صبح
روز ٥ ماه مه كه اخبار را مرور می كردم، آسوشیتدپرس تعداد قربانیان ساختمان هشت
طبقه ای «رعنا پلازا» در داكا پایتخت بنگلادش را، كه قریب به اتفاق آنها كارگران
پوشاك ٥ كارخانه بودند، بیش از ٦١٠ نفر گزارش كرده بود. فعالین کارگری بنگلادش
گفته اند که قبلا به مالک ساختمان در مورد شکاف های بوجود آمده در دیوارها و سقف
ها هشدار داده بودند. ظاهرا یك روز قبل از آن حادثه دلخراش، مقامات دولتی هم به
صاحب ساختمان مزبور دستور داده بودند كه آن را بخاطر احتمال فروریختن تخلیه كند!
به دنبال این حادثه هولناك، اكنون معلوم شده است كه هیچگونه ضوابط ایمنی در احداث
كارخانجات مزبور در نظر گرفته نشده بود و شهردار منطقه شخصا اجازه ایجاد این
ساختمان با آن همه خطر احتمالی را صادر كرده است.
بنگلادش
با صنعت ٢٠ میلیارد دلاری نساجی، كشور نساجیهاست و در عین حال كشور قتل عام دوره ای
كارگران همین نساجی ها در به اصطلاح «حوادث» محیط كار. ٥ ماه قبل هم، روز ٢٤
نوامبر ٢٠١٢ در پی آتش سوزی در نساجی دیگری در داكا، ١١٧ نفر در شعله های آتش پرپر
شدند. ٨ سال پیش در آوریل ٢٠٠٥ در یكی از همین نساجی ها كه از قضا همگی در منطقه
فقیرنشین ساوار حومه داكا قرار دارند، ٧٥ كارگر در فروریختن آن جان خود را از دست
دادند. در فوریه ٢٠٠٦ كارخانه دیگری در داكا فروریخت و ١٨ تن از كارگران آن جان
خود را از دست دادند. در ژوئن ٢٠١٠، كارخانه دیگری در همین شهر فروریخت و ٢٥ نفر دیگر
جان خود را از دست دادند. شهر داكا ١٠٠ هزار كارخانه و كارگاه نساجی با ١٨ بازرس و
معاون بازرس دارد.
بالاتر
اشاره كردم كه دولت دو نفر از متخلفین را دستگیر و محاكمه خواهد كرد. این نمایشی
از نوع نمایشات همیشگی برای آرام كردن خشم بازماندگان قربانیان و مردمی است كه از
این شرایط وحشتناك استثمار به تنگ آمده اند. گسیل پلیس برای سركوب اعتراضات
كارگران به شرایط وحشیانه كار در بنگلادش هم مثل همه كشورهایی كه شرایط كاری مشابهی
دارند، یك امر روزانه است.
بازرسی شرایط ایمنی كار در تار عنكبوت فساد اداری
گزارشها
حاكی از آن است كه بازرسانی كه شرایط ایمنی كار در كارخانه فروریخته «رعنا پلازا»
را بازرسی می كردند، همگی با گرفتن رشوه و پارتی بازی و فشار مقامات مختلف و از
جمله شهردار، همه چیز را امن و امان گزارش كرده بودند. اكنون همدستی مقامات دولت
بنگلادش از بالا تا پایین با كارفرمایان آن كشور، كه بیشتر شبیه به برده داران
اعصار سپری شده هستند تا كارفرمایان قرن ٢١، زیر نورافكن قرار گرفته است. یكی از
آرشیتكتهایی كه شركت وی ساختمان «رعنا پلازا» را ساخته بود گفته است كه ساختمان
مزبور هیچ زمانی ظرفیت گنجایش وسائل صنعتی ای كه در آن كار گذاشته شده بودند را
نداشت. او گفته است كه «رعنا پلازا» در سال ٢٠٠٤ بعنوان پاساژ برای استفاده مغازه
ها ساخته شده بود. او همچنین فاش ساخته است كه ٣ طبقه «غیرقانونی» بر ساختمانی كه
شركت وی طراحی كرده بود ساخته شده بودند!
به
دنبال حادثه «رعنا پلازا»، مقامات دولتی صاحب ساختمان را كه در حال فرار به خارج
بوده دستگیر كرده اند و بازماندگان قربانیان این حادثه و فعالین كارگری و اجتماعی
خواهان محاكمه وی شده اند. جرم او «سهل انگاری، ساختن غیرقانونی و وادار كردن
كارگران به كار در شرایط ناامن» عنوان شده اند. حداكثر مدت زندان برای این جرم،
اگر به همه موارد محكوم شود ٧ سال است! دولت همچنین آن مهندسی كه ساختمان مزبور را
برای ادامه كاری امن اعلام كرده بود، دستگیر كرده و محاكمه خواهد كرد. دولت
بنگلادش همچنین قول داده است كه تغییراتی را در شرایط كار و بازرسی محیط كار بوجود
آورد. اما نباید فراموش كرد كه همین دولت در نوامبر سال گذشته هم و بدنبال آتش سوزی
ای كه منجر به كشته شدن ١١٧ كارگر نساجی دیگر شد هم همین قول را داده بود! قول و
قرار و وعد و وعید پوچ و توخالی، كه هیچ مالیاتی هم ندارد، كار همیشگی كارفرمایان
و دولت آنها در مقابل اعتراض كارگران است.
بالاتر
گفتم كه داكا با ١٠٠ هزار كارخانه و كارگاه نساجی، ١٨ بازرس و معاون بازرس كار
دارد. و ادعا هم می كنم كه با افزایش بارزس كار، تغییر چندانی در ایمنی محیط كار
بوجود نخواهد آمد. فساد اداری و پارتی بازی در بنگلادش هم، مثل بسیاری از كشورهای منطقه
بیداد می كند. جریمه ها بیش از حد ناچیزند كه كارفرمایی را از اعمالش باز دارد.
تشكلهای كارگری را سركوب می كنند و تشكل پذیری را با هزار و یك مانع سد می كنند
كه خوان یغما و چپاول بر سر سفره كار ارزان دست نخورده بماند! شرایط غیرانسانی كار
در نساجی های بنگلادش، چنانكه انتظار می رود، اعتراضات پراكنده و گاه بسیار تندی
را هم بدنبال داشته است. دولت در جواب به این اعتراضات دو نهاد ایجاد كرده است كه
هدفشان نه رسیدگی به وضعیتی كه به این اعتراضات منجر می شود، بلكه جاسوسی بر علیه
فعالین و سازماندهندگان این اعتراضات است. دستگیری، اذیت و آزار و قتل فعالین و
رهبران كارگری بخشی از كار این نهادهاست؛ از جمله ربودن و زیر شكنجه به قتل رساندن
Aminul
Islam فعال اصلی مركز همبستگی كارگری بنگلادش در آوریل سال ٢٠١٢.
بازرسی
و بازرسین كار فقط زمانی می توانند موثر باشند و موثر بمانند كه تلاش كارگران برای
متشكل شدن با سركوب روبرو نشود. اطمینان حاصل كردن به امنیت كارگران در محیط كار،
كار خود كارگران در تشكلهایشان است. این تشكلها كمیته هایی را به ایمنی محیط كار
اختصاص می دهند و كارفرماها را قانونا مؤظف می كنند و تهدید اعتصاب و خواباندن كار
را بالای سر آنها قرار می دهند كه هر چه زودتر به ناامنیهای محیط كار رسیدگی كرده
و پایان دهند. در جاهایی مثل ایران و بنگلادش تلاش كارگر برای متشكل شدن برای این
سركوب می شود كه كارفرما با چنین تهدیدی مواجه نشود. در نتیجه، درس گرفتن از وضعیت
كارگران بنگلادش و بخصوص درس مهم از واقعه «رعنا پلازا» برای ما كارگران ایران باید
الهام بخش تلاش و پیگیری بر خواست تشكل كارگران بشود.
٥ مه ٢٠١٣
(كارگر كمونیست ٢٥٩)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر