«در حاشيه نوشته هاى اخير خسروشاهى و منيرى»
اخيرا نوشته
هايى از آقايان يداله خسروشاهى و کريم منيرى در تعدادى از شبکه هاى اينترنتى درج
گرديده است. اين نوشته ها ارزش نقد ندارند، اما از آنجا که مبارزات اخير مردم را
تخطئه کرده اند لازم ديدم نکاتى را ذکر کنم.آقاى خسروشاهى که نوشته اش تاريخ ١٨
ژوئن ٢٠٠٣ را بر خود دارد با متلک «بنابر تحليل هاى ارائه داده شده از طرف بعضى از
نظريه پردازان گروه هاى راست و چپ، پايان عمر رژيم اسلامى اعلام شده است.» نوشته
اش را شروع مى کند. تاريخ اين نوشته مهم است زيرا ايشان با اينکه از چند و چون
اعتراضات اخير و شعارهاى آن خبر دارد، با اين همه اين تحليل هاى گروه هاى راست و
چپ اند که غلو مى کنند، نه وضعيت کارگران بهشهر و مبارزات دانشجويان و جوانان.
نوشته خسروشاهى با دستپاچگى خاصى نوشته شده است. به زمين و زمان بد و بيراه مى
گويد. پر از ضد و نقيض است. از «بيحقوقى بيکاران، مزدبگيران و تهيدستان» در رژيم
جمهورى اسلامى حرف مى زند، اما به مردمى که به خيابانها آمده اند و شعار «زنده باد
آزادى و برابرى»، «اين جنبش دانشجوست، نه جنبش آمريکا» را سر داده اند، و از
خواسته هاى کارگران چيت سازى بهشهر دفاع کرده اند، برچسب آمريکائى مى زند و براى قبولاند
آن به خوانندگانش پاى سلطنت و پهلوى و بقول خودش «نيم پهلوى» را به ميدان مى کشد.
آقاى خسروشاهى بهتر است به يکى از همکاران بازنشسته سابقش تلفنى بزند تا ببيند که
جو عمومى از چه قرار است. مى گويد: «لازم است که از هم اکنون دانشجويان با اعلام
اين مطلب که مبتکر سرکوب و کشتار دانشجويان، رژيم سلطنت بوده و ١٨ تير تداوم ١٦
آذر است، صف خود را از اين نوکران پنتاگون و سيا جدا کنند.» و در جاى ديگرى مى
گويد: «دخالت آمريکا در منطقه بر جو سياسى داخل کشور تأثير گذاشته است. دانشجويان
براى تداوم حرکت خود قوت قلب بيشترى گرفته اند. براى نخستين بار مبارزه با خصوصى
سازى را در دستور کار خويش قرار داده و به صف ضدسرمايه دارى پيوسته اند.» کسى گول
فرمولبندى آخر شما را نمى خورد. شما داريد روز روشن توى چشم زنان، کارگران،
دانشجويان و جوانان نگاه مى کنيد و مبارزاتشان بر عليه جمهورى اسلامى را به سيا و
پنتاگون نسبت مى دهيد. از نوشته شما و دوستتان آقاى منيرى عکس گرفته ايم.
نوشته آقاى
منيرى اما سنگ تمام گذاشته است. ايشان با يک ضديت خاصى درباره اعتراضات اخير حرف
مى زند. خواندن اين دو نوشته «بوى کباب» و «رابطه طبقه و دمکراسى طلبى» را به کارگرانى
که براى رساندن صداى اعتراضشان به اعتصاب غذا پناه برده بودند، توصيه مى کنم. آقاى
خسروشاهى از همان روز اول که با اسم واقعى خود و دور از دسترس جمهورى اسلامى
اظهارنظر کرد، خود را اپوزيسيون اپوزيسيون تعريف کرد. اما اکنون که رفسنجانى و
خاتمى اعتراضات مردمى را که نفس جمهورى اسلامى را به چالش طلبيده اند، سوسول و
طرفداران آمريکا مى خوانند، آقاى خسروشاهى و يارانش بى پروا با ايشان همصدا گشته و
مبارزات مردم را تخطئه مى کنند. بنظر مى رسد که ايشان همانقدر از انقلاب عليه
حاکميت سرمايه هراس دارند که طرفدران سلطنت و جمهورى اسلامى.
٨ جولاى ٢٠٠٣
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر