باید پای این
نوع «كارشناسان» را از خارج قطع كرد
سایت اینترنتی
مجله American
Chronicle روز ٩ ژوئن امسال مطلبی را به قلم حسن داعی
درج كرده بود كه حاوی نكات مهمی است. این نوشته اسم ٣ نفر را كه اكنون در دانشگاه
هاروارد در بوستون آمریكا مشغول به كار و فعالیت هستند، آورده است كه در گذشته ای
نه چندان دور از كاربدستان بسیار مهم رژیم بودند و هم اكنون تحت عنوان تحقیق و اینجور
جفنگیات، مشغول دیپلماسی و لابی كردن در دالان سیاستمداران و سیاست سازان آمریكا
هستند. این ٣ نفر عبارتند از: عباس ملكی، معاون وزیر امور خارجه ایران در دوران ریاست
جمهوری اسلامی رفسنجانی، مشاور رهبری (خامنه ای) و مدیر امور بین الملل مجلس
خبرگان؛ جعفر ملاحتی، دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل؛ و فرهان عطایی، دیپلمات
سابق. كار این افراد ـ به گفته نوشته مجله مزبور ـ هموار كردن راه دیپلماسی بین ایران
و آمریكاست.
در كنار این
افراد، لازم است كه به افراد دیگری نیز، كه رسما همانند ٣ تن بالا دستشان به خون
ده ها هزار مخالف رژیم اسلامی خونین نیست، اشاره كرد. باید از مؤسسه «انجمن دوستی
ایران و آمریكا» (American
Iranian Council) نیز كه رئیس آن هوشنگ امیراحمدی برای هموار كردن
روابط دیپلماتیك بین ایران و آمریكا، در بین راه تهران ـ لندن ـ واشنگتن كمتر از ٣
پاسدار نامبرده بالا تلاش و پادوئی نكرده است، نام برد. پرداختن به این موضوع تجزیه
و تحلیل نمی خواهد. لازم به آژیتاسیون هم نیست. امروزه روز چه كسی از دوست و دشمن
است كه حرف از رفتن و سرنگونی رژیم اسلامی نزند. از مجاهدین انقلاب اسلامی و
مشاركت و رفسنجانی گرفته تا دانشجویان تربیت معلم و كارگران نیشكر هفته و جوانانی
كه همین دیروز تبلیغات در باره اعدامشان صفحات رسانه های تهران را «رنگین» كرده
بود، با هزار و یك زبان می گویند كه این رژیم رفتنی است!
بحث ابدا این نیست
كه گویا پادوهای معمم و مكلای احمدی نژاد قرار است بتوانند جلوی این روند را بگیرند؛
بحث بر سر این است كه جامعه ای كه آرام نمی گیرد و جامعه ای كه حكم به رفتن اسلامیون
داده است، چقدر جلوی اینها را گرفته است؟! بحث بر سر این است كه اگر ما به پذیرفته
شدن نمایندگان جمهوری اسلامی در سازمان جهانی كار اعتراض داریم و به مسئولین این
نهاد نامه می دهیم كه ایشان را اخراج كنند، چرا نباید یك چنین كمپینی را علیه حضور
«مدیر امور بین الملل مجلس خبرگان» راه نیندازیم!؟ بحث بر سر این است كه اگر امروز
سازمان هائی از اینترپل (پلیس بین الملل) می خواهند كه هاشمی رفسنجانی و محسن رفیقدوست
را به دلیل دست داشتن در بمب گذاری های چند سال پیش در آرژانتین، در مكه دستگیر
كنند و به دادگاه های بین المللی بسپارند، چرا نباید معاونین و مشاورین این جنایتكاران
راحت بعنوان كارشناس و محقق در دانشگاه های آمریكا و اروپا قدم بزنند و برنامه بریزند!؟
٣٠ خرداد نزدیك است. باید قبل از اینكه اجازه داده این جانیان رل كارشناس را بازی
كنند، برای جامعه ابعاد توصیف نشده ٣٠ خرداد و روزهای بعد از آن را افشا كنند! این
كار شدنی است. همان هائی كه در هفت تپه و تربیت معلم اعتراض كردند؛ همانهائی كه در
كوره پزخانه های ارومیه و قرچك پشت كارفرماها و دولتشان را به خاك مالیدند، باید
جلو بیافتند و علیه این جانیان و رژیمی را كه ایشان نمایندگی می كنند، كیفر
بخواهند!
مقامات آمریكائی
با تمام هارت و پورتی كه بر علیه جمهوری اسلامی براه می اندازند، از حضور این لات
و لوطها خبر دارند. سازمان های جاسوسی ای كه از اتاق خواب احمدی نژاد هم خبر دارند،
از این سایتhttp://belfercenter.ksg.harvard.edu/experts/878/abbas_maleki.html و این سایت http://sharif.edu/~maleki/ هم خبر دارند.
چه معلوم كه دیك چینی و كاندلیزا رایس در حضور هوشنگ امیراحمدی باعباس ملكی جلسه
نداشته است!؟ قبلا از این نوع كارها زیاد كرده اند.
بنظر من تمام كسانی كه كیفرخواستی علیه رژیم جمهوری اسلامی دارند، باید مردم آمریكا و نهادهای مدنی و مترقی این جامعه را مورد خطاب قرار دهند كه دولت آمریكا نه تنها میزبان قاتلین و سنگسار كنندگان است، بلكه اینها قرار است به جوانان آمریكا در دانشگاه هاروارد آموزش هم بدهند! این یكی از بهترین و ساده ترین راه های مقابله با گسترش تروریسم اسلامی هم هست؛ چه برای قیچی كردن دمش در داخل و چه برای جلوگیری از گسترش این وحشیگری اسلامی در بیرون از مرزهای ایران.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر