۱۴۰۰ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

انتظارات من از كومه له

آنچه را كه من اینجا بعنوان انتظار خودم از حزب كمونیست ایران (حكا) و یا (هر جریانی که خود را مدافع کارگر و کمونیست می داند) مطرح می كنم، طبعا نمی تواند كل انتظارم از چنین جریانی باشد؛ بلكه تا آنجا كه به اعضا و كادرهای حكا برمی گردد، انتظارات حداقلی است كه من از آنها بعنوان رفقائی چپ و كمونیست در نظر دارم. این بحث و انتظارات را اكنون مطرح می كنم چرا كه اخیرا بحثهائی از طرف تعدادی از اعضای این حزب، به بهانه جواب به آذر ماجدی، مطرح شده اند كه نه سازنده اند و نه حرف تازه ای برای گفتن داشته اند. تا آنجا كه به جواب به آذر ماجدی برمی گردد، به نظر من جوابهای اسعد رستمی و یدی محمودی كافی بودند. آذر ماجدی را هیچ فرد سیاسی ای بعنوان كسی كه نقد می كند، راه نشان می دهد و تحلیل می كند نمی شناسد و جدی هم نمی گیرد. ایشان یكی از دو سه نفری بود كه اطلاعات كلاسه شده در اختیار «نوید بشارت» می گذاشتند كه «از درون» حزب كمونیست كارگری را تخریب بكند. همانطور هم كه اسعد رستمی گفته است، دروغ و شانتاژ می كند و این خصلت نمای نویسندگان این محفل است كه اصولا نوشته هایشان نه خواندن دارند و نه جواب معضل خاصی را می دهند. یك هدف دارند و آن هم نفرت شخصی از حزب كمونیست كارگری و اعضاء و كادرهای این حزب است. چنین آدمهائی را باید به حال خودشان رها كرد. در نتیجه بحث بر سر آذر ماجدی نیست. بحث با خود حكا است.

فشار به حكا از جانب طیفهای مختلف درون این حزب

حكا امروزه با هر درجه گل و گشادی در طیف بدنه آن، حزبی است كه كجدار و مریز و ظاهرا با كلی بحث و سر و كله زدن با رگه و طیفهای بازدارنده، سیاستهای انقلابی و سوسیالیستی را به پیش می برد. همانند ٢٠ سال پیش بر سر پیش بردن این سیاستها سنگ اندازی هائی از طرف چند طیف مختلف ـ چه آنهائی كه در گذشته زندگی می كنند و شرح خاطرات دوران پیشمرگایتی اصلی ترین فعالیتشان است، چه آنهائی كه گروه خونشان با عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده یكی است و هنوز هم در این حزب جا خوش كرده اند و چه آن طیف كوچك و پركاری كه «تحلیل» ایرج آذرین از دنیا را قورت داده است. ارزیابی كلی من از حكا و كومه له و مشخصا از رهبری این حزب مثبت است. سه طیفی را كه برشمردم بخش بسیار ناچیزی از تشكیلات حكا را تشكیل می دهند. بر همین منوال، انتظار می رود كه رهبری این حزب به فشار اینها تن ندهد. برای یك حزب سیاسی جدی سم است كه به گرایشات حاشیه ای تن بدهد و در قبال آن سکوت اختیار کند بخصوص اگر در بیانیه ها، قطعنامه ها و تشكیلاتهای اصلی آن دست بالا را داشته باشد. سم است كه سیاست خود را با فركانس كسانی تنظیم كند كه به نظر من صدای رسائی نه در جامعه دارند و نه در رهبری و سیاستهای این حزب صدائی دارند.

انتظار از حكا

انتظار من از رهبری حكا این نیست كه سیاستهای حزب كمونیست كارگری را اتخاذ كند. انتظار من از این رفقا حتی این نیست كه بیایند و جواب كسانی را بدهند كه در این مدت به بهانه بحث با آذر ماجدی كلی حرف بی ربط بار حزب كمونیست كارگری و منصور حكمت كردند. انتظار من این است كه باج ندهند. كه اگر كسی در آن حزب با تفسیر عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده از بحثهای چپ و راست آن دوره به جنگ امروز حزب كمونیست كارگری بیاید، حداقل خصوصی به ایشان بگویند، رفیق آن بحثها صاحب دارند و صاحبینش امروز سر در سفره جلال طالبانی و موسوی و منتظری دارند.

از زمان جدائی ما از حكا ٢٠ سال می گذرد. انقلابی در شرف وقوع است. كمونیستها باید بتوانند با دور شدن از حال و هوای خصومت با همدیگر، راه حل نشان بدهند و نگذارند بار دیگر این انقلاب هم ملاخور شود. انتظار من از رفقای حكا این است كه از حال و هوای ٢٠ سال پیش فاصله بگیرند و وارد فاز امروز سیاست بشوند. فاصله دوری تروتسكی از لنین و بلشویكها ١٤ سال بود. بلشویكها به احتمال خیلی زیاد بدون تروتسكی و رهبری تیزبینش، قادر به تصرف قدرت سیاسی نمی شدند. انتظار من از رفقای حكا این است كه بعد از ٢٠ سال نه حتی مثل تروتسكی در آن سطح از مسئولیت برخورد كنند، بلكه به فكر وضعیت پیش روی جامعه باشند! اگر این انقلاب شكست بخورد، كارگر این جامعه بخشی از مسئولیت شكستش را به گردن کسانی می گذارد که داعیه دفاع از کارگر و کمونیسم را دارند. زن در این مملكت همچنین. چه كسی از شرح غلط و تحریف شده وقایع ٢٠ ـ ٢٥ سال گذشته در مقرهای گاپیلون و مالومه و غیره سود خواهد برد!؟ اگر كمونیستها مثلا در كردستان با هم نتوانند درجه ای تفاهم داشته باشند و مراسمهای اول ماه مه و ٨ مارس و غیره برگزار كنند، مسلما زبان ناسیونالیستها بر سر جامعه دراز خواهد شد. مسلما دستآوردهای تاكنونی كمونیستها كمرنگ خواهد شد. و همه اینها مستلزم درجه ای از كنار زدن طیفهای بازدارنده در كومه له است.

می دانید رفقا، جوان كارگری كه امروز در كردستان پا به عرصه مبارزه سیاسی می گذارد، از كس و كارش می شنود كه چپ جامعه را جریانی به نام كومه له نمایندگی می كرد و این كومه له به شهادت ٨٠ درصد از كادرهای آن جریان، مدیون فردی است به نام منصور حكمت! جریانی كه این اصل پایه ای و مهم را نبیند و در واقع جا و بیجا این ستون و شاخه زیر پایش را بزند، تاریخ خود را نفی می كند و راه دیگری می رود. این برای یك جریان سوسیالیستی سم است. ابدا منظورم نصیحت و یا اینكه دست برداشتن از نقد نیست. بحثم این است كه اكنون جماعت عبدالله مهتدی و ناسیونالیستهای دیگر جدا شده از كومه له، با همان بحثها به جنگ كمونیسم رفته اند. آیا آبشخور حكا همان ناسیونالیسم مهتدی ـ ایلخانی زاده است كه با چنین بحثهائی بخواهد نیرو جمع كند!؟ اگر چیزی امروز به نفع سوسیالیسم و برابری طلبی در كردستان و ایران باشد، دفاع از آن تاریخ و شخصیتهای آن تاریخ است. دو جریان ـ سوسیالیستی و ناسیونالیستی ـ نمی توانند از یك منبع تغذیه كنند و دو نتیجه مجزا بگیرند. منبع حمله به منصور حكمت و كمونیسم كارگری در حكا و طیف كومه له، منطق عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده است. به نفع چپ و كمونیسم در جامعه است كه حكا و اعضایش از این منطق دوری كنند. حزب كمونیست كارگری، چه در دوره منصور حكمت و چه امروز، كارهای دیگری كرده و بحثهای دیگری داشته كه اگر واقعا كسی در حكا بحثی داشته باشد، می تواند آنها را نقد كند و راه حل خود را ارائه دهد. اما بحثهای كهنه برای حكا و كلا چپ در جامعه ایران و كردستان مخرب و زیانبار است.

٢٠ دسامبر ٢٠١٠

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر