در حاشیه طومار
اعتراضی كارگران
جامعه ایران در
تب و تاب اعتراض است. فضای اعتراضی در بین اقشار فقیرتر و بخصوص كارگران بشدت
بالاست. هر روز شاهد اعتراض بخشی از كارگران هستیم. اعتراض اخیر معلمان، اعتراض
كارگران پتروشیمی ها، اعتراض بازنشستگان، اعتراض وسیع كارگران به عدم پرداخت
دستمزدها و پایین بودن سطح دستمزدها و غیره، هر روز اتفاق می افتند. این اعتراضاتی
را كه جامعه از وقوع آنها مطلع می شود، در واقع درصد بسیار پایین تری از اعتراضات
كارگری اند كه در آن جامعه در جریان هستند. می شود و باید به اعتراضات وسیعتری
دامن زد.
اتحادیه آزاد
کارگران ایران گفته است که ده هزار امضای دیگر در اعتراض به سطح دستمزدها و شرایط
کار و زندگی کارگران تحویل مقامات رژیم اسلامی داده است. ٣ ماه پیش هم طومار
اعتراضی که به امضای ١٠ هزار کارگر از مراکز مخلتف کارگری در استانهای مختلف تهیه
شده بود تحویل آنها داده بود. این آخرین طومار توسط کارگران استانهای تهران،
کردستان، مازندران، آذربایجان شرقی، مرکزی، یزد، خوزستان و از کارگران کارخانه هایی
همچون شرکت بسته بندی ایران، کیان تایر، چینی ارس، داروسازی دانا، رانندگان شرکت
واحد، نورد پروفیل ساوه، شرکت آونگان، شرکت صنایع اراک، فولاد گزین، کارگران راه
آهن، کارگران ساختمانی، موتور سازان، کبریت سازی تبریز، کارگران معدن کوشک و چندین
کارخانه دیگر امضاء شده است. در بخشی از این نامه آمده است: «عدم پرداخت دستمزدها،
بیکارسازیها، قراردادهای موقت، ناامنی شغلی، دستمزدهای بشدت زیر خط فقر و تورم و
گرانی بیداد میکند. بسیاری از اقلام غذایی و رفاهی بصورت روزانه و با سرعتی غیر
قابل تصور در حال برچیده شدن از سفره خالی ما کارگران است. از اواخر سال ٩٠ و بویژه
از چند ماه گذشته تاکنون هزینه های زندگی چندین برابر شده است. هیچ نوع کالا و یا
خدماتی در این مملکت پیدا نمیشود که قیمت آنها در طول این مدت افزایش دهها درصدی پیدا
نکرده باشد. از عوارض بزرگراهها و هزینه حمل و نقل تا مصالح ساختمانی و اجاره بهای
منازل مسکونی تا هزینه های خدمات بانکی و دفاتر اسناد رسمی تا قیمت لبنیات و نان و مرغ و تخم مرغ و گوشت و میوه
تا هزینه های آموزش و بهداشت و درمان و خلاصه هر آنچه که برای بقا و نفس کشیدن یک
انسان لازم و حیاتی است گاها تا چندین برابر افزایش قیمت داشته اند. این افزایش
سرسام آور قیمتها بویژه در طول یکسال گذشته در حالی صورت گرفته است که میانگین دستمزد
ما کارگران در این مدت (سال ٩٠ و ٩١) فقط ١٣ درصد افزایش پیدا کرده است و متوسط دریافتی
ماهیانه میلیونها کارگر تازه اگر در این مدت بدلیل قطع سوبسید حاملهای انرژی و تعطیلی
کارخانه ها به خیل بیکاران نپیوسته باشند و موفق به دریافت بموقع دستمزدهای خود
شوند بین ٣٠٠ تا ٧٠٠ هزارتومان در ماه است.»
هر كدام از ما
اگر در چنین وضعیتی كه طومار كارگران بیان كرده است مجبور به زندگی باشیم، شروع به
اعتراض خواهیم كرد. طومار مزبور بخش مهمی از اعتراض كارگران را فرموله و به افكار
عمومی منعكس كرده است. ما اما گاها وضعیت خودمان را، به دلائل مختلف، به دور و بری
هایمان نمی گوییم. شیوه زندگی، امری بسیار خصوصی است و به خود انسان ربط دارد. این
مورد هم یكی از همان مواردی است كه معمولا گفتنش و جار و جنجال حول آن راه
انداختن، موضعیتی ندارد. اما اگر این مسئله منحصر بفرد باشد و بعلت شیوه زندگی
خودمان باشد، حرف نزدن درباره اش صدق می كند. اما تقصیر ما كارگران نیست كه روزانه
به قصد ٨ و یا بیشتر ساعت كار، از خانه بیرون می زنیم، كه با دولت و رژیمی طرفیم
كه زندگی را بر ما تلخ كرده است. این وضعیت را دولت و رژیم دزد اسلامی بر ما تحمیل
كرده است. منحصر به تعدادی انگشت شمار از كارگران نیست. بنوعی همه كارگران در یك
چنین وضعیتی قرار دارند. دیگر «معمولی» نیست كه این نوع زندگی ای كه واقعا بر ما
تحمیل شده است را امری خصوصی تلقی كرد و نگفت كه بچه هایمان چه مشكلی دارند و چه
وضع مشقتباری بر آنها تحمیل شده است. باید به همدیگر گفت كه در چه وضعی هستیم و نیروی
خودمان را حول بیرون رفتن از این وضعیت بسیج كنیم. غیرعادی است اگر بخش وسیعی از یك
جامعه از زندگی ساقط شود، اما اعضای این بخش ساقط شده مهم ندانند كه بگویند تقصیر
خودشان نیست كه چنین است. باید غر و لندهای موردی را به یك اعتراض سازمان یافته
ارتقا بدهیم. باید به همدیگر بگوییم كه هفته هاست كسی از ماها روی مبارك گوشت را
ندیده است. باید گفت كه میوه و سبزیجات جزو غذاهای لوكسی است كه دیگر پایشان را به
خانه ما نمی گذارند. باید گفت كه گور بابای نماز و روزه و آخوند. نماز و روزه و
انرژی هسته ای كه شكم گرسنه كودكانمان را سیر نخواهند كرد. باید گفت و پرسید كه
چرا سر سفره آخوند و انگلها در این جامعه هر نوع غذای لذیذ و مقویی ای موجود است،
اما كودكان كارگران این مملكت با شكم گرسنه سر بر بالین می گذارند! باید گفت و پرسید
كه چرا مدیر كارخانه دهها و گاه صدها برابر كارگران كارخانه مزبور حقوق می گیرد.
باید پرسید كه چرا حقوق و پاداش مدیران و آخوند و آجان آن مملكت یك ثانیه به تعویق
نمی افتد، اما كارگر هر روز باید برای نقد كردن دستمزدی كه برایش جان كنده است، با
پاسدار و بسیجی درگیر شود و با باطوم و لوله تفنگ آنها و زندان و شكنجه روبرو شود!
باید طلبكارانه خواهان حقوق پرداخت نشده مان شد. طلبكارانه خواهان زندگی بهتری شد.
باید گفت كه زندگی انسانی حق مسلم هر انسان است. باید طلبكارانه خواهان برچیده شدن
بساط چپاول شد. باید طلبكارانه خواهان جواب از رژیم اسلامی شد كه چرا یك چنین وضعیتی
را بر ما كارگران و خانواده هایمان تحمیل كرده اند. اگر چنین وضعیتی برای خانواده
كارگری خوب است، چرا خود اوباشان حکومت اسلامی، گرسنگی نمی كشند؟ مگر خون آنها و
اعضا خانواده شان رنگین تر از خون ما كارگران و فرزندانمان است؟
امضا طومار فوق
گام مهمی در این راستاست، منتها باید از آن بسیار فراتر رفت. باید كل جامعه یكپارچه
آتش شود. باید از هر گوشه و كناری صدای اعتراض بلند شود. باید هر كارخانه و كارگاهی،
هر مدرسه و محله ای طوماری امضا كند. طومار فوق را امضا كنند. از امضا طومار به ایجاد
شبكه های اجتماعی، به ایجاد تشكلهای خود و مرتبط كردن این شبكه و تشكلها برسند.
كارگران می
توانند و این تنها راه برون رفت از این وضعیت جهنمی جلویمان است.
٢٩ سپتامبر ٢٠١٢
«كارگر كمونیست ٢١٩»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر