۱۴۰۰ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

اعتراضات مردم چه بلائی سر «مرتضی محیط»ها می آورد؟

دوستی به اسم محمود كلانتری نوشته ای در باره مرتضی محیط نوشته اند كه از جهاتی هم جالب است و هم گویای حال «چپ»های مثل مرتضی محیط. اجازه بدهید قسمتی از نامه محمود كلانتری را اینجا نقل قول كنیم. «در طول چند هفته‌ی اخیر شاهد اظهار نظرها و جبهه‌گیری‌های «بدیع» و عجیبی از آقای مرتضی محیط بوده‌ایم. ایشان چنان جمله‌های حیرت‌انگیزی ارائه می‌کنند که تنها واکنش ممکن به آن سکوت است: «جیمز پتراس چه می‌فهمد در ایران چه خبر است؟»، «جوادی آملی به اپوزیسیون پیوسته است.» … به معنی دقیق کلمه با افرادی از قبیل سازگارا، مهاجرانی، لاهیجی، حقیقت‌جو، مخمل‌باف، قوچانی، فرخ نگهدار و مانند این‌ها همراه شده، جیمز پتراس، خوان کول و چپ‌های سرشناس ایرانی را «چپ توی گیومه» چپ‌نما و همدست شریعتمداری می‌داند. مانتلی ریویوو، بلامی فاستر را «راست» دانسته و در برابر میرحسین موسوی و کروبی – که فعالیت‌های روزنامه‌ی افراطی ضدچپ‌اش با مهره‌هایی از قبیل محمد قوچانی کاملاً روشن است – و سازمان‌هایی از قبیل جبهه‌ی مشارکت و سازمان مجاهدین را چپ راستین می‌نامد! آقای محیط با ساده‌انگاری نظرات چپ‌های خارجی درباره‌ی ایران را ناشی از «نافهمی» و نظرات چپ‌های ایرانی را ناشی از این می‌داند که «تنها جسم‌شان در ایران است». ایشان به گفته‌ی خود «تعریف نوینی از چپ» دارند که بر اساس آن هر کس چپ باشد راست و هر کس لیبرال و حتی نئولیبرال باشد چپ نامیده می‌شود. ایشان فراموش کرده‌اند که تنها همین چند ماه پیش در مراسم اول ماه مه کارگران و شرکت‌کنندگان و حتی کسانی که برای استراحت به پارک لاله آمده بودند چه‌طور به خاک و خون و زندان کشیده شدند و نه کروبی و نه موسوی و نه هیچ اصلاح‌طلب یا «اصول‌گرای اصلاح‌طلب» یا عالی‌جناب رنگی‌پوشی دم از «آزادی تجمع» و «اصل ٢٧ قانون اساسی» و عدم مشروعیت دولت و مانند این‌ها نزدند و حالا که این نهادها و گروه‌ها چنین اعتراضاتی می‌کنند آقای محیط دم از تغییر و دمکراسی‌خواهی اینان می‌زنند. آقای محیط بورژوازی مذهبی را حکومت سلطانی نامیده و سرمایه‌داری ایران را نفی کرده و به شدت اعتقاد دارند – و یا پافشاری می‌کنند که اعتقاد دارند – که ایران در دوره‌ی پیش‌سرمایه‌داری به سر می‌برد و باید با مبارزه – نه در کنار مردم – که زیر چتر اعتقادات تمامیت‌طلبانه و شووینیستی اصلاح‌طلبان و با تایید تمام و کمال تمام اشتباهات و کج‌روی‌های آن‌چه که ایشان جنبش می‌خوانند، تازه به مرحله‌ی بورژوازی رسید.»

نقل قول بالا بخوبی وضعیت حال كسانی مثل مرتضی محیط را توصیف كرده است. این نه از این سر است كه گویا چپ و چپها معنای دیگری پیدا كرده اند. نه از این است كه مرتضی محیط و بسیاری دیگر مثل او ماركس را نخوانده اند و یا كج فهمیده اند. از این سر است كه انقلاب و تلاطمهای انقلابی آموزشهای كتابی را كنار می زند و منافع طبقاتی است كه سرنوشت سیاسی افراد را رقم می زند. هذیانهای كسانی مثل مرتضی محیط را مدتهاست نتوانسته ام دنبال كنم، اما این منطق انقلابات است كه قرار گرفتن بین دو صندلی را جایز نمی داند. مرتضی محیط حداقل از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری اسلامی صندلی اش را به كمپ ضدانقلاب منتقل داده بود؛ اما در همین تلاطمات كسان بیشتری علنا بر علیه چپ و در پوششهای كذایی به دفاع از ضدانقلاب برخواستند.

حزب كمونیست كارگری و طیف توده ای

مرتضی محیط و صف رنگارنگ توده ای ـ اكثریتی ها مخالفتشان را با اعتراضات امروز مردم در قابل مخالفت خود با حزب كمونیست كارگری ابراز می دارند. هر كسی دو برنامه تلویزیونی مرتضی محیط را دیده باشد، می داند كه چه دل پری از حزب كمونیست كارگری دارد. مخالفت بسیاری از كسانی كه چپ را در كلاسهای درسی مرتضی محیط یاد گرفته اند، مخالفت خود با كمونیسم را با مخالفت با حزب كمونیست كارگری و مخالفت خود با حزب را هم در قالب مخالفت با به اهتزاز در آمدن پرچمهای سرخ در اعتراضات و آكسیونهای خیابانی ابراز كرده اند. چپها علی العموم به درست قدرت گرفتن كمونیسم در ایران و در اعتراضات اخیر را، در گرو قدرت گرفتن كمونیسم كارگری دیده اند؛ چه چپ شریفی كه مسئله اش كارگر و انسان بوده است، چه چپ ناشریفی كه از ابراز علنی مخالفت خود با كمونیسم و برابری طلبی برخود پیچیده است. چپهای ناشریف هر جا توانسته گفته اند كه بخاطر پائین نیامدن پرچمهای سرخ اعصابشان خورد شده است. كسانی كه ظاهرا از هم دور بوده اند، به آغوش همدیگر پریدند. آقای رحیمی، مسئول رادیوی سپهر در سوئد در مصاحبه ای با محمدرضا شالگونی می گوید: «… کسانی که رویشان نمیشود حکومت حاضر را حکومتی مناسب بنامند، برای حفظ آن چماق نبود آلترناتیو مناسب را بر فرق هر مخالف نظام بکوبند و مردم را از اینکه اگر این حکومت برود، سلطنت طلب ها خواهند آمد، یا مجاهدین خواهند آمد و یا کمونیست کارگری ها – با این اعتقاد که همه اینهااز نظام موجود بدتر هستند – مردم را از مبارزه باز میدارند.» شبح سرخی را بر فراز آسمانها دیدند!

توده ای ها گرچه مورد كم لطفی بسیاری از طرف جمهوری اسلامی قرار گرفتند، اما سرنوشت خود را به سرنوشت جمهوری اسلامی گره زده اند. آینده خوبی در انتظارشان نیست.

١٦ ژوئیه ٢٠٠٩

برای اولین بار در سایت «روزنه» درج گردید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر