۱۳۹۹ بهمن ۲۴, جمعه

ميزگرد ايسکرا با ناصر اصغري، سروش متين، و خسرو شاد

در مورد اول مه روز جهانی کارگر

ايسکرا: دادگاه انقلاب سنندج روز دوشنبه ١٧ فروردين در حکمي که صادر کرد طيب ملايي عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد کارگران را به يک سال حبس تعزيري با ۵ سال حکم تعليقي محکوم کرد، صادر کردن اين حکم عليه طيب ملايي که سال ٨٦ به جرم شرکت در اول مه به زندان و شلاق محکوم شده بود و ديگر بازداشتهاي فعالين کارگري چه ربطي مي تواند به اول مه داشته باشد؟

ناصر اصغري: جمهوري اسلامي البته اكنون جرأت ندارد كسي را رسما به جرم شركت در مراسم اول ماه مه دستگير كند؛ بلكه به بهانه هاي ديگر و با بخود گرفتن پز حكومتي با قانون و نرم، كه مجرمين مثلا باعث اخلال و ايجاد ترافيك و غيره شده اند و شاكي خصوصي دارند آنها را محاكمه مي كند. منتها دم خروس اسلامي شان با همان كراهت اسلامي همچنان برجسته است. كسي كه مثلا در ترافيك اخلال به وجود آورده شلاق مي زنند! اين را فقط ميتوان با قانون اسلامي و آخوندي توضيح داد.

اما چه كسي است كه نداند جرم اينها شركت در مراسم‌هاي اول ماه مه بوده است. طيب ملائي و ديگر دوستانش كه محكوم به زندان و شلاق و پرداخت جريمه شدند، قبل از شركت در مراسم‌هاي اول ماه مه نه مورد بازخواست قرار گرفته بودند و نه به ارتباط به گروه‌هاي مخالف رژيم متهم شده بودند. جمهوري اسلامي قبلا كساني مثل جمال چراغ ويسي را كه همچون طيب ملائي امروزه مراسم اول ماه مه برگزار كرده بود را زنداني و اعدام كرد. دهها فعال كارگري ديگر را تحت پيگرد قرار داد و سال‌ها زنداني و مورد اذيت و آزار قرار داد. آن زمان جمهوري اسلامي در توازن قوائي قرار داشت كه راحت مي توانست رهبران كارگري را به جرم شركت در مراسم اول ماه مه اعدام كند. اكنون به وضعيتي افتاده كه مجبور است بگويد دليل زنداني كردن فعال كارگري شركت در مراسم اول ماه مه نيست. منتها كسي به اراجيف اسلامي اينها باوري ندارد. آن زماني كه فعالين كارگري را به جرم حرف زدن در باره اول ماه مه زنداني و اعدام مي كردند، همين آيت الله خامنه اي شان رئيس جمهور بود و احمدي نژادشان هم تيرخلاص زن. اكنون هنوز هم امور دست همين شارلاتان‌هاست. خامنه اي و احمدي نژاد هر كدام يك پله در اين حكومت ترور و اعدام ارتقاء يافته اند. منتها آنچه كه در اين بين تغيير كرده، توازن قواي بين مردم و حكومت تروريست‌هاست. مردم را نتوانستند عقب برانند و به اين عادت بدهند كه شركت در مراسم‌هائي چون اول ماه مه ممنوع است.

ايسكرا: جمهوري اسلامي چه هدفي را با اذيت و آزار فعالين كارگري به جرم شركت در و برگزاري مراسم اول ماه مه دنبال مي كند؟

ناصر اصغري: شركت در مراسم روز كارگر علي العموم در جمهوري اسلامي جرم نيست. شركت در مراسم مستقل اول ماه مه جرم است. روز ١١ ارديبهشت در قوانين جمهوري اسلامي به عنوان روز كارگر به رسميت شناخته شده است. اين را كارگران البته به رژيم تحميل كردند. قبل از به رسميت شناختن ١١ ارديبهشت، رژيم سعي كرد روزهاي ديگري را به خورد جامعه بعنوان روز كارگر بدهد كه پس زده شد و در آخر مجبور شد اين جام زهر را هم سر بكشند. هر ساله ما شاهد برگزاري مراسم‌هائي توسط خانه كارگري‌ها و عوامل شوراهاي اسلامي كار هستيم كه از سران اصلي رژيم اسلامي، از جمله رفسنجاني دعوت مي كنند تا سخنران مجالس‌شان بشوند. در اين مراسم عربده هاي ضد آمريكائي و ضداسرائيلي سر مي دهند، بر عليه كارگران افغاني قطعنامه صادر مي كنند و به حال امامشان دعا مي كنند و صلوات مي فرستند. اما اگر كارگران مراسم مستقل خود را برگزار كنند به جرم اخلال و غيره دستگير مي شوند و مورد اذيت و آزار قرار مي گيرند.

يك مثال گوياي اين مسئله مورد سقز در سالهاي ٨٣ و بعد از آن بود. كارگران و فعالين كارگري به جرم برگزار مراسم اول ماه مه مستقل در سال ٨٣ دستگير و مورد اذيت و آزار قرار گرفتند. تعدادي از همين فعاليني كه سال‌هاي قبل دستگير شده بودند، چون سال‌هاي بعد راضي شدند در مراسم خانه كارگر شركت كنند، نه تنها مزاحمتي برايشان ايجاد نشد، بلكه با ماشين فرماندار به مراسم سالن كاوه اسكورت شدند و اين موضوع را تو بوق هم كردند. در نتيجه مي خواهم بگويم كه فشارهايي كه جمهوري اسلامي بر كارگران و فعالين كارگري وارد مي كند، از اين سر است كه اين كارگران از برگزاري مراسم مستقل اول ماه مه، كه در آن قطعنامه درباره افزايش دستمزد، لغو قراردادهاي موقت، ايمني محيط كار، آزادي زندانيان سياسي، در محكوميت بيكارسازي‌ها، برابري زن و مرد در محيط كار و جامعه، لغو فشار به كارگران افغانستاني و غيره به تصويب مي رسد، دست برداشته و از خير آن بگذرند. شما حتي اگر فعال شناخته شده كارگري باشيد و قبلا به شما در دادگاه شان هم گفته باشند كه شما با فلان و بهمان حزب و دولت تماس و همكاري داشته ايد، اگر از خير شركت در مراسم اول ماه مه مستقل و غيردولتي بگذريد، چنين فشاري كه به طيب ملائي و ديگر رفقايش وارد كرده اند، به شما وارد نمي كنند.

ايسکرا: تعدادي از فعالين کارگري از جمله ابراهيم مددي، منصور اسانلو از سنديکاي شرکت واحد و علي نجاتي از هيئت مديره سنديکاي کارگران نيشکر هفت تپه در زندان هستند، مراسم‌هاي اول مه در قبال کارگران زنداني چه اقداماتي را در اول مه مي تواند در دستور داشت باشد؟

ناصر اصغري: اول ماه مه سنتا روز اعتراض كارگر بوده است. روزي كه كارگران در آن به مبرمترين مطالبات پيش روي خود مي پردازند. مبارزه كارگران در آمريكا بر عليه روز كار طولاني به تثبيت اول ماه مه بعنوان روز كارگر انجاميد. از آن روز به بعد، كارگران هر سال در اين روز قطعنامه هائي صادر مي كنند كه در آن مطالبات خود را به گوش همه مي رسانند و خواهان رسيدگي به آنها مي شوند. در ايران هم كارگران يك سري مطالبات عاجلي دارند كه آزادي فوري و بدون قيد و شرط فعالين كارگري بايد از اصلي ترين آنها باشد. بايد پاپوش‌دوزي بر عليه فعالين كارگري محكوم بشود. دهها فعال كارگري ديگر، علاوه بر آن ٣ نفري كه شما از آنها اسم برده ايد، زير فشار قرار گرفته اند. از كار بيكار شده اند. به آنها شلاق زده اند. يك پايشان در دادگاههاي اسلامي است، يك پايشان در بيرون از آن.

وضعيتي را كه بر طبقه كارگر ايران تحميل كرده اند، خود بخود فعال كارگري تربيت مي كند و به اعتراض كارگري دامن مي زند. همين يكي دو روز پيش يكي از كارگران شركت واحد اتوبوسراني در اثر فشارهاي اقتصادي خودش را در اتوبوس حلق آويز كرد و جان باخت. روزي دهها نمونه خبر اين چنيني در حاشيه اخبار در روزنامه هاي جمهوري اسلامي درج مي گردند. همين يكي دو هفته اول سال ٨٨ شاهد چندين اعتراض كارگري، از ايران صدرا گرفته تا چيني كرد و غيره در اعتراض به بيكار سازي بوده ايم. كارگر در برابر چنين وضعيتي نمي تواند دست روي دست بگذارد. در اين اعتراضات و تحركات كارگري البته كه بعضي از كارگران نماينده ديگر كارگران مي شوند. به نظر من طبقه كارگر بايد با تمام هوشياري و قوا از اين نمايندگان خود حمايت كند و آنها را از گزند هر گونه اذيت و آزاري رژيم جمهوري اسلامي محافظت كند. كارگران بايد فشار به آنها را فشار به خود و خانواده خود تلقي كنند.

ايسکرا: به نظر شما موانع موجود بر سر راه يک اول مه توده اي چيست و راه حل آن در گرو چيست؟

سروش متين: واقعيت امر اين است که وجود يک حکومت ارتجاعي و سرمايه داري در ايران که تماما حفظ منافعش را در سرکوب و خفقان جامعه ميبيند همواره کوچکترين اعتراضات اجتماعي را سرکوب کرده و فعالين و پيشروان جنبشهاي اعتراضي را با زندان و شلاق و اعدام روبرو کرده است که مبارزات کارگران در سطوح مختلف نيز از اين قاعده مستثني نبوده و اتفاقا بيشترين سرکوبها را شامل شده است و به اين دليل روز جهاني کارگر (اول مه) از همان سالهاي آغازين شروع حاکميت اسلامي مورد يورش وحشيانه پاسداران سرمايه قرار گرفته تا جايي که سالها برگزاري اين مراسم توسط کارگران و نيروهاي چپ و سوسياليست يا اصلا امکانپذير نبود يا اينکه در محفلهاي مخفيانه و کوچک انجام گرديده است و اين امر خود هميشه مانع بزرگي بر سرراه توده اي و فراگيرشدن برگزاري اول مه در ايران بوده است. اما آنچه در سالهاي اخير شاهد آن بوده ايم اين است که تحولاتي در مبارزات کارگران اتفاق افتاده است و اعتراضات کارگران را راديکالتر نموده و سطح مبارزات کارگران را افزايش داده و همچنين شاهد ابراز وجود علني و راديکال رهبران عملي کارگران در مراکز مختلف کارگري و اقدامات عملي براي ايجاد تشکلهاي مستقل خود و همچنين ضديت با تشکلهاي حکومتي بوده ايم و اين فضا را براي مبارزات سياسي طبقه کارگر در ايران فراهم نموده است. اما به نظر من در جهت توده اي شدن مراسمهاي اول مه که در شهرهاي مختلف کشور برگزار ميشود گامهاي مهمي برداشته شده است. يکي از فاکتورهاي مهم که شاهد بر اين مدعاست حضور پر رنگ کارگران در سطح خيابانها براي برگزاري اين جشنهاست. ما برگزاري مراسمهاي اول مه را در جمعهاي کوچک کارگري در داخل کارخانه ها يا کارگاه ها نميبينيم که به شکلي صنفي و نمادين بر پا گردد، بلکه حضور متحد تعداد زيادي از کارگران مراکز مختلف را در اين مراسمات شاهديم .اين نشان از راديکاليزاسيون روز افزون جنبش اعتراضي طبقه کارگر دارد که اين مراسمها به يک عمل مستقيم سياسي طبقه کارگر تبديل شده است. البته هنوز براي هر چه بيشتر توده اي شدن اول مه و حضور اکثريت اقشار جامعه در اين مراسم بايد تلاش بسيار نمود و اين ميسر نميشود مگر اينکه طبقه کارگر با شناخت و انتخاب آلترناتيو مشخص سياسي دست به عمل زده و به شکلي فراگير اين مراسمها را سازمان دهد. البته همانطور که در سطور بالا اشاره کردم راه روزبه روز براي اين امر هموار گشته و من اين را ثمره حضور و فعاليت پررنگ حزب کمونيست کارگري ايران در بطن مبارزات جاري کارگران ميدانم. خوشبختانه امروز با وجود تلويزيون پر بيننده ي کانال جديد و فعاليتهاي حزب، مواضع و رهنمونهاي حزب بيشتر در دسترس کارگران قرار ميگيرد و اثرات آن را ميتوان در پيشروي مبارزات کارگران ديد.

ايسکرا: در جنبش کارگري و در ميان تشکلها و فعالين کارگري بر سر چگونگي برگزاري اول مه اختلافي مي بينيد؟ اگر آري، اين اختلاف در چه چيزي خود را نشان مي دهد، راه غلبه بر آن کدام است؟

سروش متين: از نظر من در ميان فعالين کارگري و تشکلهاي موجود بر سر لزوم برگزاري اول مه اختلافي وجود ندارد، به اين معني که تمامي گرايشات مختلف موجود در جنبش کارگري معتقد به برگزاري مراسم روز جهاني کارگرهستند به طوري که حتي شوراهاي اسلامي کار و خانه کارگريهاي حکومتي که به دروغ خود را نمايندگان کارگران ميخوانند، چون از اشتياق کارگران براي برگزاري وسيع روز جهاني کارگر خبر دارند، خود مجبور شده اند که براي تصاحب اين مراسم در جهت خارج کردن گرايشات راديکال ازاعتراضات اين روز، خود فراخوان به برگزاري اول مه بدهند که بدليل آگاهي بالاي کارگران و وجود رهبران راديکال کارگري وحضور همواره کمونيستهاي کارگري هر ساله طرحهايشان شکست ميخورد. اما همانطور که اشاره کردم به هرحال چون گرايشات مختلفي درجنبش کارگري وجود دارند مسلما بر سر چگونگي برگزاري مراسم اول مه نيز اختلافاتي بوجود مي آيد. اين امر متاسفانه باعث اين مسِئله گشته که بعضا شاهد آنيم که جمعهاي مختلف گاه براي انجام مراسم با هم متحد نميشوند، البته همگي خواهان برگزاري هر چه راديکالتر اول مه هستند حتي گرايش سنديکاليستي که مستقل از حاکميت هستند نيز سعي بر آن دارند که ميزان راديکاليسمشان را در اين مراسم به نسبت گرايشات سوسياليست تقويت کنند. اما راه حل غلبه بر اين مشکل را نيز من در تقويت ميزان نفوذ و تاثير آن دسته از فعاليني در جنبش کارگري ميدانم که به دليل نگرش صحيح و تحزب يافته از مسائل کارگري حاضر به کاستن از ماکزيماليسم و راديکاليسمشان نيستند و تا به امروز نيز فعاليت حزب کمونيست کارگري در ميان مبارزات کارگران توانسته است تاثيرات زيادي در رفع اين امر داشته باشد. به هر حال با توجه به اوضاع بحران زده سرمايه داري و همچنين بالا رفتن سطح مطالبات و اعتراضهاي کارگران از يک سو، و همچنين تسريع در امر نفوذ و دخالت مواضع و سياستها و نقش عملهاي حزب کمونيست کارگري ايران در بطن مبارزات کارگران، ما امسال مسلما شاهد اول مه نسبتا توده اي و با شکوهتر نسبت به سالهاي قبل خواهيم بود.

ايسکرا: دو هفته به 11 ارديبهشت مانده است،از هم اکنون فعالين کارگري،فعالين چپ و کمونيست چه اقداماتي براي هر چه بهتر برگزار کردن اول مه با شکوه را ميتوانند در دستور بگذارند؟

خسرو شاد: ازهم اکنون بايد فعالين کارگري و کارگران پيشرو و همچنين فعالين چپ و کمونيست با توجه به تجربياتي که از سالها قبل در اختيار دارند که توانستند اين روز را به يک سنت تبديل کنند و به رژيم تحميل نمايند.همچنين با اتکا به حزب کمونيست کارگري و استفاده از تريبوني که در اختيار دارند و با گرفتن رهنمود از کانال جديد و برقراري ارتباط و رساندن اخبار و گزارشات به تلويزيون، بايد بلادرنگ جلسات خود را تشکيل دهند. صرفنظر از اينکه فلان رهبر يا فعال کارگري چه گرايش و سياستي را دنبال مي کند و بدور از هر گونه برخورد سکت و فرقه اي بايد درصدد باشند که اين مراسم هر چه با شکوهتر و وسيعتر و با قدرت بيشتري برگزار شود

ايسکرا: براي شرکت در يک اول مه وسيع و تودهاي چه رهنمودي داريد؟ قطعنامه هاي اين روز چه خواستهايي را مي تواند سر لوحه خود قرار دهد؟

خسرو شاد: به نظر من بايد فعالين کارگري و بخش آگاهترطبقه کارگر بتوانند کارگران را همراه با خانواده هايشان به خيابان بکشانند و با طيف وسيعي از رهبران و فعالين جنبشهاي دانشجويي ، زنان، پرستاران ، معلمان و غيره ارتباط برقرار نمايند و دعوت به عمل آورند تا مراسم اول ماه مه را آنقدر گسترده برگزار کنند که به روز کيفر خواست مردم ستمديده و طبقه کارگر عليه رژيم حامي سرمايه داران تبديل شود تا رژيم و خيل مفت خوران سرمايه دار متوجه باشند که با صف چند ده ميليون نفري طبقه کارگر طرف هستند و نتواند از پس اين طبقه طلبکار بر بيايد. طبقه کارگر بايد از طريق رهبران پيشرو خود و آن بخش اگاهش ، با توجه به توازن قواي موجود دريابد که اگر در دوره هاي قبل بعضا دچار توهماتي ميشد که مثلا اگر تشکل ايجاد کند، اگر دست به اعتصاب بزند و يا در مناسبتهايي چون 8 مارس، اول ماه مه و غيره شرکت داشته باشد احتمالا از کار اخراج شود و بيکار بماند و نان شب بچه هايش را از دست بدهد اما امروز با تثبيت اين سنت در جنبش کارگري و اعتراض و مبارزه هر روزه کارگران روبرو است.

اکنون ديگر با بحراني که سرمايه داري در آن گير کرده است بخش زيادي از کارگران بيکار شده اند و يا در معرض خطر اخراج و بيکاري به سر مي برند بايد با حضور وسيع و توده اي در آن روز به خيابانها بريزند و با صف هزاران نفره از کارخانجات و مراکز بزرگ کارگري با پلاکاردها و شعارهاي راديکال و حق طلبانه و انساني به سرمايه داران و حاکمان بفهمانند که اگر تا ديروز از قبل رنج و زحمت و بي حقوقي و گرسنگي و محروميت هر چه بيشترما کارگران ميليارد ميليارد مي دزديدند و جيبهايشان را پر مي کردند يا در بانکهاي خارجي اندوخته مي کردند سهم ما بيشتر از اين نبود که در آن به سر مي بريم. بنابراين اجازه نخواهيم داد که به قيمت تحميل فقر و گرسنگي و بدبختي بيشتر به طبقه کارگر اين بحران را از سر بگذرانند.بايد درکيفرخواستشان به دولت و سرمايه داران اعلام نمايند که ما کار مي خواهيم و حقوق متناسب با نرخ تورم سرسام آوري که به جامعه تحميل کرده ايد را خواهانيم و بيمه بيکاري حق ماست و در قطعنامه ها اعلام گردد که : 1.آزادي مجمع عمومي و ايجاد تشکل 2.آزادي تجمع ،اعتصاب و تظاهرات 3.آزادي زندانيان سياسي و رهبران کارگري 4.برابري کامل حقوق زن و مرد 5.دادن بيمه بيکاري 6.لغو کار کودکان 7.لغو احکام اعدام،زندان و شلاق و شکنجه از بالاي سر جامعه و طبقه کارگر و دهها خواست و مطالبه ديگر را با قدرت اتحاد و همبستگي خود از حلقومشان بيرون بکشيم.

(اولین بار در شماره ٤٦٢ نشریه ایسكرا چاپ شد)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر