۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

ما و حكایت اسطوره بابا نوئل

پسر ٥ ساله ام ازم پرسید: «بابا، آیا بابا نوئل حقیقت دارد؟» من هم بین دو حقیقت تلخ، تركاندن حباب كودكی كه عشق زندگی ام است، و دروغهایی كه این سیستم دائم به خورد این كودكان می دهد. گفتم این سئوال را بهتر است كه از معلم پیش دبستانی ات بپرسی.
روز بعد كه رفتیم او را از مدرسه برداریم، معلمش با حالتی كمی نگران خواست «دو سه دقیقه درباره رفتار امروزش» با ما حرف بزند. نگرانی مان این بود كه این بچه ای كه امكان ندارد مشكلی برای كسی درست كند، چه نگرانی می تواند برای این معلم همیشه مهربان درست كرده باشد. ظاهرا او سر كلاش به چند تن از همبازی هایش گفته بود كه «بابا نوئل حقیقت ندارد!» به این معلم نازنین اطمینان خاطر دادیم كه در این باره ابدا چیزی بهش نگفته ایم. در راه خانه ازش پرسیدم قضیه چیه؟ چرا گفته كه سانتا حقیقت ندارد؟ گفت به سه دلیل: !) سانتا نمی تواند در آن واحد همه جا باشد. ٢) آهویی (گوزن شمالی) كه سانتا را اینور و آنور می برد، واقعی نیست چرا كه هیچ آهوئی قدرت پرواز ندارد. و ٣) هر كسی می تواند لباس مثل سانتا بپوشد و خودش را سانتا معرفی كند.
اولین واكنشم به این منطق این بود كه وضع این اسطوره ها از هر نوعش چقدر زار است!

۸ دسامبر ۲۰۱۳

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر