چهارشنبه سوری
امسال (یا در واقع سال گذشته) از جهات مختلفی حائز اهمیت بود. یكی از این «جهات
مختلف» شركت مردم در كردستان در این واقعه بود. امروزه البته همه، حتی مخالفترین
كس مخالفت با جمهوری اسلامی، برپائی چهارشنبه سوری در ایران را با مخالفت با جمهوری
اسلامی تفسیر می كند. جشنهای چهارشنبه سوری امسال در شهرهای كردستان و مشخصا در
جاهائی مثل سنندج، مهاباد، سردشت، مریوان، ربط و بوكان كه اخبار آنها را در سایتهای
مختلف دیدم، حكایت از قدرتنمائی مردم در این شهرها بر علیه نیروهای زبون جمهوری
اسلامی داشت.
در شروع
اعتراضات بعد از ٢٢ خرداد سال گذشته، نگرانیهای بجائی از عدم شركت مردم كردستان در
اعتراضات اظهار شد. تعداد قلیلی هم كه دیگر اهمیت چندانی در سیاست ندارند، شادی به
پا كردند كه «مردم كردستان عكس العملی نسبت به این وقایع از خود نشان نداده اند.»
اكنون كه به آن روزها فكر میكنم و مطالعاتم درباره انقلابات عظیمی چون انقلابات
١٨٤٨ اروپا را مرور میكنم، انتظار از تهران تا حدودی كنه مسئله را توضیح میدهد.
فرانسه در اروپا
و بخصوص اروپای قرن ١٨ و ١٩ نماینده و مظهر انقلابات بود. پرسیلا رابرتسون، نویسنده
كتاب «انقلابات ١٨٤٨» درباره این انقلابات می گوید كه اروپای اواسط قرن ١٩ آبستن
انقلاب بود. با شروع سال ١٨٤٨، مخالفین، كه بخش اعظم اروپا را تشكیل می دادند، در
بسیاری از كشورهای اروپائی كه روابط استبدادی و دیكتاتوری دست و پا گیر فئودالی
حاكم بود، انتظار مرگ لوئی فیلیپ پادشاه وقت فرانسه را آرزو می كردند. انتظار می
رفت كه با مرگ وی انقلابی در فرانسه شروع شود و آتش این انقلاب تمام اروپا را
فراخواهد گرفت. بهرحال انقلاب در فرانسه قبل از مرگ لوئی فیلیپ شروع شد و لوئی فیلیپ
اتفاقا چند سال بعد در لندن و در تبعید با مرگ طبیعی مرد. با شروع انقلاب در پاریس
و دیگر شهرهای فرانسه، همچنانكه انتظار می رفت، آتش انقلاب در بسیاری از كشورهای دیگر
اروپا و از جمله در آلمان و ایتالیا هم گر گرفت و زبانه كشید. اما هدف من از شرح این
واقعه این نكته است كه اتفاقا قبل از فرانسه، انقلاب در ناپل (ناپلی، یكی از
استانهای مستقل وقت ایتالیا) شروع شده بود و این انقلاب به پادشاه آنجا اصلاحات
مهمی، از جمله قانون اساسی را به ایشان تحمیل كرده بود. اما انقلاب در ناپل باعث
انقلاب در جای دیگری نشده بود و این رسیدن خبر انقلاب در پاریس بود كه انرژی
انقلاب را به دیگر جاهای اروپا تزریق كردند.
اما برگردیم به
كردستان و تهران خودمان. مطمئن نیستم كه یك اعتراض حتی قدرتمند در سنندج و حتی
مشهد و اصفهان هم چرخ انقلابی را در ایران به این صورت بحركت در می آورد؛ گرچه بی
تأثیر در روند اوضاع هم نمی بود. اما این قدرت تهران از هر لحاظ ـ سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی و غیره ـ است كه می تواند نقطه شروع چهارشنبه سوری های این دوران در
كردستان و یزد و بروجرد و اراك و غیره باشد.
خواسته ای را
اگر رژیمی نتواند برآورده كند و در عین حال قدرت شكست آن را هم نداشته باشد، و اگر
این خواسته آن را رژیم را وارد یك بحرانی بكند، این خواسته انقلابی است. مثلا
خواست افزایش دستمزد ٣ درصدی خواسته ای انقلابی نیست. اما خواست افزایش دستمزد ٣٥
درصدی با قدرت و نیرو مطالبه شود و اگر حكومت سر كار نتواند این افزایش دستمزد را
بپردازد، وارد یك بحران انقلابی شده است. همچنین خواست آزادی بی قید و شرط
چهارشنبه سوری، خواست آزادی بیان، خواست برابری زن و مرد و غیره. رژیم جمهوری
اسلامی با مطالبات مردم در این دوره به شیوه متحد و قدرتمندی روبرو شده است و فعلا
بر زور بسیجی هایش تكیه دارد. این زور اما برای مدت زمان طولانی ای دوام نخواهد
آورد. ورود شهرهای دیگر به عرصه مبارزه، كه تا كنون فشار آن علی العموم روی تهران
بوده است، می تواند مردم بیشتری را وارد میدان بكند و فشار سركوب را از تهران می
كاهد. می تواند روند سقوط جمهوری اسلامی را تسریع ببخشد. و كردستان با تجارب
ارزنده ای كه در این سی سال بر علیه جمهوری اسلامی كسب است، الحق می تواند در روند
رادیكالیزه شدن جنبش سرنگونی نقش مهمی ایفا كند.
١ آوریل ٢٠١٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر