۱۳۹۹ بهمن ۲۴, جمعه

براي زندگي كردن عجله داريم!

در حاشيه جان باختن كارگري در كره جنوبي

طرف‌هاي ساعت ٢ و نيم صبح روز ١ اوت ٢٠٠٦ يكي از اعضاي «فدراسيون اتحاديه كارگران ساختمان سازي صنعي» به نام «ها جنگ كيون» كه بر اثر حمله‌هاي وحشيانه پليس ضد شورش كره جنوبي بشدت مضروب شده بود، جان باخت. جريان اينگونه بود كه روز ١٦ ژوئيه حدود ٣٠٠٠ تن از اعضاي لوكال Pohang (پوهانگ) اين فدراسيون در داخل ساختمان POSCO (پاسكو – كمپاني فولاد و آهن پوهانگ) تحصن كرده بودند و «ها جنگ كيون» همراه تعدادي ديگر در بيرون ساختمان اين كمپاني كه در يك اعتراض حمايتي شركت كرده بودند مورد يورش پليس ضد شورش قرار گرفتند. و در اين حمله «هاجنگ كيون» زير ضربات بسيار شديد و وحشيانه دستجات پليس قرار گرفت و دچار خون ريزي مغزي شد. او بعد از دو هفته جان باخت.

اين خبر بار ديگر اخبار مربوط به جنبش كارگري كره جنوبي را به صدر اخبار كارگري كشاند. گرچه در چند سال گذشته جنبش كارگري كره جنوبي در صدر اخباري كارگري قرار داشته است، و در واقع خيابانها را براي روزهاي پي در پي به كنترل خود در مي‌آورد، اما رهبران اتحاديه‌هاي كارگري اين كشور در برخورد به زورگوئيهاي كارفرمايان بسيار محتاطانه و محافظه‌كاران برخورد كرده‌اند. با خبر مرگ «ها جنگ كيون» KCTU (كنفدراسيون اتحاديه‌هاي كارگري كره) و KFCITU (فدراسيون اتحاديه كارگران ساختمان سازي صنعي كره) با صدور يك اطلاعيه دفاعي، نكات مهم و افشا كننده‌اي را در اختيار خوانندگان قرار داده‌اند. حتي با خواندن اين اطلاعيه تا حدودي محافظه كاري اين تشكلها قابل درك ميگردد. با اين وجود جنبش كارگري كره جنوبي براي خوانندگان فارسي زبان نسبتا ناشناخته مانده است. اين مطلب كوتاه سعي دارد با استفاده از يكي دو مطلب ترجمه شده به انگليسي و اطلاعيه مذكور تصويري از وضعيت بخشي از كارگران كره جنوبي را در اختيار خوانندگان قرار بدهد.

***

موضوع مربوط به مرگ «ها جنگ كيون» از اين قرار بوده كه روز ١ ژوئيه امسال (٢٠٠٦) بيش از ٤٠٠٠ تن از كارگران عضو لوكال پوهانگ با خواسته‌هائي از جمله ١۵ درصد افزايش دستمزد، اجراي هفته كار ۵ روزه و پايان دادن به برخورد غيرانساني در محيط كار، دست به اعتصاب ميزنند. گرچه اعضاي اين لوكال توسط مقاطعه‌كاران فرعي استخدام ميشوند، اما اكثر آنها در كارخانه‌اي مشغول به كارند كه مديريت آن در دست پاسكو است. و در نتيجه پاسكو تأثيري انكارناپذير بر تصميم مقاطعه‌كاران در مذاكره و يا عدم مذاكره با اتحاديه را دارد. اتحاديه قادر شد پاسكو را وادار كند كه اين كمپاني با ميانجي‌گيري خود تضمين كند كه مقاطعه كاران با اتحاديه مذاكره كرده و مهمتر از آن پاسكو قبول كرد كه راه حلي مثبتي براي خاتمه اعتصاب پيشنهاد كند. اما دو روز بعد كارگران خبردار شدند كه پاسكو كارگران ديگري به جاي اعضاي اتحاديه مذكور استخدام كرده است. با شنيدن اين خبر بيش از ٣٠٠٠ تن از كارگران به طرف دفتر مركزي پاسكو به راه افتادند. پاسكو با اعلام اينكه نميتواند در اختلافات بين كارگران و مقاطعه كاران دخالت كند، هرگونه مسئوليتي را از خود سلب كرد. اما كارگران اين دليل را نامربوط خواندند و از پاسكو خواستند كه از اين كرده خود از كارگران عذرخواهي بكند. در عوض پاسكو پليس ضدشورش صدا كرد و كارگران نيز كه با حدود ١٠ هزار پليس ضدشورش مواجه ميشدند، به جاي درگيري با اين نيروي نابرابر و تا به دندان مسلح، تصميم به اشغال دفتر مركزي اين كمپاني كرده و در آنجا دست به تحصن زدند. ٩ روز تمام كارگران متحصن در محاصره پليس ضدشورش بودند. در طول اين مدت نمايندگان اتحاديه دو روز پياپي با مقاطعه كاران بدون هيچگونه نتيجه‌اي مذاكره كردند. كارگران متحصن در اينجا هم با فشارهاي پاسكو مواجه شدند. در چهار روز آخر تحصن، با مداخله پاسكو آب و برق روي كارگران قطع شد. گرچه در اين تحصن كارگران به هيچگونه اقدامي كه پليس آن را بهانه كرده و خشونت آميز بداند، دست نزدند، اما پليس در تباني با پاسكو حاضر نبود بدون ضرب و شتم و دستگيري كارگران مسئله را خاتمه يافته بداند. كارگران داوطلبانه بعد از نه روز تحصن محل تحصن را ترك كردند؛ اما به محض ورودشان به محوطه بيروني ساختمان محل تحصن، پليس ١٣٨تن از كارگران را به جرم سازماندهندگان اصلي اين تحصن بازداشت كرد. به گفته اتحاديه مزبور تا ساعت ١٠صبح ٢٧ژوئيه، ٢٩ تن از اين بازداشت شدگان در اعتراض به سركوبهاي دولت و اقدامات ضد اتحاديه‌اي شركت پاسكو در اعتصاب غذا به سر ميبردند.

پاسكو و نمايندگان سياسي – نظامي‌اش تصميم گرفته بودند كه اين اعتصاب كارگران را در هم بشكنند. تمام مدتي كه كارگران متحصن در دفتر مركزي پاسكو زير فشار پليس و ماموران پاسكو بودند، رئيس لوكال اتحاديه متحصن اعلام ميكرد كه كارگران حاضرند محل را ترك كنند اگر مقاطعه‌كاران حاضر شوند به سر ميز مذاكره برگردند، اما اين خواست ابتدايي كارگران با بي اعتنائي روبرو شد. حتي با پا درمياني كنفدراسيون اتحاديه هاي كارگري كره، حزب سوسيال دمكرات كره و نمايندگان گروه‌هاي متعدد ديگر، باز دولت، مديريت پاسكو و مقاطعه كاران فرعي حاضر نشدند راه مذاكره را با كارگران در پيش بگيرند. پاسكو همچنين براي در هم شكستن اعتراض و روحيه كارگران اعتصابي در نظر دارد حداقل در طول اين اعتصاب، از كارگران مهاجر استفاده كند كه اين امر باعث نگراني تشكل‌‌هاي كارگري در دامن زده شدن به اختلاف بين كارگران مهاجر و كارگران بومي اعتصابي شده است. علاوه بر همه اينها پاسكو اهالي شهر پوهانگ را بر عليه تشكل كارگران اعتصابي با اين عنوان كه اين كارگران يك تصوير بد و خشني از شهر به دست ميدهند، تحريك كرده است. لازم به يادآوري است كه پاسكو حداقل ٧٠ درصد اقتصاد شهر پوهانگ را در دست دارد، در نتيجه تصور اينكه شهرداري و سرمايه‌داران اين شهر بر عليه كارگران وارد عمل شوند، نبايد زياد سخت باشد.

پاسكو بعد از اين تحصن با توجه به نفوذ سياسي و اقتصادي‌اي كه دارد، كارگران متحصن را تعدادي گانگستر خشن معرفي كرده تا افكار عمومي بخصوص اهالي شهر پوهانگ را بر عليه تشكل كارگران بشوراند. بر همين ساز و كار است كه مطبوعات اصلي كره جنوبي كارگران را خشن و اعتصاب آنها را غيرقانوني معرفي كرده و در عين حال از پاسكو يك شركت مظلوم كه كارگران اعتصابي با اعتصاب غيرقانوني خود به حريم آن تجاوز كرده‌اند، به خورد افكار عمومي ميدهند. در اين اعتصاب نيز نقش رسانه‌هاي رسمي كره جنوبي همان بود كه هميشه بوده است. اين رسانه‌ها جنبش كارگري كره را به عنوان يك جريان خشن، خرابكار و اخلالگر به جامعه و افكار عمومي معرفي ميكند، در حاليكه در برابر بيعدالتي‌ها و سركوب كارگران توسط پليس خفقان گرفته و پليس، شركتهاي چند مليتي و دولت را قربانيان خشونت كارگران معرفي ميكنند!

جدا از ١٠ هزار پليس ياد شده، به هزاران پليس ديگر از سرتاسر كره جنوبي براي مقابله با كارگران آماده باش داده شد. در بيرون محل تحصن، كارگران باقي مانده دست به يك اعتصاب حمايتي از كارگران متحصن زدند كه با حمله پليس روبرو شدند. چندين تن از كارگران چنان مورد ضرب و شتم پليس قرار گرفتند كه براي مداوا به بيمارستان منتقل گرديدند. در همين حمله بود كه «ها جنگ كيون» مورد ضربات پي در پي پليس به سرش ميشود و بعد از دو هفته جان مي‌بازد. اعضاي اتحاديه ياد شده در شهرها و استانهاي ديگر كره جنوبي در اعتراض به اين بربريت پليس آماده اعتراض شدند اما پليس با استفاده از روشهاي سركوبگرانه مختلف از اين اعتراض جلوگيري كرد.

پاسكو چيست؟

در اين نوشته مرتب از «پاسكو» اسم برده شده است. اما پاسكو چيست و چه جايگاهي دارد؟ گرچه پاسكو نماينده رسمي دولت و سيستم سرمايه‌داري كره جنوبي نيست، اما شركتي است كه ازنظر كارگران شهر پوهانگ، سرمايه‌داري كره جنوبي در آن متجسم گرديده است. گزارش سال ٢٠٠۵ درآمدهاي شركتهاي بزرگ، سود پاسكو را ٦ ميليارد دلار آمريكا گزارش كرده بود. اما كارگرانش در وضعيتي غيرانساني كار و زندگي ميكنند. و همانطور كه بالاتر اشاره شد، حداقل ٧٠ درصد اقتصاد شهر پوهانگ را در دست دارد. بر شهرداري و سياستمداران اين شهر نفوذ بيش از حدي دارد؛ و مطبوعات اين شهر وقايع را با عينك پاسكو منعكس ميكنند. پاسكو همانند ديگر شركتهاي بزرگ اينچنيني حواسش هست كه تصوير خشن و بي‌رحمي از خود چه در داخل كره و در خارج از آن به دست ندهد. ميليونها دلار به نهادهاي محيط زيستي، فرهنگي و حقوق بشر اهدا كرده است. حتي اطلاعيه مطبوعاتي مشترك فدراسيون و كنفدراسيون اتحاديه‌هاي كارگري كره جنوبي در خصوص مرگ «ها جنگ كيون» هم با احتياط نوشته شده است.

پاسكو از جمله توليد كننده فولاد است و براي كارهاي ساختماني مناطق صنعتي فراوردهاي فولاد را توليد و تامين ميكند و بسياري شركتهاي ساختماني وابسته به آن هستند. كارگران ساختماني كارخانجات صنعتي در ساختن و يا نوسازي كارخانجات و شركتهاي بزرگي كه سابقا در بخش پتروشيمي، نفت و ديگر مواد شيميائي خطرناك فعال بودند، كار ميكنند. كار اين بخش از كارگران در كل بسيار سخت و پر مخاطره است. در معرض انواع مواد شيميائي كشنده قرار دارند. به گزارش اتحاديه كارگران اين بخش، كارگران ساختمان سازي صنعي، در ميانگين نزديك به ١٠ ساعت در روز و هر هفت روز هفته را كار ميكنند. علاوه بر اين از هيچگونه مزاياي درماني و اجتماعي و همچنين حقوق مرخصي برخوردار نيستند. اكثر كارگران اين بخش هيچ وقت نتوانسته‌اند وقت كافي با خانواده‌هايشان بگذرانند. بسياري از اعضاي خانواده آنها كه بدنيا مي‌آيند با پدرانشان كاملا بيگانه‌اند. يكي از كارگران ميگويد كه «هيچ وقتي را با دخترش نگذراند و اكنون دخترش ديگر بچه نيست.»

علاوه بر اين با اينكه استفاده از آزبست در كره جنوبي ممنوع اعلام گرديده است، با اين حال كارخانجات سر به كمپاني پاسكو هنوز از اين ماده خطرناك استفاده ميكنند؛ و در نتيجه كارگران اين بخش در خطر دائم در معرض قرار گرفتن ماده سرطانزا آزبست قرار دارند. با اين وجود وضع دستمزد كارگران در پاسكو بسيار از ميانگين دستمزدهاي اين بخش از كارگران پائين‌تر است. اتحاديه كارگران ساختمان سازي صنعتي ميگويد كه يك كارگر شاغل اين اتحاديه در شركت پاسكو براي ١٠ ساعت كار چيزي حدود ٩٠ دلار آمريكائي دستمزد دريافت ميكند. در حاليكه در شهرهاي مجاور شهر پوهانگ، كارگران اين بخش ١۵٠ دلار دستمزد ميگيرند.

شرايط ايمني كار كارگران هم تعريفي ندارد. علاوه بر در معرض مواد سمي و سرطانزا قرار گرفتن كارگران، پاسكو حتي موارد بسيار پيش پا افتاده را هم رعايت نميكند. گرچه حدود ٤ هزار كارگر ساختمان سازي صنعتي در كارخانجات پاسكو مشغول بكارند، اما اين شركت هيچگونه امكاناتي براي استحمام بعد از كار و حتي عوض كردن لباسهايشان در اختيار كارگران قرار نداده است. كارگران مجبورند در همان فضاي سرباز بعد از كار لباسهايشان را عوض كنند. توالتهاي موجود براي كارگران نيز به هيچ عنوان با تعداد كارگران خوانائي ندارند. فقط ٧ توالت براي ٣ هزار كارگر! كارگران همچنين مجبورند موقع غذاخوري در همان جائي كه مشغول بكارند، و در فضاي آلوده غذا بخورند. همين عدم رعايت اين موارد پيش پا افتاده از جانب پاسكو است كه يكي از ٣ خواست اصلي كارگران متحصن «پايان دادن به برخوردهاي غيرانساني» بود.

اعضاي لوكال پوهانگ اتحاديه ساختمان سازي صنعي، كارگران قراردادي هستند. كارگران قراردادي در اين گوشه از جهان نيز مورد ستم مضاعف قرار گرفته‌اند. كارگران دائم مستقيما از جانب خود شركت استخدام ميگردند. اما اعضاي اين اتحاديه در واقع استخدامي مقاطعه‌كاران فرعي هستند و در نتيجه از ٣ حق پايه‌اي قانوني ١) حق تشكل، ٢) حق اعتصاب و ٣) حق قرارداد دسته جمعي، بي‌بهره‌اند. گرچه دستمزدها، شرايط كار، ساعات كار و غيره از جانب شركت اصلي تعيين ميگردد، اما با اين همه اين كارگران از حق و حقوق كارگران دائم برخوردار نيستند. دستمزد اين كارگران قراردادي را در واقع شركتهاي اصلي پرداخت ميكنند، اما اين كارگران بايد با مقاطعه كاران فرعي قرارداد ببندند و مذاكره كنند. در بسياري مواقع با تشكليابي كارگران قراردادي، كمپانيهاي اصلي قرارداد با مقاطعه كاران فرعي را فسخ ميكنند. در نتيجه بسياري از مقاطعه كاران فرعي از مذاكره با تشكلهاي كارگران خودداري ميكنند. در بسياري مواقع نيز در عدم به رسميت شناسي و عدم مذاكره با تشكلهاي كارگران، كمپانيهاي اصلي مسئوليت را به گردن مقاطعه كاران و مقاطعه كاران نيز مسئوليت را به گردن كمپانيهاي اصلي مي اندازند. اما جالب است بدانيد كه صاحبان بسياري از همين شركتهاي مقاطعه كاري مديران قبلي همين شركتهاي اصلي هستند كه همين خود پيچيدگيهايي را در برخورد اين شركتها با كارگران بوجود مي آورد.

جنبش كارگري كره يك جنبش ميليتانت و وسيع است. جنبش كارگري و اعتراضات كارگري كره جنوبي، وضعيت كارگران در پاسكو، سركوبهاي پليس، تشكلهاي كارگري و غيره به هيچ وجه آنطور كه بايد و شايد شناخته شده نيستند و در اين يادداشت كوتاه نميتوان همه آن را به تصوير كشيد. آنچه خوانديد گوشه كوچكي از واقعيتي بسيار بزرگ است.

٢٠ اوت ٢٠٠٦

(كارگر كمونیست ٤١)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر