۱۳۹۹ بهمن ۲۶, یکشنبه

ناسیونالیستها و كمونیستها

یكی از خوانندگان سلسله مطالب «بی بی سی و سنندج» به نام «آرمان» زیر یكی از این نوشته ها چند كامنت گذاشته است كه یادآوری چند نكته در حاشیه آن كامنتها خالی از لطف نیست.

وی در كامنت اولش در وبلاگم بعد از پراندن چند متلك و حرف بی ربط، از جمله نوشته است: «بی غرض و مرض عرض می کنم: پایگاهی ندارید عزیزم! نه در شهر و نه در روستا ـ نه در میان کارگران نه میان چئ وساوه». من هم همانجا در جوابش نوشتم: «هر وقت توانستیم در ایرانی بدون سایه شوم جمهوری اسلامی یك نظرسنجی داشته باشیم كه ناسیونالیستهای طرفدار بوش از كمونیستها در كردستان بیشتر طرفدار دارند، آنوقت من ادعای شما را قبول می كنم. و گرنه شما چنین ادعا می كنید و من برعكسش.» آرمان در جواب آن كامنت چند كلمه حرف حساب دارد كه باید به آنها جواب داده شود. وی می نویسد: «اساس و زیربنای تفكر چپ تقابل است نه تعامل!!» از دایره اطلاعات تاریخی دوستمان آرمان خبر ندارم؛ اما درباره «تعامل» لازم می دانم به ایشان یادآوری كنم كه «غیرچپ»ها به چه شیوه ای با چپها تعامل كرده اند. قتل عام چپها در شیلی بدنبال كودتای دردانه غرب، ژنرال پینوشه را به ناسیونالیستهای طرفدار «تعامل» یادآوری می كنم. قتل عام كمونیستها توسط سوهارتو در اندونزی دهه ٦٠ قرن گذشته، قتل عام چپها در آرژانتین و دیگر كشورهای آمریكای لاتین. كودتای یونان و سركوب كمونیستها در دهه ٦٠ میلادی قرن گذشته. كودتای پرتقال بدنبال بالا گرفتن نفوذ چپها در این كشور در دهه ٧٠ میلادی قرن گذشته. راه دوری نرویم. به مواردی كه برای ناسیونالیستهای كرد آشناتر است بپردازیم. این كدام نیرو بود كه به جای تعامل سركوب كرد، قیاده موقت «غیرچپ» كه افسار دست جمهوری اسلامی بود، یا چپهای كردستان ایران؛ كومه له و پیكار «چپ» یا حزب دمكرات ناسیونالیست «غیرچپ» كه با قلدری می خواست همه در برابر سركوب و زورگوئی هایش سكوت كنند؟! نیروهای راست و سركوبگر اصلا عادت كرده اند كه اگر كمونیستها به زورگوئی و قلدری تمكین نكردند، «تعامل» نكرده اند! تیولداری یك جامعه پنج شش میلیونی را در كردستان عراق به یك سروك عشیره داده اند و خون مردم را در شیشه كرده اند، حالا یكی پیدا می شود و در صف همین سركوبگران، به كمونیستها می گوید «تعامل» بكنید! دوست عزیز لطفا خودتان كمی كوتاه بیایید. از زن كشی، كودك آزاری، كارگر كشی، همدستی با جمهوری اسلامی و غیره دست بردارید؛ حقوق مردم را بپردازید؛ با كارگران مثل انسان برخورد كنید؛ به آزادی بیان و تشكل و غیره دست درازی نكنید، قول مساعد می دهم كه با شما تعامل كنیم. ما اما در برابر زور و ستم و استثمار، سكوت نخواهیم كرد. می دانم كه به این كمونیست ماكسیمالیست و كوتاه نیا، عادت ندارید. شما هم عادت می كنید.

دوستمان آرمان كمی پائین تر نیز می گوید: «تصور کن سایه ی شوم این حکومت از سر من و تو نیز رخت برچیند؛ شما و رفقایتان قدرت و حاکمیت را در دست بگیرید: با دیگرانی که پیرو مکاتب الهی هستند ـ مسلمان و بهایی و … ـ و یا ناسیونالیست هستند و یا … چه خواهید کرد؟؟ بر سرشان چه بلایی خواهید آورد؟؟» فقط باید گفت كه جالب است. كسانی كه قتل عام «غیرخودیها» را در کارنامه خود دارند، می خواهند كه از كمونیستها قول و اطمینان بگیرند. مگر این هیتلر ناسیونالیست نبود كه قصد داشت هر گروه غیرآریائی را نابود كند؟ كمر به نابودی یهودیها، كمونیستها و همجنسگرایان بسته بود. مگر این صدام حسین ناسیونالیست نبود كه در شناسنامه افراد «قومیت» دیگران را قید می كرد و كرور كرور برای ناسیونالیسم نازش آدم كشت؟ مگر این اسرائیل خیلی ناسیونالیست «غیرچپ» نیست كه شهروندان درجه یك و درجه دو دارد؟! كشتارهای دسته جمعی در رواندا كه ریشه در قوم پرستی و ناسیونالیسم داشت، كشتار و قتل عامها در بوسنیا و افغانستان و غیره را كه بخاطر «قوم برتر»شان صورت می گرفتند را به ناسیونالیستها یادآوری می كنم. انسان یا باید تاریخ را نداند و یا آرزو كند كه دیگران تاریخ را فراموش كرده اند كه این چنین طلبكارانه حرف بزند.

دوست ناسیونالیستمان، آرمان، در پایان كامنتش می گوید: «از هندو و بودایی و مسیحی و یهودی و مسلمان و … همه و همه را مرتجع و خرافاتی و … لایق بدتربن اهانتها می دانید!!» قرار بود كه بحث كنیم. من نه در این سلسله نوشته ها و نه در هیچ نوشته دیگری به كسانی كه به مذاهبی باور دارند و یا باورهای عجیب و غریب دارند، توهین نكرده ام. دروغ چیز بدی است. به نظر من كسی كه در بحث سیاسی و كلا در دنیای سیاست به دروغ متوسل می شود، خطرناك است؛ و این دقیقا خصلت ناسیونالیسم و ناسیونالیستهاست. به یك ناسیونالیست هر چقدر هم كه دروغ بگوید و خود را بخاطر باورهای قومپرستانه برای نسل كشی های بعدی آماده كند، هر چقدر كه ثابت شده كه ناسیونالیسم و تفكر برتری نژادی ابلهانه است، بی احترامی نمی كنیم؛ اما آن باورش را ضدانسانی می دانیم. به یك مسلمان یا یهودی و مسیحی و غیره، هر چقدر هم زن را جنس پست بشمارد، بی احترامی و توهین نمی كنیم، اما می گوییم كه اسلام، مسیحیت، یهودیت، بودیسم و هندویسم و غیره، به صرف اینكه چنین باورهای زشت و منفوری دارند، ارزش احترام ندارند. باور به امامی كه صدها سال است در چاهی مخفی شده است، ابلهانه است. باور به خدائی كه كسی سند و مدرك و منطقی برای وجودش ندارد، همانند باور به اینكه موشی تمام هستی را خلق كرده است، ابلهانه است. این حق من است كه بگویم این باورهای عصر جاهلیت هستند. شما هر چقدر هم كه چنین باورهای ابلهانه ای داشته باشید، به شما نمی گویم ابله. ناسیونالیستها كه برای بی احترامی به دیگران زبانزد عام و خاص هستند، لطف كنند یك نمونه از «بدترین اهانتها»ی ما را برشمارند.

ناسیونالیستی كه قبلا فكر می كرد كه با رسیدن به نان و نوائی چیزی عوض خواهد شد، امروزه دیگر حكومت خودی زیر سلطه عشیره بارزانی را بخوبی تجربه كرده است. ریاست حكومت عراق را هم تجربه كرده است. دیده است كه با زورگوئی و قلدری حزب دمكرات كردستان ایران و قیاده موقت (پارتی دمكرات كردستان عراق) نمی شود كمونیستها را وادار به سكوت كرد. انتظار می رود چنین كسانی، اگر در باورهایشان تغییری ایجاد نشده است، حداقل سكوت كنند. دیگران شعور دارند و كارنامه ناسیونالیسم را خود می دانند.

كمونیستها و ناسیونالیستها

یك واقعیت بدیهی این است كه هر جائی كه یك كمونیستی پیدا شود، در هر كارگاه و كارخانه ای، در هر مدرسه و محله ای، در هر شهر و روستائی، او را بعنوان مدافع انسان و مدافع برابری می شناسند. هر جا كمونیستی بوده باشد، در صف اول دفاع از آزادی و برابری بوده است. مدافع قاطع حق زن، حق كودك، حقوق كارگران، آزادی بیان و تشكل و مدافع حقوق شهروندی برابر برای همه، صرفنظر از رنگ پوست و زبان و محل تولد و غیره بوده است. هر جا خواسته اند جامعه ای را سركوب كنند، سركوب كمونیستها را جشن گرفته اند كه دیگران صدایشان در نیاید. آیا ناسیونالیستها می توانند ادعا كنند كه كسی امیدی به آینده روشن با سر كار آمدن آنها دارد؟ آیا ناسیونالیستها می توانند ادعا كنند كه هر جائی كه صدائی بر علیه نابرابری و فقر و فلاكت بوده، آنها این صدا بوده و یا این صدا را نمایندگی كرده اند؟ اتفاقا هر جا نسل كشی بوده، ناسیونالیستها قاتلین اصلی بوده اند. صدها نمونه می شود آورد: رواندا، بوسنیا، فلسطین، قتل عام ارامنه در تركیه عثمانی، آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی، قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم و و و. هر جا سركوبی بوده، ناسیونالیستها و قوم پرستان سركوب كنندگان اصلی بوده اند.

بنابر این كسی كه طرفدار ایدئولوژی ای است كه نفرت و نسل كشی تبلیغ می كند، بهتر است خاموش بماند. بهتر است چوب در لانه زنبور نكند. و در عین حال، ما همانقدر كه مذهب و جهالت مذهبی را افشا می كنیم، مجبوریم ناسیونالیسم و نفرت پراكنی ناسیونالیستی را هم افشا و طرد كنیم.

٨ ژوئن ٢٠١٢

ایسکرا ٦٢٧

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر