كاظم علمداری اخیرا
یادداشت كوتاهی تحت عنوان «پیرامون سفر خامنه ای به قم» نوشته است كه در آن نه
تنها حساب روحانیت را از جمهوری اسلامی جدا كرده، بلكه یك تصویر نسبتا مترقی و
انسان دوست هم از این روحانیت به دست داده می شود. برای مثال می گوید: «روحانیت
سنتی میخواهد سرنوشت خود را از سرنوشت خامنهای و آخوندهای حکومتی که ازتریبونهای
نماز جمعه فرمان قتل و شکنجه صادر میکنند، جدا کند. آنها درست وارونه خامنهای میاندیشند.
آنها میدانند که طی ۱۴۰۰ سال نه تنها اسلام (تشیع) از بین نرفت، بلکه قدرتمندتر و گستردهتر
نیز شد؛ نه به دلیل آنکه با حکومت بود، یا از حکومت پول میگرفت، بلکه به دلیل
آنکه در بسیار موارد با مردم و بر حکومت بود. بدین ترتیب خامنهای قادر نخواهد بود
مشروعیت از دست رفته رژیم را باز سازی کند.» پوچ بودن این نظریه هزاران بار و توسط
هزاران كس، از جمله خود كاظم علمداری توضیح داده شده است. «حجاریان در ارزیابی خود
نقش بازدارنده ی روحانیت را در تاریخ تحولات اجتماعی ایران به شمار نیاورده است.
روحانیت در تمام تاریخ، از جمله در دوره ی اخیر مانع تحول جامعه به جلو بوده است. آنها
از آگاه شدن و تعقلی اندیشیدن مردم وحشت داشته و دارند. چگونه می توان پذیرفت كه
روحانیت در قدرت مطلق خود عامل دگرگونی وضعیت كنونی شود. مگر آنكه بپذیریم فشار
توده ها سبب این دگرگونی خواهد شد.» (كاظم علمداری، «چرا اصلاحات شكست خورد»، صفحه
٦٨)
كاظم علمداری
مثل بسیاری از سكولارهای قلابی دیگر كه فشار توده ها برای تغییرات بنیادی را
مشاهده كردند، زبان و سیاست خود نسبت به بخشی از جمهوری اسلامی را عوض كرد. در این
زبان آیت الله منتظری یك شبه پدر سكولاریزم آن جامعه معرفی می شود. كروبی، صانعی،
رفسنجانی، خاتمی و چنین تیپهائی قهرمان تغییر می شوند. جمهوری اسلامی جمهوری دیكتاتور
احمدی نژاد و دیگر مكلاها می شود. سركوب همراه با تحمیق بیش از ٣٠ سال با یك نوشته
یك صفحه ای تخطئه می شود! اما این چنین پرت و پلاگوئی ها خبر از موقعیت بد «جامعه
شناسان» طیف راست روشنفكران ایرانی می دهد كه سعی می كنند سیاست خود را با دروغ،
تقیه و كلاهبرداری به پیش ببرند. یك چنین سیاستی حتی اگر دو روز هم دوام بیاورد،
روز سوم سرنوشتی همچون سرنوشت خامنه ای در انتظارش است. اينها را تنها بايد افشا
كرد و جلوي چشم همه مردم گذاشت تا معلوم شود كه جنبش ملي- اسلامي تمام بخشهايش حتي
آنها كه از حاكميت رانده و پرانده شده اند، با خود جمهوري اسلامي هيچ تفاوتي
ندارد. همه مرتجع و كپك زده اند. چپ جامعه
اينها را بايد افشا كند و قلابی بودن و نان به نرخ روز خوردنش را نشان دهد.*
٢٣ نوامبر ٢٠١٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر