مقامات رژیم
اسلامی دور دیگری از فشار بر كارگران بقول خودشان تبعه افغانستان شروع كرده اند.
اگر حتی یك جمله ای كه اینها در مورد انسانهایی كه صرفا بخاطر اینكه در كشور دیگری
به دنیا آمده اند را مثلا از صدر اعظم آلمان بشنویم، زنگ خطر در كل دنیا به صدا در
خواهد آمد! حتی صرف رأی آوردن دو نماینده احزاب نژادپرست حاشیه ای باعث به صدا در
آمدن آژیر خطر می شود. در مورد جمهوری اسلامی و سران آن، این برخورد دوگانه ـ شاید
به دلیل وحشی بودن سران آن رژیم!ـ ظاهرا عادی است و در مورد آن سكوت عجیبی، در
كنار در بوق كردن ناسیونالیسم پوسیده ایرانی و «كورش كبیر»، اعمال می شود. انسانهای
شریف و آزاده، اما این سكوت را از یاد نمی برند و همدستی ضمنی رسانه هایی كه دائم
برای مردم ایران آلترناتیوسازی می كنند، با سران وحشی و نژادپرست رژیم اسلامی را
مشاهده میکنند و آنرا فقط نشانه رذالت و توهین به شعور انسان میدانند.
موضوع عدم صدور
ویزای بدون قید و شروط تبعیض آمیز به شهروندان مجارستانی و مكزیكی از جانب دولت
محافظه كار كانادا، كه چنین شروطی را بر صدور ویزا برای دیگر شهروندان اروپائی و
آمریكای لاتین نمی گذاشت، باعث ایجاد سر و صدا و بی آبروئی بین المللی دولت كانادا
شد که برای عده ای تبعیض قائل شده است. همچنین گذراندن یك قانون تبعیض آمیز بر علیه
پناهندگان مكزیكی در ایالت آریزونا در آمریكا به یك اسكاندال بین المللی تبدیل شده
است. اما انگار باید وجدان بشریت در برابر اراجیف سران رژیم جمهوری اسلامی درباره
كارگران افغانستانی در ایران، همچنان آسوده در خواب بماند! فرماندار آمل می گوید:
«از ١٠ تیر امسال هیچ افغانی نباید در مازندران حضور داشته باشد.» می گوید: «این
افراد معضلات اجتماعی بسیاری در منطقه ایجاد کردند و انتظار داریم با همکاری مردم
و دستگاههای اجرایی این مشکلات برطرف شود.» بخشدار مرکزی شهر نوشهر هم ورود
افغانها را به مرکز شهر نوشهر ممنوع اعلام کرد. حول و حوش سیزده بدر هم در اصفهان
شاهد چنین ممنوع كردنهائی توسط سركوبگران نژادپرست اسلامی بودیم. رئیس بازرسی
اداره كل كار رژیم اسلامی و چند تن دیگر از مقامات ریز و درشت رژیم هم چنین زبانی
را بر علیه كارگران پناهنده افغانستانی ساكن ایران بكار برده اند. (حتی این مقوله
پناهنده هم درست نیست، چرا كه تعدادی از این به اصطلاح پناهندگان که در ایران
متولد شده اند به صرف اینكه یكی از والدینشان متولد افغانستان هستند، پناهنده به
حساب می آیند و از حقوق ابتدائی یك شهروند متولد ایران هم محروم می شوند!).
فشار بر كارگران
افغانستانی: راه گم كردن اسلامی
اما چرا هر از
چندگاهی جنایتکاران اسلامی حاكم بر ایران ناگهان بفکر حمله به كارگران افغانستانی
میافتند؟! فقط برای رد گم كردن است. اینها شعبده بازانی هستند كه می خواهند حواس بیینده
را به جائی پرت كنند، تا كارشان را در جای دیگری بكنند. برای نشانه رفتن انگشت اتهام
به تعدادی كارگر است كه زندگی خود را فقط با رنج و درد و بی حقوقی مطلق می
گذارنند. جامعه ای را میلیونی بیكار كرده اند، فحشا، بی حقوقی، اعتیاد و غیره را
نرم آن جامعه كرده اند و می خواهند با انگشت اتهام بر عیله این انسانهای شریف، گریبان
خود را از دست همان جامعه عاصی، راحت كنند! نمی گیرد. جامعه ایران، مردم شریف ایران
می دانند كه رژیم اسلامی باعث و بانی فقر و فلاكت و بیكاری در این جامعه است.
دشمنان خود را می شناسیم. امام جمعه ایرانشهر «ابراز نگرانی کرده» كه «وجود اتباع
بیگانه موجب اشغال فرصتهای شغلی و بیکاری جوانان در ایرانشهر است». و یا معاون سیاسی
امنیتی استان گلستان «هشدار داد» که «حدود ٨ هزار فرصت شغلی در این استان در اختیار
اتباع افغانی قرار دارد». كار چند كارگر افغانستانی در ایران را، كه تازه خودشان
هم اقرار و اعتراف می كنند كه با حقوق و شرایط كاری ای كه این كارگران را به كار می
گیرند، «هیچ كارگر ایرانی ای به كاری كه كارگران افغانستانی را به انجام آنها
مجبور كرده اند، تن نخواهد داد» قرار است مرهمی بر مشكل بیكاری در این كشور باشد!
در یك چنین شرایط و موقعیتی، بانی این همه جنایت و بی حقوقی را تعدادی معرفی می
كنند كه از بی حقوق ترین انسانهای آن جامعه هستند. در بحبوحه بیكاری میلیونی در ایران،
كه روزانه شاهد افشا شدن رقم نجومی ای از طرف یكی از سران رژیم از تعداد بیكاران
رسمی می باشیم، فشار بر كارگران افغانستانی، كه گویا آنها «فرصتهای شغلی ایرانیان
را از آنها سلب می كنند» یك دروغ بی شرمانه و راه گم كردن اسلامی بیش نیست! عامل بیكاری
در این كشور نه كارگران افغانستانی، كه وجود حكومتی شرور و آدمكش است. عامل این
وضعیت حكومتی است كه میخواهد سوخت و ساز عادی آن جامعه را قوانین شرعی ١٤٠٠ سال پیش
تعیین كند. عامل بیكاری در آن مملكت نه زن و كارگر پناهنده و غیره، كه حكومتی است
كه سرانش در دزدی و چپاول بیشتر مسابقه گذاشته اند. همه اینها و دهها برابر بیشتر
هم ضرب می شوند و این وضعیتی را كه همه شاهدش هستیم به بار می آید. در واقع در این
جامعه، در فقر و فلاكتی كه گریبان جامعه را گرفته است، همه انسانهای آزاده، همه
كارگران چه متولد ایران یا افغانستان و کلا همه
زنان و مردان كارگر بی حقوق آن همسرنوشتند، و بهمین دلیل هم همه ما نیز بایر
برای سرنگون كردن آن متحد شویم.
جواب كارگران ایران
جنبش كارگری و
تشکلهای کارگری موجود اما در مقابل اراجیف عوامل رژیم اسلامی خیلی روشن و محکم از
کارگران افغانستانی و کارگران مهاجر بطور کلی حمایت کرده اند و در قطعنامه های اول
مه ضمن محكوم كردن فشار به كارگران افغانستانی و کارگران مهاجر با آنان اعلام
همبستگی کرده اند. ما كارگران فقر را می بینم و عامل فقر و بیكاری را هم می شناسیم.
می كارگران افغانستانی نتنها عامل فقر و بیکاری نیستند بلكه همسرنوشت ما در جنگ و
جدال روزانه بر سر نان و آزادی و معیشت هستند. عامل فقر و بیکاری همان چپاولگرانی
هستند كه نه تنها كرور كرور بیكار می كنند، بلكه پرداخت حقوق و دستمزدهای چندرغاز ما
كارگران را ماهها و سالها به تعویق می اندازند و یا اصلا نمی پردازند. این رژیم
بانی فقر و فلاكت و بیكاری كه می خواهد بیكاری را به گردن بخش بی حقوق تر كارگران
بیاندازد، برای نپرداختن دستمزدها چه جوابی دارد؟ برای بحران نان و فلاكت چه جوابی
دارد؟ این رژیم باید برود؛ چرا كه زندگی ما را تباه كرده است. راه حل ما كارگران،
از كارگر افغانستانی آن گرفته تا زنان و جوانان و بیكاران، سرنگون كردن این رژیم و
تغییر وضعیت جهنمی فعلی است.*
٢٩ آوریل ٢٠١٢
کارگر کمونیست ٢٠٧
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر