۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

وضعیت در ایران مثل یك بمب ساعتی است كه تیك تیك های آخرش را می شنویم

مصاحبه نشریه «مبارزه طبقاتی» با ناصر اصغری

مبارزه طبقاتی: چند ماهی به اول ماه مه باقی است. ولی لازم است تا از هم اکنون به پیشواز مسائل اول مه رفت و مهمترین مسائل را از همین حالا طرح نمود. بنظر شما برای اول ماه مه ١٣٩٢ کارگران ایران بایستی متحقق شدن کدام خواستها و مطالبات را در اولویت مبارزه خود قرار دهند و چه شعارهای را در پرچم مبارزاتی خود برافراشته کنند؟ و چرا؟

ناصر اصغری: امسال در شرایط ویژه‌ای به استقبال اول ماه مه می رویم. كارگران ایران به معنی واقعی كلمه با یك شرایط فلاكتبار معیشتی روبرو هستند. تحریم‌های اقتصادی غرب كه حاصل ماجراجوی های خود رژیم هستند، وضعیت كارگران را به مراتب بدتر كرده است. وضعیت رژیم در مقابل مردم و همچنین در برابر تروریسم دولتی غرب هم، از چهار سال پیش به مراتب شكننده تر شده است. وضعیت در ایران مثل یك بمب ساعتی است كه تیك تیك های آخرش را می شنویم.
چهار سال پیش شاهد بودیم كه بعد از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در سال ١٣٨٨، مردم بصورت میلیونی به خیابان‌ها ریختند و رژیم اسلامی را تا دو قدمی سقوط عقب راندند. در این چهار سال گذشته، وضعیت معیشتی كارگران و توده های فقیر مزدبگیر بدتر شده است. بر خشم و نارضایتی توده ای فقط افزوده شده است. اختلافات جناح و باندهای رژیم حادتر شده و از اختلاف بین طرفداران رهبرشان با جناح‌های به حاشیه رانده شده مثل موسوی و كروبی و خاتمی كه ناراضیان درون خود رژیم بودند، به درون باندهای رسمی خود رژیم كه هر كدام بخشی از دم و دستگاه سركوب را در دست دارند، مثل احمدی نژاد و برادران لاریجانی، كشیده شده است.
از طرف دیگر، رژیم در اجرا و پیگیری برنامه های اصلی اقتصادی خود، مانند طرح «هدفمند كردن یارانه ها» كه اسم دیگری است برای حذف سوبسیدها بر مایحتاج اولیه زندگی كارگران، و عمدتا تحت فشار اعتراضات مردم، شكست خورده است. یكی از موضوعات اختلافات باندهای رژیم همین شكست در اجرای این طرح است.
این یك جنبه از مسئله است. جنبه دیگر اینكه حركت مستقل اول مه در ایران همچنان ممنوع و غیرقانونی است. اجازه تجمع پادوهای رژیم در خانه كارگر و شوراهای اسلامی كار هم و حتی در سالن‌های سربسته هم از آنها گرفته شده است. در نتیجه اكنون دیگر رژیم نمی تواند مثل گذشته پز بدهد كه كارگران مجرائی برای به گوش مسئولین حكومتی رساندن مشكلات خود را دارند. رژیم با صدائی رسا اعلام كرده است كه با كارگران جز با زبان زور و اتكا به سركوب، از زبان دیگری استفاده نخواهد كرد! در یك چنین وضعیتی به پیشواز اول مه ١٣٩٢ می رویم.
این توضیحات نسبتا مقدماتی را عرض كردم كه بگویم طرح هر مطالبه ای از جانب كارگران مطالبه ای است سیاسی كه هست و نیست رژیم را هدف قرار خواهد داد؛ حتی اگر كارگران رسما چنین هدفی را دنبال نكنند و با نداشتن چنین قصدی مطالبه ای را مطرح كنند. حال اگر به جواب سئوال شما كه «کارگران ایران بایستی متحقق شدن کدام خواستها و مطالبات را در اولویت مبارزه خود قرار دهند و چه شعارهای را در پرچم مبارزاتی خود برافراشته کنند؟» باید بگویم كه همه مطالبات كارگری و بخصوص در یك شرایط سیاسی ویژه ای كه شرح خلاصه ای از آن رفت، به هم مربوط هستند. مثلا مبارزه بر سر یك قانون كاری كه به كارگر بعنوان برده نگاه نكند، مستقیما به افزایش دستمزد كارگران مربوط است. مبارزه بر سر حق تشكل و ایجاد تشكل مستقل خودشان، از همان نان شب هم برای كارگران واجب تر است؛ چرا كه می توان مسئله دستمزد، قانون كار، ایمنی محیط كار، بیكارسازی و غیره و غیره را از طریق همین تشكل دنبال كرد. منتها توده كارگران همه جا، چه در ایران و چه در آمریكا و سوئد و فرانسه، مستقیما و بلاواسطه به دستمزد خود و حداقل آن كه بشود با آن یك زندگی انسانی كرد، فكر می كند. و به همین دلیل به نظر من فعالین كارگری و جنبش كارگری و به تبع آن كل كارگران ایران باید افزایش دستمزدی را به حدی كه زندگی یك خانواده ٤ نفره با آن به راحتی بچرخد، مطالبه كنند. این موضوع هم باید پابپای این مطالبه مطرح شود كه این میزان دستمزد توسط فعالین كارگری و بدون دخالت و موش دوانی عوامل رژیم تعیین شود.

مبارزه طبقاتی: به نظر شما حداقل دستمزد کارگران ایران با توجه به تورم و گرانیهای موجود چقدر باید باشد؟

ناصر اصغری: در جواب به سئوال قبل عرض كردم كه نباید حداقل دستمزد كارگران كمتر از حدی باشد كه زندگی یك خانوار ٤ نفره با آن به راحتی بچرخد. من هنوز رقمی از اینكه فعالین و رهبران كارگری در ایران چه میزان حداقل دستمزد پیشنهاد كرده و حول آن بحث و گفتگو راه انداخته اند، ندیده ام. منتها از لابلای مطبوعات خود رژیم می شود فهمید كه اوضاع از چه قرار است! برای مثال کمیته دستمزد «کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری ایران» که یک نهاد دولتی است، بر طبق محاسبات خود اعلام کرده است دستمزد متناسب با خط فقر در سال ٩٢ برابر با ١٨ میلیون ریال خواهد بود. حمزه درواری هم كه یكی از اعضای هیأت مدیره «كانون عالی كارفرمایان» است، گفته است: «حقوق کارگر ٥ برابر هم شود معیشتش در خطر است. … چون تورم و مشکلات بر جامعه حاکم است و به شخصه اعتقاد دارم اگر کارگران یک میلیون و ٥٠٠ ‌هزار تومان هم حقوق بگیرند باز هم به نسبت تورمی که احساس می‌شود در خط فقر قرار دارند.»
از طرف دیگر پروین محمدی، از اعضای هیأت مدیره اتحادیه آزاد كارگران ایران اما موقعیت معیشتی را بهتر توضیح می دهد و راه حل را نیز جلو می گذارد. می گوید: «هر میزان درصد افزایشی بر این حقوق ٣٩٠  هزار تومانی (حداقل دستمزد سال ١٣٩١) بی معنا خواهد بود، چرا كه اگر ١٠٠ درصد هم اضافه کنند باز به رقم  یک سوم خط فقر میرسیم که پاسخگوی جامعه نیست. همانطور که تمام کالاها از ارز تبعیت میکنند، مزد ما کارگران نیز باید با نوسانات ارز محاسبه گردد، چرا که ما سالهاست با ریال حقوق میگیریم و با دلار خرج میکنیم.» با این حال رژیم قصد ندارند كه چیزی بر حداقل دستمزد سال ١٣٩١، كه به گفته خود همین حمزه درواری حداقل ٥ برابر كمتر از خط فقر است، اضافه كنند. می گوید: «کارفرما نمی‌تواند حتی یک درصد هم به حقوق کارگر اضافه کند.» همین حالا (٨ فوریه ٢٠١٣) كه دارم این مطلب را می نویسم، سایتهای اینترنتی دولتی شایع كرده اند كه حداقل دستمزد ٤٦٠ هزار تومان تعیین خواهد شد. علیرضا محجوب، دبیركل خانه كارگر رژیم هم كه یك عامل مهم سركوب كارگران از همان سال ٥٨ بوده، گفته است: «به نظر ما حداقل دستمزد کارگران در سال آینده باید ٧٨٤ هزار تومان پیش‌بینی شود.» این یارو! حتی نصف دستمزدی را كه عضو كانون عالی كارفرمایان می گوید هم جلو نمی كشد.
اما برگردیم به میزان مناسب حداقل دستمزدها. من هم مثل پروین محمدی بر این عقیده ام كه مادام كه نوسانات روزمره تورم محاسبه نمی شود و مادام كه این افزایش بر مبنای نوسانات روزمره ارز محاسبه نمی شود، هر میزانی هم كه اضافه بشود بی معناست. باید افزایش حداقل دستمزد توسط خود نمایندگان واقعی كارگران و مكانیزم تغییر آن هم باز توسط همین نمایندگان محاسبه و پیگیری شود.
مبارزه طبقاتی: رفیق ناصر اصغری تشكر برای پاسخهایتان و امیدواریم كه در پروسه كار و زندگی موفق باشید.


به نقل از شماره ١١ نشریه «مبارزه طبقاتی»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر