در كنار اخبار
مربوط به اعتراضات گسترده كارگران شركت نيشكر هفت تپه و خبر كشته شدن ده ها كارگر
در شازند بازنه در حريق آتش، خبر مربوط به اعتراض كارگران كوره هاي آجرپزي يكي از
خبرسازترين اخبار مربوط به مسائل كارگري و جنبش كارگري در چند هفته اخير در ايران
بوده است. بنابه اخباري كه در سايت «اتحاد» درج گرديده است، اعتصاب كارگران كوره
هاي حومه اروميه كه ابتدا با اعتصاب ٦٠ كوره از ٩٠ كوره شروع شده بود، با پيوستن
كارگران چرخ كش و بارگيري كارخانه هاي آجرپزي، تمامي كارگران اين ٩٠ كوره در نيمه
اول خرداد وارد يك اعتراض شدند. همچنين بنابه اخبار ديگري كه اين سايت و همچنين
سايت «دسترنج» در خصوص اعتصاب كارگران كوره هاي آجرپزي قرچك ورامين درج كرده
بودند، اعتصاب بيش از ٣٠٠٠ تن از كارگران ٤٠ كوره آجرپزي اين منطقه بعد از ٣٠ روز،
با افزايش دستمزد كارگران بپايان رسيد. سايت «اتحاد» در خبر ديگري كه در روز ١٦
خرداد درج كرده بود، خبر از «احتمال پيوستن كارگران كوره هاي آجرپزي شبستر و مياندوآب»
به اين اعتصاب داد و همچنين خبر از اعتصاب كارگران كوره هاي آجرپزي تاكستان را نيز
درج كرده بود. اعتراض كارگران اين مراكز درست از همان نقطه اي كه بطور كلاسيك
كارگر با سرمايه دار وارد رابطه و كشاكش مي شود، شروع شده بود. بر سر دستمزد. اما
قبل از پرداختن به اين اعتراض ها، اجازه بدهيد ابتدا بصورت خيلي خلاصه به وضعيت
زندگي اين كارگران اشاره اي بكنيم.
زندگي، كار و
ديگر هيچ!
بخش عمده اي از
كارگران كوره پزخانه هايي كه حداقل اين دوره وارد اعتراض شده اند، كارگران فصلي اي
هستند كه از روستاهاي اطراف شهرهاي كردستان* با خانواده و بطور دسته جمعي براي كار
در فصل آجرپزي به اين مراكز كوچ مي كنند. اين كارگران، كه بصورت خانوادگي، از زن و
كودك و پير و جوان، در اين مراكز مشغول بكارند، در شرايطي بشدت غيرانساني كار كرده
و روزگار مي گذرانند. اين خانواده ها گاها تا ده نفر در يك آلونك بسيار كوچك و با
نبود ابتدائي ترين امكانات زندگي، از قبيل آب لوله كشي شده، برق، يخچال، توالت و
دستشوئي و حمام و غيره «زندگي» مي كنند. دستمزدها بشدت پائين است و بدليل كنتراتي
بودن كار، گاها ساعات كار به بيش از ١۵ و ١٧ ساعت هم كش پيدا مي كنند! اين كارگران كه
كارشان فصلي است، در ايامي كه مراكز كارشان تعطيل است، از بيمه بيكاري بي بهره
هستند. علاوه بر همه اينها، در روزهاي باراني و هواي بد كه آجرپزي غيرممكن مي
گردد، اين كارگران دستمزدي دريافت نمي كنند. به اين دليل هم در واقع كارگر فصلي يا
نيمه بيكار هستند.
نكته ديگري كه
شايان ذكر است، اين است كه به دليل مهاجرت هاي پي در پي و عدم ثبات زندگي اين
كارگران، كودكان اين كارگران كه خود نيز در تأمين امرار معاش خانواده از ساعاتي
قبل از طلوع آفتاب تا ساعاتي بعد از غروب آن مشغول كارهاي خانه و آجرپزي هستند،
امكان دسترسي به تحصيل و زندگي كودكانه را ندارند و در واقع سيستم حاكم بر زندگي
اين بخش از كارگران، با چنين وضعيتي كارگر كوره پزخانه را از همان كودكي در كوره
پزخانه آموزش مي دهد و توليد مي كند!
سابقه مبارزات
كارگران كوره پزخانه ها
اين اولين باري
نيست كه كارگران مهاجر كوره هاي آجرپزي بر سر دستمزد و سطح معيشت خود با سرمايه
داران و دولت اسلامي آنها وارد مبارزه مي شوند. در سال ۵٨ كارگران كوره پزخانه هاي آمل دست به
مبارزاتي بر سر دستمزدها زدند. در بين سال هاي ٦٠ تا ٦٢ كارگران كوره هاي مراغه،
قرچك ورامين، قزوين، وايگان، شبستر، و تعدادي كوره هاي ديگر اينجا و آنجا دست به
مبارزاتي بر سر سطح پائين دستمزدها و آب آشاميدني زدند. نقطه اوج اين اعتصابات سال
٦٤ بود كه در تبريز كارگران حدود ١٠٠ كوره پزخانه و حدود ٤٠ كوره پزخانه در
مياندوآب و بوكان در آن شركت كردند؛ كه طي يك مبارزه طولاني و قدرتمند توانستند
عقب نشيني هاي قابل توجهي را به كارفرماها و رژيم اسلامي كارفرماها تحميل كنند. در
همه اين اعتراضات كارگران در مجامع عمومي خود نمايندگانشان را برگزيدند و بر سر
مهمترين مسائل به بحث و گفتگو و تصميم گيري مي پرداختند. ما در بسياري از آن
اعتراضات آن دوره، نقش زيادي در رهبري، هدايت و به پيروزي رساندن اين مبارزات بازي
كرديم. كساني كه وقايع آن دوره را به ياد دارند، به ياد دارند كه چگونه از جانب
نيروهاي تحت تأثير افكار توده ايستي مورد شماتت قرار مي گرفتيم كه حزب كمونيست
ايران، حزب كارگران كوره پزخانه هاست! كارگران و رهبران آنها بدرست تنها حزب
كمونيست ايران آن دوره را (بخصوص بعد از تشكيل حزب كمونيست ايران)، حزب خود مي
دانستند و در تماس نزديك با آن بودند.
برگرديم به
مبارزه اين دوره اين كارگران.
دور ديگري از
مبارزه كارگران كوره پزخانه ها
در هر سال كاري
كارفرما سعي مي كند كارگران را بعد از بازگشت بكار، با همان دستمزدهاي سال پيش به
كار گمارد. بطور قطع اين مسئله باعث سازمانيابي كارگران شده است. كارگران خود را
هر سال مجبور مي بينند كه حتي قبل از شروع كار با كارفرما شاخ بشاخ شوند. و اين
تجربه به كارگران آموخته است كه نمايندگان خود را تعيين كرده و موضوع را حتي قبل
از اينكه فصل كاري شروع شده باشد، پيگير شوند.
مبارزات اين دوره
كارگران با توجه به وضعيت فعلي جنبش كارگري، از جهاتي بايد مورد توجه قرار گيرد.
مهمترين نكته در مبارزات اين كارگران، عليرغم كمبودها و نقائصي كه در ادامه اين
نوشته به آن پرداخته خواهد شد، اين است كه مبارزه را بر سر افزايش دستمزدها شروع
كرده اند. اين موضوع بخصوص از اين جهت مهم است كه تعدادي از فعالين كارگري در
اوائل امسال كمپيني را براي افزايش دستمزد با جمع آوري امضاهاي زيادي و در تعدادي
از مراكز كارگري شروع كردند. كارگران كوره هاي آجرپزي اروميه و قرچك، و ديگر كوره
هائي كه خود را براي ورود به اين اعتراض آماده مي كنند، در واقع اين كمپين را بطور
عملي به پيش مي برند. نكته مهم ديگري كه در خبر مربوط به اعتصاب كارگران كوره هاي
اروميه آمده است، اين است كه اين كارگران پيشنهاد كارفرما را براي افزايش دستمزد ـ
ميزاني كه ايشان تعيين مي كند ـ رد كرده اند. كارگران به وضع زندگي خود و به تورم
حاكم بر جامعه نگاه مي كنند و افزايش دستمزد را از اين زاويه مطرح مي كنند. اين يك
نكته بسيار مثبت و مهم است. بحث بر سر دستمزدهاي پرداخت نشده نيست. بحث بر سر اين
است كه كارگر دستمزد بيشتر مي خواهد و بنظر من بايد نه تنها دستمزد بيشتر بلكه دستمزدي
كافي كه زندگي كارگر را در حد استاندارد بالايي تامين كند و متناسب با تورم افزايش
يابد بخواهد. نكته اي كه نمونه ائي از آن در اعتصاب اين دوره كارگران كوره ها ديده
مي شود. حسين محمودي، يكي از كارگران كوره هاي آجرپزي اروميه، در مصاحبه با «راديو
شكوفه ها»، مطالبات كارگران را اينگونه بيان مي كند: افزايش دستمزد بر مبناي تورم،
تأمين ابزار كار توسط كارفرما، امكانات بهداشتي و بيمه.
نكته ديگري كه
بلوغ سياسي بالائي را، بخصوص در اعتراض كارگران كوره هاي قرچك به نمايش مي گذارد،
اعتراض به مترسكهاي «خانه كارگر» بعنوان نمايندگان كارگران است. شاخك هاي «خانه
كارگر» تحت عنوان «انجمن صنفي كارگران» در يك همدستي با كارفرماها قراردادي را
امضا مي كنند كه شديدا مورد اعتراض كارگران قرار مي گيرد. سايت «دسترنج» كه خود سر
به اين نهاد دولتي است، شروع اعتراض كارگران كوره هاي قرچك را اعتراض به همدستي
ضمني «انجمن صنفي كارگران» با صاحبان كوره ها، كه بدون اطلاع كارگران با قراردادي
با صاحبان كوره ها در صدد تحميل دستمزدي پائين به كارگران بوده است، عنوان كرده
است.
در واكنش به
اعتراض كارگران كوره هاي اروميه، كارفرماي يكي از كوره هاي قطلو پيشنهاد افزايش ۵٠٠ تومان مي دهد يعني بجاي ٩٥٠٠ تومان
براي هر هزار خشت به آنها ١٠ هزار تومان را پيشنهاد ميدهد. اما كارگران بر افزايش
دستمزد تا ١۵ هزار تومان پافشاري كرده اند. در قرچك هم، كارفرماها به افزايش
دستمزد تا ١٤ هزار تومان رضايت داده اند، گرچه كارگران اعتصاب خود را با خواست
افزايش دستمزد تا ١۵ هزار تومان شروع كرده بودند.
نكته ديگري كه
در اخبار مربوط به اعتراض كارگران كوره هاي اروميه آمده است، اين است كه اين
اعتراض، همچنانكه بالاتر به آن اشاره شد، سازمان يافته است. كارگران تمام كوره هاي
آجرپزي در آن شركت كرده اند و اعتراضات خود را ابتدا از طريق امضاء تومار و تومار
گرداني و با آماده كردن كارگران، و سپس از كانال نمايندگان خود مطرح كرده اند. اين
مسئله نه تنها براي سازمانيابي كارگران يك رشته خاص توليدي مهم است، بلكه اين
امكان را نيز براي آنها فراهم مي آورد كه اين نمايندگان با كارگران كوره پزخانه
هاي ديگر در ديگر نقاط ايران هماهنگي بوجود بياورند و مبارزه خود را وسعت بخشند.
در نمونه خاص اروميه هر كوره نماينده اي را براي مذاكره با صاحبان كوره ها و
پيگيري مطالباتشان بر مي گزيند كه خود اين، كارگران را در يك موضع بسيار بهتري
قرار مي دهد. خريدن و مرعوب كردن ٩٠ نماينده از ٩٠ كوره براي كارفرما و دولتشان
غيرممكن است.
نقاط ضعف اين
مبارزات
آنچه كه در نگاه
اول توجه هر ناظر و خواننده اي را به اين خبرها جلب مي كند، ساعات طولاني كار
كارگران اين مراكز است. اين ساعات طولاني حتي اضافه كاري هم نيست! ١۵ و حتي ١٧ ساعت كار! تبهكاري به معناي
واقعي كلمه. سرشت اين تبهكاري در كار كنتراتي است كه كارفرما به اين كارگران تحميل
كرده است. كار كنترات براي اين بخش از كارگران در واقع همانند كارگران قاليبافي و
كشاورزي است كه كارگر ظاهرا مجبور نيست سر ساعت خاصي كار را شروع و يا تمام كند!
كار كنتراتي كارگر را كور مي كند. مي خواهد ركورد ديروز خودش را بشكند. مي خواهد
دو تا خشت بيشتر بزند. مي خواهد وقت غذاخوري و دستشوئي اش را چند دقيقه اي عقب
بياندازد. همه اينها را مي كند بدون اينكه احساس كند دارد براي كس ديگري ثروت
توليد مي كند و از زندگي خود مايه مي گذارد. يك خشت بيشتر يعني چند تومان بيشتر!
كارگران كوره
هاي اروميه در ازاي هر هزار عدد آجر ٩۵٠٠ تومان دريافت مي كنند. و گزارش سايت «اتحاد»
مي گويد كه اين كارگران از ساعت ٤ صبح تا ٧ عصر مي توانند ٢ هزار عدد آجر توليد
كنند. با يك محاسبه سر انگشتي چنين به نظر مي آيد كه اين كارگران در يك ماه ٣٠
روزه، با تعطيلي فرضا جمعه ها، دستمزدي حدود ٢٤٤ هزار تومان دريافت مي كنند. اما
در واقع اين دستمزد را در روز كار ١۵ ساعته و با كمك كل خانواده از كودكان چهار پنج
ساله گرفته تا پدر و مادر و گاها والدين پدر و مادر به دست مي آورند! بطور متوسط
يك خانواده ۵ نفره در ماه دستمزدي ٢٤٤ هزار تومان با روز كاري ١۵ ساعته به دست مي آورد. اين را ديگر
حتي نمي توان استثمار هم نام نهاد! وحشيگيري اي است كه سرمايه داري در بلبشوي
حكومت اسلامي بر خانواده كارگران تحميل كرده است. در چنين وضعيتي مشكل نهفته اي كه
خانواده كارگر با آن روبروست اين است كه سر ماه اين خانواده چقدر پول پس انداز
كرده است. از آسايش، رفاه نسبي، خواب، خورد و خوراك، و هر چيز ديگري كه هزينه
بردارد مي زند تا اينكه سر ماه توانسته باشد براي فصل تعطيلي چيزي پس انداز كرده
باشد. اين را در مبارزات دوره هاي گذشته اين كارگران شاهد بوديم. كارگران حاضر
نبودند مطالبه پائين آوردن ساعات كار را در ليست مطالبات خود بگنجانند. مشكلي كه
در هيچ خبر مندرجي عنوان نشده بود! كارگران اين مراكز بايد تن به كار كنترات
ندهند. ليست مطالباتشان بايد شامل يك روز كار حداكثر ٨ ساعته با دستمزدي مكفي و
بيمه بيكاري براي ايام تعطيلي باشد. اين بهترين راه مطالبه كردن افزايش دستمزد
است.
مسئله كار كودك
نقطه ضعف ديگري است كه در مبارزات كارگران كوره هاي آجرپزي مسكوت گذاشته مي شود.
درست همانند كار كشاورزي بخصوص در دوره ارباب رعيتي، به كودك بعنوان يك پاي اصلي
درآمد نگريسته مي شود. مسئله آموزش و بهداشت كودك آخرين دغدغه چنين سيستمي است.
كارگران بايد خواهان افزايش دستمزد باشند بدون اينكه كودك مجبور به كار باشد.
كارگران بايد خواهان افزايش دستمزد بر مبناي فرد باشند نه خانواده! مبارزه كارگران
فصلي بايد شامل فراهم آوردن امكان بهداشت و آموزش كافي با استاندارد بالا براي
كودكانشان باشد.
مي توان چندين
نقطه ضعف ديگر را برجسته كرد. اما كار كنترات سيستمي است كه كارگر را به يك سمت
هدايت مي كند و آن هم رقابت با خود! وقتي كه كارگر تن به كار كنترات مي دهد، ايمني
محيط كار، كاهش ساعات كار، رفاه، مرخصي، بهبود شرايط كار، حتي تعطيلي آخر هفته و
غيره برايش حاشيه اي مي شوند. از منظر كارگر كنتراتي، اينها مسائلي نيستند كه ربطي
به كار كنتراتي داشته باشند و در نتيجه براحتي از كنار آنها مي گذرد.
كارگران فصلي و
كنتراتي نسبت به كارگران رسمي يك كارخانه باثبات تر معمولا داراي سازمان پائين تري
هستند. اما نكته اي كه كارگران مهاجر كوره پزخانه ها را از بسياري ديگر از كارگران
فصلي و كنتراتي متمايز مي كند، اين است كه بخش عظيمي از اين كارگران مهاجراني
هستند كه از كردستان، سرزميني كه داراي بيشترين تحزب و حد بالائي از نفوذ نيروهاي
چپ و سوسياليست، و ايده هاي آزاديخواهانه است به اين كوره ها براي پيدا كردن كاري
مهاجرت كرده اند. نكته اي كه در مبارزات دوره قبل كارگران كوره پزخانه ها مشهود
بود.
توطئه و مقابله
كارفرماها و دولت با كارگران
همچنانكه دور از
انتظار نبود، كارفرماها در همدستي با رژيم شان از هيچ ترفندي براي به زانو در
آوردن كارگران و شكستن اعتصابشان دريغ نكرده اند. كارگران كوره هاي اروميه ليست
مطالباتشان را ابتدا به اداره كار، فرمانداري، استانداري و كارفرمايان مي دهند كه
مورد بي اعتنائي قرار مي گيرد. سپس در جواب به تجمع آنها پليس ١١٠ سراغشان فرستاده
مي شود. كارفرماهائي براي مقابله با اين اعتصاب نه تنها پليس و بسيجي سراغ كارگران
و خانواده هايشان فرستاده اند، بلكه با دست زدن به اعمالي غيرانساني از قبيل قطع
گاه و بيگاه آب و برق؛ خاموش كردن حمام هاي كارخانه ها به بهانه خراب بودن؛ ممانعت
از آمدن فروشندگان ارزاق عمومي به محل زيست كارگران و غيره شروع به فشار وارد كردن
و اذيت و آزار كارگران و خانواده هاي آنها كرده و سلامتي كودكان كارگران را به
مخاطره انداخته اند.
در كوره هاي
اروميه، كارفرماها با گماردن نگهباناني سعي كردند از ارتباط كارگران كوره ها با
همديگر جلوگيري كنند، كه مورد اعتراض كارگران قرار گرفت و كارفرماها مجبور شدند از
اين عمل منصرف شوند.
نكته ديگري هم
كه در اعتراض كارگران به چشم مي خورد، حمايت قاطعانه از نمايندگان خود است.
كارگران نه تنها قاطعانه بر مطالبات خود پافشاري كرده اند، بلكه قاطعانه و يكپارچه
هواي نمايندگان خود را نيز دارند. كارفرماي يكي از كوره ها به نماينده كارگران آن
كوره مي گويد كه ايشان مي تواند وسايلش را جمع كند و برود. در مقابل اين گردن
كلفتي كارفرما، همه كارگران ابزار كارشان را جمع كرده و جلوي درب دفتر كوره گذاشته
و اعلام مي كنند كه اگر ايشان برود ما نيز خواهيم رفت. همين اتحاد كارگران كارفرما
را وادار به عقب نشيني مي كند.
همچنين در كوره
هاي قرچك، يكي از مسئولين خانه كارگري «انجمن صنفي كارگران»، كه دستمزدهاي پائين
را به كارگران تحميل كرده بود، مي گويد كه اعتصاب كارگران توسط «عناصر غيركارگر»
دامن زده شده است! او همچنين از كارگران مي خواهد كه اين «عناصر» را به كارفرما و
ايشان معرفي كند كه كارگران هم با تمام تلاش از نمايندگان خود حمايت كرده و هويت
آنها را از دولت آقاي بهشتي ـ مسئول خانه كارگري ـ مخفي نگه مي دارند.
حمايت كنيد
مهم اين است كه
امروزه بخشي از كارگران، كه اتفاقا مورد بيشترين ستم و نابرابري قرار گرفته اند،
در اعتصاب بسر مي برند. بنظر مي آيد كه اين كارگران حمايت خانواده ها و همكاران
خود را پشت سرشان دارند. داراي نمايندگاني هستند كه مطالبه افزايش دستمزد كارگران
را دنبال مي كنند و مصمم هستند كه به هر نوع افزايشي هم تن ندهند. اعتصاب اين
كارگران همانند هر اعتصاب كارگري ديگري در ايران شايسته حمايت هاي بي دريغ است.
اين كارگران نبايد خود را تنها احساس كنند؛ كه بخش هاي ديگر جامعه نسبت به زندگي و
مطالبات آنها بي اعتنا است. بخصوص مبارزه بر سر افزايش دستمزد امروزه ديگر مطالبه
تمام كارگران است. كارگران مصمم اند كه تا رسيدگي به مطالباتشان به مبارزات خود
ادامه بدهند و حسين محمودي، بعنوان يكي از نمايندگان كارگران از همه كارگران و
نهادهاي كارگري و مدني بين المللي انتظار دارد كه از كارگران حمايت كرده، بيانيه
بدهند و فشارهاي جمهوري اسلامي را محكوم كنند.
مبارزه كارگران
در ايران امروزه داراي هر نقص و ايرادي كه باشد، مدرسه اي است براي مبارزات بعدي و
راديكال تر كارگران. اين مبارزه همراه با مبارزه كارگران هفت تپه، مي تواند راه را
براي مبارزات وسيعتر و در مراكز بيشتري هموار كند. اگر كارگري مبارزه اي را شروع
نكرده باشد، و در طول مبارزه به قدرتش پي نبرده باشد، حتي دست زدن به مبارزه و
اعتراض يك كار غيرممكن بنظر مي رسد. چرا كه كارگر خودش را نه تنها با سرمايه دار
مشخص، بلكه با كل دم و دستگاه دولت اسلامي حامي آن سرمايه دار مشخص هم روبرو مي
بيند.
١٧ خرداد ٨٧، ٦ ژوئن ٢٠٠٨
***
توضيح
اين مطلب نسخه
جرح و تعديل شده مطلبي است كه اولين بار تحت عنوان «كار كنتراتي كارگر را به رقابت
با خود مي كشد!» در نشريه ايسكرا نشريه كميته كردستان حزب كمونيست كارگري شماره
٤١٧ منتشر گرديد. نسخه پيش روي بر مبناي اخبار و اطلاعات جديدي، بخصوص مصاحبه حسين
محمودي با «راديو شكوفه ها»، اخبار جديد مندرج در سايت «اتحاد» و مطلب «اعتصاب
كارگران و سكوت نهادهاي صنفي» مندرج در سايت «دسترنج» تنظيم گريده است.
* اصلاحات ارضي محمدرضا شاه يا آنچه كه او نام
پر طمطراق «انقلاب سفيد شاه و مردم» بر آن گذاشت، دهقانان زيادي را از زمين كند و
راهي شهرها براي جوياي كار كرد. اين تقسيم زمين ها، در كنار تأمين نيروي كار لازمه
براي سرمايه داري رو به رشد ايران، سعي كرد روابط عشيره اي روستائي را از هم بگسلد
و همچنين از قدرت و اتوريته خان ها نيز كاست. اما بدليل مسائل سياسي اي كه در خود
كردستان ايران و كردستان عراق در جريان بود، رژيم شاه نخواست از قدرت خان هاي اين
منطقه، با تقسيم زمين هايشان بكاهد. گرچه اصلاحات ارضي بنوعي در اين منطقه هم صورت
گرفت، اما گستردگي، وسعت و شيوه توزيع زمين ها در اين منطقه با آنچه كه در مناطق
ديگر ايران در جريان بود، تفاوت كيفي داشت. اين مسئله از كوچ دهقانان روستاهاي
كردستان به شهرها در ابعادي كه در ديگر جاهاي ايران در جريان بود، جلوگيري كرد.
(خان بدون رعيت و تفنگدار ديگر خان نيست!) كوچ دهقانان به شهرها در كردستان، در
واقع در اوايل انقلاب ۵٧ در شكل ديگري صورت گرفت كه موضوع بحث امروز ما نيست. اما آنچه كه
اينجا لازم به اشاره دارد اين است كه كارگر فصلي كردستان بخاطر اينكه بخش كوچكي از
زمين را در اختيار داشت، يك پايش در شهرهاي بزرگ ايران در اشتغال در كارهاي فصلي
مثل بخش ساختمان سازي و كوره هاي آجرپزي بود و پاي ديگرش در روستاهاي كردستان. با
اين پاراگراف خواستم اشاره اي به اين بكنم كه ريشه اينكه بسياري از كارگران فصلي
بخصوص در كوره پزخانه ها از كردستان هستند، در چه است.
كارگر كمونیست ٨٦
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر