جامعه سرمايهداري
قربانيان زيادي دارد. اين قربانيان را هم در كاتاگوريهاي مختلفي دسته بندي ميكند و
بر هر كدام از آنها يك اسم علمي هم ميگذارد. مثلا در روانشناسي و جامعه شناسي
بورژوائي ترمينولوژي وجود دارد به نام Psychopath كه فرهنگ
انگليسي-فارسي «هزاره» آن را «پسيكوپات» یا «سایكوپات» یعنی «بیمار روانی جامعه
ستيز» معني كرده است. سايكوپتها انسانهائي هستند كه معمولا دوران بچگي سخت و
غيرمعمولياي داشتهاند. كساني كه بدون پدر و مادر و در پرورشگاهها و يا توسط
دايهها بزرگ شدهاند. فرزندان روسپيها و ولگردها٬ كساني كه در خانوادههاي فقير و
بدون امكانات بزرگ شده اند، والدين معتاد و الكلي داشته اند، والديني كه مرتب با
همديگر بگو و مگو و غيره داشتهاند. از مهمترين خصوصيتهاي يك سايكوپت پايمالي حق و
حقوق ديگران بدون ترحم و احساس دلسوزي است. بنا به آمار ٢٥ تا ٣٥ درصد زندانياني
كه مرتكب جنايات جدي شدهاند، از سايكوپتها هستند.
اما هر کسي که
بقول مارکس ذهن خودش را به کار بياندازد، به سهولت متوجه ميشود که جامعه مدرن
سرمايهداري، يک سيستم خاص توليدي است که سايکوپات ميسازد. حق و حقوق افراد را
آنهم در يک وسعت ميليوني پايمال ميکند. الکلي و معتاد توليد ميکند. فقر و بيکاري
توليد ميکند. روسپي و ولگرد حاصل آن است. قتل و جنايت، اضطراب و نگراني به جامعه
تزريق ميکند. انسانها را در چنان موقعيتي قرار ميدهد که بدون اينکه قصد آن را
داشته باشند، به بگو و مگوهاي اعصاب خورد کن کشيده ميشوند. اين سيستمي بيمار است و
بيش از اين نميتوانند کتمانش کنند.
اما امروزه، حتي
در دايره روانشناسان و جامعه شناسان رسمي هم ديگر سايکوپاتي و سايکوپتها واژههاي
مختص حيطه قربانيان سنتي جامعه سرمايهداري، کساني که بر اثر فقر دست به کارهاي
«خلاف» ميزنند و به زندان ميافتند نيستند. رابرت هير (Robert Hare) از معروفترين
روانشناسان آمريكاي شمالي بيش از نيمي از عمر خود را تحقيق درباره سايكوپتها در
زندانهاي استان بريتيش كلمبياي (BC) كانادا گذرانده
است. وي اخيرا گفته بود كه دلم ميخواهد دولت به من اجازه تحقيق درباره سايكوپاتي
در بازار بورس ونكوور را بدهد. تلويزيون کانادا نيز در حال پخش مجموعهاي تحت
عنوان كورپوراسیون ها (corporations) است که در آن
سران كورپوراسیون ها را سايکوپات معرفي ميکند. همچنين در سميناري كه يكي از
روانكاوان به نام كانادا و چندين روانشناس ديگر در آن حضور داشتند، اين موضوع مطرح
شد كه آيا اصولا نميشود گفت که تفكر سوداگري و (Business) سايكوپاتي
است؟! اما نه رابرت هير و نه شرکت کنندگان در سمينار فوق به اصل مسئله نميپردازند.
مثلا مسئله حول اين دور ميزد که «رؤساي اصلي شرکتها» (CEO)ها سايکوپت
هستند و اين نکته که سيستم سرمايهداري يک سيستم آلوده به ساپکوپاتي و سيستمي سايکوپت
ساز است، مورد چشم پوشي قرار ميگرد.
روانشناسي بورژوائي مثل تمام علوم اجتماعی بورژوایی ناچار است در یك دور باطل حركت كند. ناچار است پاسخهای غیر علمی و غیر واقعی به مسایل مورد بررسی خویش بدهد. زیرا اساس آن بر طبیعی بودن مناسبات موجود كه علت العلل همه دردها و بیماریهای اجتماعی و روانی است دور میزند. روانشناسی بورژوایی انسانها را بر حسب مشكلات روانی دسته بندی میكند٬ به هر یك ماركی میزند اما ریشه اصلی سایكوپاتی و یا سایكوپاتهای اصلی را نمی بیند و یا بر آن چشم می بندد. بدون شك آن سيستمي كه از قبل اعلام ميكند كه صدها هزار نفر را از كار بيكار خواهد كرد و آنها را به بی تامیینی و گرسنگی و محرومیت و در نتیجه اضطراب و دلهره میراند٬ در اساس به سايكوپاتي آلوده است. از منظر انسانی و انسان شناسانه همین سران شركتها و بازارهای بورس نیز سایكوپاتهای اصلی جامعه هستند. از انسانیت تهی میشوند و فرمان سرمایه را با بی رحمی و بی توجهی كامل به نتایج فاجعه بار اجتماعی و انسانی آن به پیش میبرند. اینها را نیز از این زاویه میتوان قربانیان سیستم سرمایه داری قلمداد كرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر