مصاحبه ايسکرا
با ناصر اصغري
ايسكرا: ناصر اصغري تقريبا ٢ هفته به اول مه
روز جهاني كارگر مانده؛ به نظر شما چه مي شود در باره اول ماه مه امسال گفت كه سال
گذشته نمي شد گفت؟ چه فاكتورهاي مثبتي را مي شود نسبت به سال گذشته در برگزاري يك
اول مه قدرتمند برشمرد؟
ناصر اصغري: جمهوري اسلامي يك سال ديگر بر جامعه
حكومت كرد. يك سال مردم اين جامعه را فقيرتر و بيكارتر كرد. يك سال ديگر بر تباهي
زندگي مردم اين جامعه و بخصوص طبقه كارگر و فقيرتر جامعه افزود و زندگي مردم را
باز هم به قهقرا برد. اين البته فاكتور مثبتي نيست. در عين حال يك سال بر خشم و
تنفر مردم و طبقه كارگر از اين حكومت افزوده شد! همه اينها بر اين واقعيت تأكيد
گذاشتند كه تنها راه حل خلاصي از اين جهنم، سرنگوني جمهوري وحشي اسلامي و نظام
طبقاتي سرمايه داري است.
در حالي به
پيشواز اول ماه مه مي رويم كه رژيم به كارگران و جامعه در سطحي وسيعتر حمله كرد.
به كارگران معترض و شركت كننده در مراسم اول ماه مه سال گذشته در برابر چشمان
ناباور جامعه تازيانه زد. محمود صالحي را در رابطه با اول ماه مه يك سال تمام در
وحشيانه ترين شرايطي در زندان نگه داشت. چپ در سطحي وسيع تر در جامعه ابراز وجود
كرد. دهها تن از فعالين چپ را در دانشگاهها دستگير و زنداني كردند كه هنوز هم
تعدادي زير شكنجه هستند. دهها تن از فعالين كارگري و فعالين جنبشهاي ديگر
اعتراضي دستگير و با قرار وثيقههاي هنگفتي به گروگان گرفتند. جامعه در اعتراض مي
جوشد و در حال طغيان است.
از طرف ديگر
رژيم از هر زمان ديگري در عرصه بين المللي منزوي تر شده است. اكنون بحث بر سر اين
است كه رژيم و نمايندگانش را در اجلاس سالانه سازمان جهاني كار راه بدهند يا نه!؟
در طول يك سال گذشته چندين بار سازمانهاي بين المللي كارگري فراخوان اعتراض بر
عليه اين رژيم و محكوميت سركوب فعالين كارگري از جمله محمود صالحي و منصور اسانلو
را دادند. هيچ دولتي در اروپا ديگر ميانه خوشي با اين رژيم ندارد. وضعيتش در عراق
هم كه محور مانورش با غرب است، چندان بر وفق مرادش نيست.
وضع داخلي رژيم
هم خيلي آشفته تر از سال پيش است. از نزديكترين دوستان و ياران رژيم هم مي گويند
كه اين دولت سر كار وحشي و امام زماني است. يعني در هواي «آن دنيا»ست. جناح احمدي
نژاد در بحبوحه كش و قوسهاي هستهاي به رفسنجاني و خاتمي، دو رئيس جمهور اسلامي
قبل از خود گفت «برانداز»! يكي از ياران نزديك رفسنجاني را به جرم جاسوسي زندان
كردند و بعد مجبور شدند در تناسب قواي بين خودشان، او را آزاد كنند.
يك نكته مهم
ديگر هم اين است كه خانه كارگر رژيم و شوراهاي اسلامي كار جزء جناح رفسنجاني هستند
و مورد كم لطفي جناح در حكومت رژيم قرار گرفتهاند؛ گرچه رژيم سعي كرده بخشي از
اين نهادهاي جاسوسي و سركوب كارگران را با خود همراه كند، اما اين بخش در بين
خودشان هم حاشيهاي بودند.
بنابه فاكتورهاي
بالا، به نظر من جنبش كارگري در موقعيتي بهتر از سال گذشته براي حمله است. رهبران
كارگري شناخته شده زيادي جلو آمده و جامعه را مورد خطاب قرار مي دهند. شاهد
اعتراضات بيشتري در جامعه هستيم كه بدون درجهاي از سازماندهي امكان پذير نيستند.
شاهد اعتراضات راديكالتر هستيم. و در كل به نظر من طبقه كارگر در موقعيتي مناسب و
حق به جانب تر نسبت به سالهاي گذشته قرار دارد.
ايسكرا: كلا با توجه به وضعيتي كه برشمرديد،
موقعيت جنبش كارگري را چگونه مي بينيد؟ بگذاريد اينطوري بگويم؛ درست است كه داريم
در باره اول ماه مه حرف مي زنيم، اما يك ناظر بيروني وضعيت طبقه كارگر را كه نگاه
مي كند كشمكش بر سر پرداخت دستمزدهاي بتعويق افتاده را مي بيند؛ بر سر بيكارسازي
مي بيند؛ بر سر خط فقر مي بيند. مي بيند كه كارگران در پائين ترين سطحي از
سازماندهي قرار دارند. در يك چنين وضعيتي چگونه مي شود از چالش بر سر برگزاري اول
ماه مه مستقل حرف زد؛ چگونه مي شود از تعرض سخن بميان آورد وقتي كه كارگران در يك
حالت تدافعي هستند؟
ناصر اصغري: اين بحث مفصلي است. اميدوارم در
فرصتي مناسب بتوانم به آن بپردازم. اما بگذاريد اينجا سرخط نظرم را بگويم. مي
گويند اعتصاب مدرسه انقلاب است. يعني اينكه كارگري كه بر سر اضافه دستمزد، بيمه
بيكاري، حق مهد كودك، كاهش ساعات كار و ايمني محيط كار اعتصاب مي كند، در بحبوحه
اين اعتصاب به قدرتش پي مي برد و در قدم بعدي خواست برابري زن و مرد، بركناري فلان
وزير و بهمان امام جمعه و لغو حجاب اجباري و غيره را مطرح مي كند. از طرح اين
مطالبات تا طرح مطالبه حكومت كارگري راه درازي نيست. كارگران نيشكر هفت تپه به
بتعويق افتادن دستمزدهايشان اعتراض كردند و بر خواست پرداخت فوري آن پافشاري كردند
و مدتي بعد خواهان برپائي مجامع عمومي منظم و هفتگي خود شدند. خواهان به رسميت
شناخته شدن تشكل خود شدند. خواهان بركناري مدير عامل شدند. و در عمل پي بردند كه
بايد مرتب با جامعه در تماس باشند و جامعه را به حمايت از خود فرابخوانند. به اين
پي بردند كه با تلويزيون كانال جديد مرتب در ارتباط باشند و اخبار اعتراض و
مبارزات خود را به گوش جامعه برسانند. و يا كارگران كارخانه كيان تاير كه در
اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهايشان اعتراض مي كنند، دو روز بعد با كوكتل مولوتوف
با نيروهاي رژيم به مقابله بر مي خيزند. يا كارگران در اعتراض به بيكارسازي
اتحاديه سراسري كارگران بيكار و اخراجي درست مي كنند و همه كارگران بيكار شده را
به پيوستن به آن فرامي خوانند. كلا فضاي اعتراض جامعه را وارد يك فاز ديگري مي
كند. اين بحث در واقع جواب آن دسته از كساني هم هست كه مي خواهند پاسيفيزمشان را
هم با اينكه كارگران هنوز آگاهي كافي ندارند كه وارد عرصه مبارزه با رژيم بشوند،
توجيه كنند. كارگر در عرصه عمل مستقيم آگاهي طبقاتي كسب مي كند.
موضوع ديگري كه
به اين بحث برمي گردد اين است كه حكومت اسلامي يك حكومت متعارف بورژوائي نيست كه
بتواند با اعتراضات اين چنيني برخورد متعارف بكند. كارگري را كه ٦ ماه و ١ سال
حقوقش را نپرداخته اند و به اين اعتراض مي كند، خودش را در قدم اول براي مقابله با
پاسدران و نهادهاي جاسوسي و سركوب رژيم در محيط كار آماده مي كند! يك رژيم متعارف
سرمايه وارد مي كرد و برايش امنيت دست و پا مي كرد تا حقوق و دستمزد كارگران را مي
پرداخت و دستي هم روي اين وضعيت مي كشيد. كساني كه وضعيت جنبش كارگري در روسيه بعد
از فروپاشي بلوك اروپاي شرقي را دنبال كرده باشند، مي دانند كه چگونه جنبش كارگري
در آن كشور هم در چنين موقعيتي بود و با ورود سرمايه از كشورهاي غربي و سازماندهي
اقتصاد در اين كشور، سرمايه داري آن بحران را پشت سر گذاشت و اعتراضات كارگري
فروكش كرد، بدون اينكه حكومت و نظام روسيه به مخاطره بيافتد.
همچنانكه گفتم،
بايد سر فرصت به اين موضوع پرداخت.
ايسكرا: فكر مي كنيد چه شعارهايي امسال مي
تواند سرلوحه خواست و مطالبات كارگران باشد و چه پيامي براي اول مه امسال داريد؟
ناصر اصغري: بالاتر گفتم كه رژيم بر سر اول ماه
مه چه برخوردي با كارگران كرد. در نتيجه نفس پافشاري بر برپائي يك اول ماه مه
مستقل يك خواست اصلي است و در عين حال يك چالش عظيم و اصلي كارگران با رژيم! به
نظر من شعارهائي از قبيل محكوميت زنداني كردن كارگران و محكوميت شلاق زدن كارگران
بخاطر شركت در مراسم اول ماه مه بايد برجسته شوند. بايد از سازمان جهاني كار
خواسته شود كه نمايندگان رژيم نمايندگان كارگران نيستند و آنها را به اجلاس سالانه
خود راه ندهد. بايد خواهان آزادي فوري و بدون قيد و شرط كليه زندانيان سياسي شد.
بايد خواهان رفع اذيت و آزار رهبران كارگري شد. بايد خواهان انحلال و اخراج نهادها
و عوامل سركوب رژيم در محيط كار از جمله خانه كارگر و شوراهاي اسلامي كار شد. بايد
بر همبستگي جهاني كارگري تأكيد كرد و بار ديگر از كارگران افغانستاني در ايران
حمايت بشود. بايد ماجراجوئيهاي بين المللي، از جمله حمايت از تروريسم و مسئله
هستهاي به هر نحوي كه امكان دارد محكوم بشود. بايد آزادي اعتصاب و آزادي بدون قيد
و شرط تشكل كارگري مطرح و شعار شوند. بايد عدم پرداخت به موقع دستمزدهاي كارگران،
بيكارسازي كارگران، عدم ايمني محيط كار، قراردادهاي موقت و غيره محكوم بشوند. و
مهمتر اينكه بايد خواهان دستمزدي چندين برابر بالاتر از دستمزدي كه رژيم براي
كارگران بتصويب رسانده است شد. به نظر من اينها و دهها شعار و مطالبه راديكال ديگر
كه كارگران در چند سال گذشته مرتب مطرح كرده اند، قطعنامه بشوند و در بين كارگران
مراكز مختلف پخش بشوند.
ايسكرا: بعنوان سئوال آخر، آيا امكان برگزاري
يك اول ماه مه متفاوت تر و باشكوه وجود دارد؟
ناصر اصغري: همه شواهد حكايت از اين دارد كه
جامعه در التهاب اعتراضات راديكال است. شما هر روز با وجود سد عظيم و زخيم سانسور
و فيلترينگ و پارازيت بر روي راديو و تلوزيون مخالفين و اپوزيسيون و غيره، شاهد دهها
اعتراض كارگري از كرمانشاه و كامياران و سنندج گرفته تا هفت تپه و گاتوند و ايران
صدرا در بوشهر و قزوين و تهران و خاتون آباد كرمان و عسلويه و تبريز و اروميه و
تركمن صحرا و زابل و غيره هستيم. كارگران حتما در مجامع عمومي خود كه به اين
اعتراضات منتهي مي گردند، در باره اول ماه مه حرف مي زنند و تبادل نظر مي كنند.
رژيم جمهوري
اسلامي در برابر كارگران عقب نشست و ١١ ارديبهشت را روز كارگر اعلام كرد و تقريبا
رسما براي كارگران تعطيل اعلام شده است. كارگران روزهاي ديگري چون روز محمد و علي
و فاطمه و خميني را دهن كجي به خود و يا
در بهترين حالت، بي ربط به خود مي دانند. اما روز كارگر روز كارگران و روز اعلام
كيفرخواست بر عليه كارفرما و رژيم كارفرماهاست كه حتما بايد در تدارك شركت و
برگزاري هر چه با شكوه تر آن باشند.
كارگران هر روزه
بر عليه اين رژيم اعتراض و مبارزه مي كنند. اما اول ماه مه يك فرصت خوبي است كه
اين اعتراضات يكپارچه و در سطحي وسيعتر اعلام و ابراز گردند. فرصتي است كه كارگران
بگويند يا سوسياليسم يا بربريت. فرصتي است كه كارگران ايران در پيشاپيش يك مبارزه
راديكال و رزمنده بر عليه جمهوري اسلامي، كه در رأس يكي از دو قطب تروريستي قرار
دارد، بگويند كه كارگران جهان متحد شويد!
از ايسکرا ٤١٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر