سخنی با مهرداد
فرهیخته
در سایت
«كارگران ایران» مطلبی از مهرداد فرهیخته درج گردیده كه لازم دیدم به یك نكته از
آن اشاره كنم. مهرداد فرهیخته در جائی از مطلبش می گوید: «این فراخوان (منظور
فراخوان (بیانیه) حزب حكمتیست كورش مدرسی «علیه جنگ» است.) می تواند نقطه عطفی در
روابط بسیار تیره و غیراصولی دو حزب كمونیست كارگری و حكمتیست باشد تا به خصومت با
یك دیگر پایان دهند.» اینجا می خواهم به همین نكته اشاره كنم كه آنچه را كه
دوستمان رابطه غیراصولی می خواند چیست.
جریان كورش مدرسی
در این دوره دو موضوع را بار دیگر عمده كرده است. ١ـ جامعه ایران به سوی «سناریوی
سیاه» می رود؛ و ٢ ـ دولت ائتلافی (با احزاب). اگر اجازه بدهید با هم به این دو
نكته می پردازیم و اتفاقا اگر اختلافات ما با حزب حكمتیست كورش مدرسی را از این سر
ببینید، متوجه می شوید كه این اختلافات خیلی هم اصولی هستند.
كورش مدرسی با سیاست
های كنونی اش از همان روزی كه نطفه هایش را در حزب كمونیست كارگری می بست، پایش را
توی یك كفش كرد كه الا بلا جامعه ایران به سوی «سناریو سیاه» می رود. (برای اثبات
این ادعایم شما را به مواضع این جریان در قبال اعتراضات خوزستان، كردستان، آذربایجان
و حتی به مضحكه هخا رجوع می دهم) و این را هم ظاهرا از بحثی از منصور حكمت اقتباس
كرده است. رجوع به این بحث از منصور حكمت یك كلاهبرداری ناشیانه ای است كه توسط
دوستان دیگری از حزب كمونیست كارگری افشاء شده است.
اما من می خواهم
یك نكته را به این بحث اضافه كنم. همان بیانیهی كذائی می گوید: «همراه این
كشمكشها، دارودسته های اسلامی و قومی كه مورد حمایت این یا آن طرف نزاع هستند ایران
را در خطر پاشیدن شیرازه زندگی مدنی و تبدیل شدن به عراق دیگری در ابعاد به مراتب
وحشتناك تر قرار داده است.» بله درست دیدید، «به مراتب وحشتناك تر»؟ به نظر من اگر
این جریان جدی بود و كسی حرفش را می شنید و قبول می كرد، با پیش بینی ای كه از وضعیت
ایران دارد و بخصوص با وحشت پراكنی ای كه به آن روی آورده است، تمام مردم ایران،
حتی آنهائی هم كه از ترس همین حكومت به خارج از ایران مهاجرت كرده و یا پناهنده
شده اند، برای دفاع از وضعیت موجود و مقابله با جنگ، می رفتند تفنگ برداشته و بسیجی
می شدند. از نظر این جریان وضعیت دارد به سوی خانه خرابی می رود، هیچ امیدی نیست،
در ایران از اعتراض خبری نیست، هر چی هست قوم پرستان و ناسیونالیست ها هستند. وضع
از عراق هم خراب تر خواهد شد، چرا كه اگر در عراق فقط ما با اكراد و اعراب مواجه
هستیم، در ایران آدم ها را به ده ها قوم منتسب كرده اند و غیره. با این وضع، هر
آدم عاقلی اگر دنیا را این چنین ببیند و این منطق را بپذیرد، اصولا و مستحقا باید
برای جلوگیری از این سناریوی بالاتر از سیاهی، كنار احمدی نژاد بایستاد. اگر وضعیتی
پیش بیاید كه از آنچه كه در ایران امروز به سر مردم می آید هم بدتر بشود، هر
چهارراه و تپه ای دسته ای مسلح به جان مردم افتاده باشند، در هر ده كوره ای قوم
پرستی دارد مردم منتسب به ملیت های دیگر را پاكسازی می كند و غیره، احمدی نژاد در
چنین وضعیتی ناجی بشریت است!
اما خوشبختانه
صحنه سیاست ایران این چنین نیست. مبارزات مردم را می بینیم؛ اخبار آن را هر روزه
حتی از مطبوعات خود رژیم می شنویم و این را درست بر عكس تصویری كه كورش مدرسی و
حزبش می دهند، می دانیم. مبارزه مردم یك لحظه هم فروكش نكرده است. تنها راه جلوگیری
از جنگ، تشدید مبارزات بر علیه جمهوری اسلامی تا سرنگونی آن است. به نظر من موضع
حزب حكمتیست كورش مدرسی به بقا جمهوری اسلامی منجر می شود؛ و حزب كمونیست كارگری
اصولا بر علیه یك چنین چیزی معنا می دهد! اینكه یك جریانی به نام كمونیست و حكمت و
از در عقب بخواهد جمهوری اسلامی را به بهانه و تصویر كردن سناریوئی فقط و فقط سیاه
سیاه، تقویت بكند.
دوم اینكه كورش
مدرسی مدتی نه چندان دور می گفت كه در تظاهرات های ضدجنگ در خارج كشور شعار مرگ بر
حكومت اسلامی را ندهید. اكنون در برابر فشار كمونیسم كارگری، در درون و بیرون از
حزب خودش، ظاهرا عقب نشسته است. این یك قدم مثبت است. اما بحث استراتژی ایشان بدون
كم و كاست سر جای خودش است منتها در همان بیانیهی كذائی، دزدكی و پاورچین پاروچین
دارد همان حكومت ائتلافی با مجلس مؤسسان و از طریق امضاء «احزاب، نیروها و شخصیتهای
اپوزیسیون» به مردم و حتی به اعضاء حزب خودش می اندازد.
مهرداد عزیز؛
اگر بدانم كه شما هم مثل كورش مدرسی دلتان برای گذشته خلقی و پوپولیستی تان تنگ
شده است، چنین بحثی را اصلا شروع نمی كردم. اما مطمئن نیستم كه چنین باشد. كورش
مدرسی آدم های زیادی را با فریب و حیله سر كار گذاشته است. او متأسفانه در ارائه
بحثش و طرح نظراتش اصلا صادق نیست. می داند كه طرح صریح بعضی سیاست ها آبرویش را می
برد. می داند كه اینها سیاست هایی رد شده و شكست خورده هستند. با این حال آنها را
مطرح می كند؛ اما از در عقب و با ادبیات سرپوشیده. در نوشته «وظائف ما در خارج
كشور» می گوید: «برای مقابله با خطر حمله آمریكا به ایران باید توده هر چه وسیعتری
از انسان های شرافتمند و آزادیخواه را در خارج كشور حول خواست ساده نه به جنگ
افروزی آمریكا گرد آورد. اضافه كردن هر تبصره ای به این خواست ساده و روشن صف
اعتراض را محدود و متفرق می كند.» منظور ایشان از «اضافه كردن هر تبصره ای» این
است كه تبصره «مرگ بر جمهوری اسلامی» را به این شعار اضافه نكنید. كورش مدرسی می
داند كه این بحثی است كه وی را در صندلی بغل طوفان و فرخ نگهدار قرار می دهد. اما
ناصادقانه آن را سرپوشیده و زیر لوای دیگری مطرح می كند.
همین شیوه را در
همان بیانیه «علیه جنگ» هم در بخصوص بندهای ٥ و ٦ بكار برده است. نمی گوید كه با
مجاهدین و طوفان می خواهیم دولت موقت تشكیل بدهیم. پیاده هایش را می فرستد كه در
تشریح بیانیه و فراخوان به پیوستن به آن، این یكی را بگویند. این را چند سال پیش
در حزب كمونیست كارگری گفت، اما هو شد و فرار را بر قرار ترجیح داد.
مهرداد فرهیخته
عزیز؛ كورش مدرسی می داند چه سیاستی غلط است، اما با این همه برای آنها برنامه می
ریزد. در فراخوان به احزاب و شخصیت ها و نیروهای اپوزیسیون (نه در بیانیه) می گوید:
«كنگره های اول و دوم حزب كمونیست كارگری ـ حكمتیست ضمن هشدار مكرر در این مورد
احزاب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون را به توجه به این واقعیت جلب كرده است و رهبری
حزب ما در یكسال گذشته تلاش كرده است تا با نیروهای مختلف اپوزیسیون به پلاتفرمی
برای ممانعت از جنگ و حفظ مدنیت در فضای سیاسی ایران برسد. متأسفانه این تلاش موفق
نبوده است. امروز با تشدید خطر جنگ و چشم اندازی كه در مقابل جامعه ایران قرار
گرفته است ناچاریم بطور علنی و بار دیگر همه احزاب و شخصیتهای مسئول را به تلاش
برای سد بستن در مقابل چنین چشم اندازی فرابخوانیم.» كورش مدرسی در كنگره اول، كه
مصوبات كنگره دوم شان هم شدند، چنین چیزی نگفتند. آنجا چیز دیگری گفتند، اما در
نقل قول بالا صراحتا می گوید كه ما مجبوریم بگوئیم كه بر علیه هر دو طرف جنگ بایستیم.
دارد می گوید كه ما دروغ می گوئیم؛ «مجبور شده ایم» چنین چیزی بگوئیم. دارد می گوید
كه مجبور شده ایم آنچه را كه می دانیم سیاست درستی است اینجا بیان كنیم. مهرداد فرهیخته
عزیز؛ كسی كه در سیاست دروغ بگوید، باید ازش ترسید. بقول مهرنوش موسوی، به پلیس
دروغ گفتن و یا به اداره مالیات دروغ گفتن را
می شود فهمید، اما به مردم در سیاست دروغ گفتن، بالاتر از توطئه است!
در زمان انقلاب
٥٧ وقتی كه ائتلاف برای تشكیل حكومت را با جریانات بورژوائی نقد كردیم، كرور كرور
از افراد سازمانهای خلقی یا به اتحاد مبارزان كمونیست روی آوردند و یا این سازمانها
زیرجلكی به نقد مواضع گذشته خودشان پرداختند. كورش مدرسی این یكی را دیده است و می
داند كه دارد با چه غولی كشتی می گیرد. مجبور است ناصادق باشد و متأسفانه با
سرنوشت سیاسی آدم های زیادی بازی كرد. امیدوارم كه بند ١ «بیانه علیه جنگ» (و فقط
هم بند یك آن غلطد انداز است) آدم های زیادی را نفریبد. كورش مدرسی عقب نشینی ظاهری
كرده كه برای نبردهای دیگری خودش را آماده كند.
به نظر من
برخلاف وحشت پراكنی و خود را آشفته و پریشان نشان دادن، جریانی كه دنبال دولت
ائتلافی است، بیشترین سود را از جنگ می برد؛ كه بپرد وسط و با دوستانی كه یك جبهه
تشكیل داده و قرار است «بیمه بیكاری» به بیكاران بدهند، اعلام یك حكومت ائتلافی
بكنند. اما در همین یك نكته هم محاسبه شان غلط است. چرا كه مبارزات رادیكال و سوسیالیستی
مردم قرار نیست به هیچ حزب و شخصیتی اجازه بند و بست از بالای سر مردم را بدهد.
محاسبه شان همانند محاسبه هر حزب و جریان بورژوائی دیگری كاسبكارانه است.
٢ دسامبر ٢٠٠٧
نشریه ایسكرا، شماره ٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر