مصاحبه ناصر
اصغري با كيم سايپس
مقدمه
كيم سايپس، Kim Scipes از مورخين سرشناس جنبش كارگري آمريكاست كه دهها كتاب و مقاله
تحليلي و تاريخي در اين باره نوشته است. كيم اما تنها مورخ، آنچنانكه در غرب
شناخته شده است، نيست؛ ايشان همچنين خيلي هم دخيل است و با فعالين كارگري بحثهاي
زيادي بر سر مسائل جنبش كارگري داشته است. وي براي نمونه از مخالفين سر سخت انشعاب
در فدراسيون كار آمريكا بود و چندين مقاله در مخالفت با اين مسئله به نگارش در
آورد. ايشان همان زمان اين انشعاب را، كه در سال ٢٠٠۵ اتفاق افتاد، احمقانه خواند. كيم در
همين مصاحبه به اين موضوع اشاره مي كند.
با روي كار آمدن
باراك اوباما، فعالين كارگري زيادي، اين مسئله را به فال نيك گرفتند. كيم سايپس هم
يك چنين موضعي را داشت. يكي از وعده هاي باراك اوباما اين بود كه مسئله متشكل شدن
را، كه در جريان رياست جمهوري جورج بوش بسيار سخت شده بود، براي كارگران ساده كند.
همچنين اين فعالين انتظاراتي را كه از انتخاب باراك اوباما در بين كارگران بالا
رفته بود را به نفع جنبش كارگري مي دانستند كه خود مي تواند مبناي اعتراضهاي آينده
باشد. بر مبناي همين نگرش بود كه با ايشان وارد يك بحثي، البته شخصي، شدم و بعد از
آن تصميم گرفتم كه چند سئوال در باره وضعيت جنبش كارگري آمريكا را با ايشان در
ميان بگذارم تا خوانندگان كارگر كمونيست از زبان كسي كه جنبش كارگري آمريكا را از
نزديك دنبال كرده است، چيزي شنيده باشند.
در كنار
فعاليتهاي متعددي كه كيم در آن دخيل بوده، مبارزه براي اصلاحات در فدراسيون كار
آمريكا و مبارزه بر عليه دخالت فدراسيون كار آمريكا و شاخكهاي آن در كشورهاي ديگر،
از فعاليتهاي اصلي ايشان بوده است. وقت كيم سايپس بسيار تنگ است. كيم در كنار
فعاليتهاي سياسي، در حال نوشتن كتاب ديگري است و همچنين در دانشگاهي در آمريكا
مشغول تدريس است. به همين دليل سئوالاتي را كه با ايشان در ميان گذاشتم، متأسفانه
با تأخير چند هفته اي جواب گرفتند.
ناصر اصغري
***
ناصر اصغري: وضعيت جنبش متشكل كارگري آمريكا قبل
از انشعاب «تغيير براي پيروزي)» (Change to Win) چگونه بود؟
اكنون (بعد از انشعاب) چگونه است؟ آيا اين انشعاب نتايجي را كه بسياري براي آن
هورا مي كشيدند، به دست داده است؟
كيم سايپس: وضعيت جنبش كارگري آمريكا قبل از
انشعاب بسيار بد بود. حدود ٧.٨ درصد كارگران در بخش خصوصي در اتحاديه ها متشكل
هستند؛ كه اين درصد حتي از سال ١٩٣٠ هم كمتر است! (اگر بخش خدمات را هم به حساب
بياوريم، روي هم تنها ١٢.٤ درصد كارگران متشكل هستند، كه بسيار از درصد متشكل
كارگران در كانادا و بسياري از كشورهاي اروپاي غربي پائين تر است.
انشعاب قلابي
بود. بر سر اختلافات اصولي نبود؛ بلكه عمدتا بر سر اخلاقيات و خصوصيات شخصي بود و
اينكه چه كسي رهبر بعدي فدراسيون كار آمريكا (AFL-CIO) را معرفي كند.
انشعاب مشكلات اصلي جنبش كارگري آمريكا را در دستور قرار نداد. خوانندگان شما را
به كتاب «همبستگي تقسيم شده» (Solidarity Divided) نوشته بيل فلچر
و فرناندو گسپين، كه تحليلي بسيار ارزنده داده است، مراجعه مي دهم. همچنين مي
توانيد به نقد من به اين كتاب كه در سايت zcommunications.org موجود مي باشد،
مراجعه كنيد.
ناصر اصغري: به كساني كه مي گويند جنبش كارگري در
آمريكا، و به يك معنا در سطوحي در جهان، در حال عقب نشيني است، چه مي گوئيد؟ اگر
با اين موضوع موافقيد، آيا نشانه هائي از بيرون آمدن از اين عقب نشيني را مي
بينيد؟
كيم سايپس: اينكه جنبش كارگري آمريكا عقب نشيني
كرده است، غيرقابل انكار است. رهبران آن ديد و نقشه اي ندارند. با فعاليني كه مي
خواهند ديد و نقشه اي را ارائه بدهند، در جنگند. اساسا جنبش كارگري آمريكا پشت سر
امپراطوري آمريكاست؛ كه هيچ چيز آن به اين جنبش نمي رسد. تمام برنامه آنها اين است
كه «اوباما و حزب دمكرات ما را نجات خواهند داد.» بهيچ وجه چنين چيزي اتفاق نخواهد
افتاد. (شايد مقاله ام تحت عنوان «اكنون وقت ديدي عميق و سبز براي آمريكا و جهان
است» (It’s Time
for a Deep Green Vision for the United States … and the World) را كه در سايت zmag.org قابل دسترس است
براي خوانندگان شما جالب باشد كه در همين خصوص نوشته شده است.)
ناصر اصغري: فكر مي كنيد استقلال جنبش متشكل
كارگري در آمريكا، با شرايطي كه جورج بوش ضميمه وام به شركتهاي ماشين سازي آمريكا
كرده است، زير سئوال مي رود؟
كيم سايپس: مشكلات جنبش متشكل كارگري در آمريكا
بسيار فراتر و عميقتر از اين چيزهاست. اتحاديه ماشين سازي آمريكا با اين مسئله
ضربه خورد. اما اين اتحاديه مدت زمان طولاني اي است كه دارد به خودش ضربه مي زند.
متأسفانه نمي توانم جوابهاي ساده اي براي وضعيتي كه جنبش كارگري متشكل آمريكا در
آن است را به دست بدهم. اين جنبش در مقياس وسيعتري در جامعه آمريكا، يا مشروعيتي
ندارد، و يا هم اگر دارد بسيار ناچيز است. نقشه و ديدي هم براي برون رفت از اين
موقعيت ندارد. درباره بزرگترين بحران اقتصادي از دهه ١٩٣٠ تا كنون، جنبش كارگري
متشكل آمريكا، تقريبا هيچ نگفته است.
به نظر من،
مسئله اساسي امپراطوري آمريكاست و رهبران كارگري مي خواهند اين مسئله را محافظت
كرده و نگه دارند. بحث من اين است كه اينها مي توانند يا از امپراطوري آمريكا دفاع
كنند، و يا مي توانند به مردم كارگر كمك كنند؛ اما نمي توانند هر دو را در يك زمان
به پيش ببرند. و بدون مردم كارگر، دليل وجودي خويش را از دست مي دهند. …
بهرحال اميدوارم
كه با اين جوابها تصويري از وضعيت كنوني جنبش كارگري در آمريكا گرفته باشيد.
فعالين كارگري اي هستند كه تلاش مي كنند اين موقعيت را براي بهتر شدن تغيير دهند،
اما ما هم ضعيفيم و هم قادر نبوده ايم حمايت توده كارگران را به دست بياوريم.
نهايتا اين وضعيت تغيير خواهد كرد. مردم واقعا در اين كشور با مشكلات عديده اي
روبرويند. ميليونها نفر بيكار شده اند؛ و اين وضعيت بدتر هم مي شود. بسياري از
مردم از طريق بيمه هاي مشاغلشان به بيمه درماني دسترسي دارند و وقتي كه شغلشان را
از دست بدهند، بيمه درمانيشان را نيز از دست مي دهند. مي دانم كه موقعيت ما با
كارگران ايران بسيار متفاوت است؛ اما براي ما، مسائل خيلي بدند و كسي هم در واقع
راه حلي ندارد. اتفاقي خواهد افتاد؛ اين پيشگوئي من است، اما نمي دانم كجا و كي،
منتها وقتي كه اين اتفاق افتاد، جالب خواهد بود.
اميدوارم كه
ايده اي گرفته باشيد كه در اينجا چه مي گذرد.
(كارگر كمونیست ١٠٠)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر