبت رسانده اند. تشدید فضای پلیسی درون كارخانه ایران‌خودرو بدون شك ربط مستقیمی به این موضوع دارد؛ منتها فضای سیاسی جامعه و جنب و جوش در جنبش كارگری جمهوری اسلامی را به تقلاهای پوچ كشانده است كه به این موضوع بی ربط نیست. همچنین انتظاری كه تقریبا كل جامعه از كارگران دارند تا بعنوان یك جنبش وارد عمل شوند نیز، در تقلاهای رژیم بی تأثیر نیست. پائین تر به این سه مورد به اختصار می پردازم.

اما منابع مختلفی، از جمله احمد توكلی وزیر كار پیشین جمهوری اسلامی تاكنون در باره نگرانی جمهوری اسلامی از رو به افزایش گرائیدن اعتصابات و اعتراضات كارگری خبر داده اند. این نگرانی جمهوری اسلامی را اگر به وضعیت كل جامعه ربط ندهند، به موقعیتی ربط می دهند كه طبقه كارگر با قطع سوبسیدها (یارانه) قرار است در آن قرار بگیرد و به این وضعیت معترض خواهد شد. حذف سوبسیدها فقط بر خشم و تصمیم جنبش كارگری و كارگران از خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی می افزاید! اما نگرانی اصلی جمهور اسلامی و ریشه و ربط اصلی این نگرانی در همان موقعیت علی العموم كارگران است. حداقل ٣٠ سال است كه بار مفتخوری سران ریز و درشت حكومت اسلامی و گله حزب الله اش در ایران و خاورمیانه و تروریستهایش در سراسر جهان بر دوش بخشی از جامعه و آنهم مهمترین بخشی از آن، كه جامعه‌ای به بزرگی جامعه ایران با ارزش اضافه حاصل از كار این بخش گذران كرده و در عین حال این بخش از جامعه شاهد فقیرتر شدن هر روزه خود بوده است. اما جمهوری اسلامی در این سی سال حتی یك روز هم بدون اعتراض این بخش از جامعه سر نكرده است. این اعتراضات همانند درد زایمان مدت زمان بین دو اعتراض روز بروز كوتاه‌تر و اعتراضات تندتر و رادیكالتر شده‌اند. به نظر من اعتراض بر سر چه بوده، زیاد تعیین كننده نیست. آنچه كه در این جامعه مهم بوده، وجود اعتراض و آنهم وجود قدرتمند اعتراض بوده است. مفسرین و ناظرین زیادی خواسته اند این اعتراضات را تحقیر كنند و با مارك اینكه این اعتراضات «تدافعی» هستند، خیال خود را راحت كنند. اما در جامعه ای كه كوتاه و بلندی ریش و رنگ لباس سیاسی است، البته كه هر اعتراضی سیاسی است. و مهمتر از آن ورای ماهیت سرمایه‌داری در ایران، یك رسالت هر روزه سیستم تولیدی سرمایه‌داری این است كه كارگر را با كمترین امكانات، به بیشترین كار و بیشترین تولید ارزش اضافه وادار كند. این كاری است كه جمهوری اسلامی با بسیج گله حزب الله و لباس شخصی و پاسدار توانسته است كارگران را به آن وادار كند. كارگر مجبور است در برابر آن مقاومت كند؛ حال این مقاومت میتواند در چشم جامعه جنبه «تعرضی» داشته باشد و یا اینكه جنبه «تدافعی». مهم این است كه جامعه می بیند طبقه كارگر در برابر تعرض جمهوری اسلامی و با وجود توپ و تانك و بسیجی اش، دفاعی جانانه از خود می كند!

اما اجازه بدهید كه به دلیل تشدید فضای سركوب در ایران‌خودرو بپردازیم. گفتم كه این موضوع سه دلیل دارد.

اعتراضات كارگری در ایران‌خودرو

ایران‌خودرو بزرگترین مركز كارگری تولید خودرو در خاورمیانه و یكی از بزرگترین این مراكز در منطقه می باشد. جمهوری اسلامی ایران‌خودرو را نیز همانند تمام مراكز مهم كارگری دیگر در ایران به قطعات كوچكتر و جدا از هم تقسیم كرده است. یك چنین وضعیتی به اتحاد و همبستگی كارگران ضربه می زند. قدرت كارگران در متشكل شدن را كاهش می دهد. جمهوری اسلامی سعی كرده است كه همه كارگران بالاتر از ٢٥ سال را بازنشسته كند تا بلكه تجربه مبارزاتی فعالین و كارگران باتجربه به كارگران جوان تر منتقل نشود. كارگران ایران‌خودرو با این وضعیت در حداقل یكی دو سال گذشته مبارزات قدرتمندی را به پیش برده‌اند. در زیر فشار اعتراضات قدرتمند كارگری، رژیم مجبور شد مدیر عامل منفور این شركت را عوض كند. دستمزد كارگران ایران‌خودرو افزایش یافته است و به یكسری از مطالبات دیگر خود نیز دست یافته‌اند. كارگران ایران‌خودرو با امضای خود از كارگران معدود مراكز كارگری بودند كه در یكی از اعتراضات خود از اعتراضات خیابانی مردم بر علیه جمهوری اسلامی دفاع كردند. این یكی از نكاتی است كه تشدید فشار بر كارگران ایران‌خودرو را می تواند توضیح بدهد.

راه حل مقابله با فشار دولت و پادوهایش در ایران‌خودرو همان تشدید اعتراض و پس زدن فضای پلیسی كارخانه است. اگر كارگران با كارت جمهوری اسلامی بازی كنند، می بازند. نباید مرعوب هارت و پورتهای به نظر من دروغین جمهوری اسلامی شد. جمهوری اسلامی در موقعیتی بسیار ضعیفتر از آن است كه بتواند مانور بدهد و كارگران را مرعوب كند. مهم است كه فعالین كارگری این موقعیت را دریابند و به جلو بیایند.

جنب و جوش در جنبش كارگری

تشكیل شورای موقت كارگران ذوب آهن اصفهان، حال عرض و طول این تشكل هر چه باشد، یكی از مهمترین وقایع جنبش كارگری در این مدت بوده است. اعتراض رانندگان كامیون شركت احیاگستران اسپادان ذوب آهن اصفهان و موفقیتشان بدنبال آن مسئله مهمی است كه می توان آن را در رابطه با تشكیل این شورا توضیح داد كه روحیه كارگران را در مراكز كارگری دیگر در رابطه با تشكل پذیری تقویت می كند. بهرحال با این كار جنبش كارگری اعلام كرد كه نمی خواهد ناظر وقایع باشد و می خواهد كه دخالتی در این اوضاع داشته باشد.

ذوب آهن اصفهان یكی از مراكز مهم و بزرگ كارگری در ایران است. جمهوری اسلامی این مركز كارگری را هم همانند ایران‌خودرو در بین چندین پیمانكار تقسیم كرده و بخش عمده ای از كارگران آن را قراردادی كرده است. آتشی كه در ذوب آهن اصفهان و ایران‌خودرو روشن شده است، می تواند و باید تمام مراكز كارگری كوچك و بزرگ را فرا بگیرد. هر كارخانه و كارگاه و مدرسه و محله‌ای باید شاهد سر برآوردن تشكل‌های كارگری و بیكاران و محلات باشد. تشدید فشار و پلیسی كردن فضای ایران‌خودرو در خدمت این است كه از تشكل پذیری كارگران در هر سطحی كه ممكن باشد، جلوگیری بشود. راه حل مقابله با این تاكتیك رژیم، تشكیل تشكل كارگران ایران‌خودرو است. كارگران ایران‌خودرو تاكنون از طریق فعالین كارگری و جمعهای فعالین كارگری مطالبات و اخبار خود را به گوش جامعه رسانده‌اند. اكنون وقت آن است كه كارگران ایران‌خودرو همانند كارگران ذوب آهن اصفهان شورای خود را ایجاد كرده و به جامعه این خبر مهم و میمون را اعلام كنند.

انتظار جامعه از جنبش كارگری

بگذارید همینجا حرفم را بدون پیچاندن و رو راست بگویم. فعالین كارگری كه باید جنبش كارگری را هدایت كنند، از این موقعیتی كه برایشان فراهم شده است، عقبند. همین فعالین كارگری در اول ماه مه ٨٨، در زیر شدیدترین فشارها و سرنیزه وحوش اسلامی، مهمترین واقعه جنبش كارگری چند سال اخیر را به پیش بردند. می دانم كه بخش اعظم فعالین كارگری‌ای كه اول ماه مه ٨٨ را سازمان دادند، زیر فشار و قرار وثیقه و غیره قرار دارند. اما مگر جنبش كارگری ایران همین فعالین كارگری را دارد!؟ واضح است كه صدها برابر فعال جنبش كارگری جلوی صحنه هستند و نه از چشم كارگران و نه از چشم پادوهای جمهوری اسلامی پوشیده مانده اند. منتها در قامتی كه می تواند تعیین كننده باشد، هنوز ظاهر نشده اند. من از هیچكس نمی پذیرم كه ایران‌خودرو با این عظمت و با این فشاری كه بر آنها وارد میشود، حداقل ٥٠ فعال و معتمد كارگری نداشته باشد كه بتواند بخش مهمی از كارگران را بسیج كند. مس سرچشمه را كسی نمی تواند بپذیرد كه بدون فعال كارگری است كه می توانند سرنوشت كارگران را عوض كنند و یا انتظار جامعه را از خود برآورده كنند. نفت با آن عظمت و ابهتی كه دارد، هیچ كسی قبول نمی كند كه دهها فعال و معتمد قابل اتكا نداشته باشد. اگر خبازان سقز ده فعال شناخته شده كارگری دارد، چرا نباید فعالین و معتمدین كارگران در ایران‌خودرو و پتروشیمی‌ها جلوی صحنه نباشند. اگر پرریس سنندج می تواند رژیم را به زانو در آورد و رژیم آرزو داشته باشد فعالین كارگری آن را بدون دردسر دستگیر كند، چه كسی می تواند قبول كند كه ایران‌خودرو صد فعال كارگری زبده ندارد!؟

بهرحال جامعه در جوش و خروش است و انتظاری بجا از فعالین كارگری دارد. آن جامعه پر جنب و جوشی را كه بی بی سی و سی ان ان و موسوی و كروبی بزور می خواهند انقلابش را بدون رهبر جا بزنند، انتظار رهبری فعالین كارگری را می كشد. ایران‌خودرو باید یك نمونه باشد. باید فضای پلیسی را بشكند و راه را به كارگران مس سرچشمه، تراكتور سازی، نفت، پتروشیمی، نساجی ها، ساندیس، معلمان، پرستاران و غیره نشان بدهد. كارگران می توانند و باید این فضا را بشكنند.

در خاتمه

تیتر این نوشته از فشار بر جنبش كارگری علی العموم میگوید. جنبش كارگری در این دوره مورد یورش وحشیانه تر جمهوری اسلامی قرار گرفته است. مجید حمیدی و شریف ساعدپناه را اخیرا در سنندج در رابطه با مسائل كارگری دستگیر كرده‌اند. یكی از اعضای كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكلهای مستقل كارگری را در اطراف سقز ترور كرده اند. رضا رخشان، یكی از اعضای هیأت مدیره سندیكای كارگران نیشكر هفت تپه را دستگیر و بعد از چند روزی با قرار وثیقه آزاد می كنند. ٥ تن دیگر از اعضای هیأت مدیره همان سندیكا مدتی پیش روانه زندان شدند. مهدی فراخی را مدتهاست كه بلاتكلیف در زندان نگه داشته اند. و دهها مورد اینچنینی دیگر را تشدید كرده اند. واضح است كه نمی توان در یك مطلب كوتاه كل این وضعیت را به بحث گذاشت. اما فشار خرد كننده ای كه سراپای جمهوری اسلامی را فراگرفته است، از بیكار سازی بخش اعظم كارگران در پروژه های مختلف در عسلویه، از تهدید اعتصاب و ناتمام ماندن بزرگترین پروژه جمهوری اسلامی در پالایشگاه ستاره خلیج و غیره، می توان وضعیت جمهوری اسلامی در مقابل جنبش كارگری را فقط حدس زد!

جنبش كارگری باید از این پوسته باید بیرون بیاید. دنیائی نو و آزاد را می تواند به كل جامعه تقدیم كند.

٢٢ ژانویه ٢٠١٠

(اولین بار در شماره ١١٦ نشریه «كارگر كمونیست» به چاپ رسید.)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر