۱۳۹۹ بهمن ۲۵, شنبه

ناسیونالیسم كرد قادر به حل مسئله کرد نیست

با انتشار نامه من به رفیق جوانمان تحت عنوان «پدیده «عبدالله مهتدی» چگونه زائیده شده؟» از آنجا كه بحث آن نامه بیشتر حول مسئولیت آن روز رهبری امروز كومه له در قبال آن پدیده شوم دور می زد، دوستانی از كومه له واكنش نشان دادند كه غیرمترقبه نبود. اما یكی از خوانندگان ناسیونالیست آن مطلب كه ربطی به كومه له امروز ندارد، بعد از بی احترامی كردن نكته ای گفته است كه گفتن چند كلمه به بهانه آن، خالی از لطف نیست. اما ابتدا چند كلمه درباره ناسیونالیستهای كرد در كردستان ایران بگویم.

كادرهای جریانات ناسیونالیست كرد در ایران، موجودات عجیبی هستند. وقتی كه به كمونیسم و مشخصا كمونیسم كارگری می رسد، فرهنگ خود را بنمایش می گذارند. در معادلات خود مسئولیت تمام ناكامی های ناسیونالیسم كرد در كردستان ایران را برعهده كمونیسم كارگری گذاشته اند. اینها كه مثل هم مسلكهای خود در بوسنیا و كوسوو دستشان به جان همسایه های خود كه با زبانهای دیگری مراوده می كنند و یا به نوع دیگری از اسلام و مسیحیت و غیره باور دارند، بند نیست، در عوض در بی احترامی كردن و لمپن بازی در آوردن زبان زد عام و خاص شده اند. و این مشخصا در باره جریان ناسیونالیستی كه با چماقداری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده از كومه له جدا شد، حتی بیشتر صدق می كند. این نكته ای است كه می خواستم قبل از جواب به آن خواننده محترم بگویم تا شاید در برخورد سیاسی اش به طرف مقابل، اگر سیاسی است كمی هم نزاکت سیاسی را رعایت كند.

«نیروهای چپ توان فهم و درك مسئله ملی را ندارند»

ایشان نوشته اند كه برخی از نیروهای طیف چپ توان فهم و درك مسئله ملی را ندارند. و در نتیجه گیری این جمله اش می گوید كه آن نیروهای چپ این مسئله (ملی) را «ابلهانه نفی می كنند و به سان جن از بسم الله از طرح مسئله كردستان میترسند.» من هیچ نیروی چپی را در ایران نمی شناسم كه مسئله ملی را نفی كرده باشد. اگر كسی مشكلش این است كه نیروهایی از طیف چپ به ناسیونالیسم كرد و خواست ناسیونالیستها گردن نمی گذارند، این را «نفی كردن مسئله ملی» نمی توان خواند. یك تبیین استالینی از مسئله ملی هست كه تبیینی است غالب در بین نیروهای چپی كه به ناسیونالیستهای كرد سرویس می دهند و یك تبیین ماركسیستی كه در سالهای اخیر تا حدودی تبیین استالینی را به عقب رانده است. تبیین كمونیسم كارگری از مسئله ملی با تبیین خالد عزیزی و تلویزیون گوناز متفاوت است. در این باره مقالات متعددی نوشته شده و بحثهای تئوریك مفصلی شده است. كسی كه با تبیین كمونیسم كارگری از مسئله ملی مشكلی دارد، برود آن را نقد كند و راه تبیین خود را باز كند. ناسیونالیستهای كرد به این عادت كرده اند كه نیروهایی مثل فدائیان و راه كارگر و مائوئیستها، برادر بزرگی آنها را در مورد مسئله كرد فرض بگیرند و بعنوان صاحب و رهبر كردها به حساب بیاورند. اگر نیروی چپ دیگری پیدا شد و این فرض را باطل اعلام كرد، ناسیونالیستها خالكوبیهایشان را نشان می دهند.

درباره مسئله كردستان كه دیگر فقط كسی می تواند ادعا كند كه كسی مسئله كرد را نفی می كند كه یا مغرض باشد و یا هم از دنیای سیاست بی خبر باشد. اگر این دوستمان نیروی چپی را می شناسد كه مسئله كردستان را نفی كرده است، لطفا به ما هم معرفی كند. تا ایشان به دنبال یك چنین موجودی باشد، من اینجا بخش «مسئله كرد» مندرج در برنامه «یك دنیای بهتر»، برنامه حزب كمونیست كارگری را برای اطلاع این دوستمان و مخاطبین مظلوم وی، نقل می كنم. در این بخش آمده است:

«نظر به سابقه طولانى ستم ملى بر مردم کرد در همه کشورهاى منطقه و سرکوب خونين خواست‌هاى حق طلبانه و جنبش‌هاى اعتراضى و خودمختارى طلبانه در کردستان ايران در رژيم هاى سلطنتى و اسلامى، حزب کمونيست کارگرى بعنوان يک اصل، حق جدايى از ايران و تشکيل دولت مستقل از طريق يک پروسه انتخاب آزاد و عمومى را براى مردم کردستان به رسميت ميشناسد و هر نوع اقدام قهرآميز و نظامى براى جلوگيرى از اين انتخاب آزادانه را قويا محکوم ميکند. حزب کمونيست کارگرى خواهان حل فورى مساله کرد در ايران از طريق برگزارى يک رفراندم آزاد در مناطق کردنشين غرب ايران، زير نظارت مراجع رسمى بين المللى است. اين رفراندم بايد با خروج نيروهاى نظامى دولت مرکزى و تضمين يک دوره فعاليت آزادانه کليه احزاب سياسى در کردستان به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سياست و نظرشان در رفراندم، انجام شود.

حزب کمونيست کارگرى در هر مقطع تنها در صورتى به جدايى کردستان راى موافق ميدهد که قويا محتمل باشد چنين مسيرى کارگران و زحمتکشان در کردستان را از حقوق مدنى پيشروتر و موقعيت اقتصادى و مناسبات اجتماعى برابرتر و ايمن ترى برخوردار خواهد ساخت. موضع رسمى حزب کمونيست کارگرى در هر مقطع بر مبناى يک بررسى مشخص از موقعيت موجود و مصالح و منافع کل طبقه کارگر و مردم کارگر و زحمتکش در کردستان بطور اخص تعيين خواهد شد.

حزب کمونيست کارگرى طرح‌هاى مختلف خودمختارى کردستان را که از جانب نيروهاى خودمختارى طلب در کردستان ارائه ميشود را نه فقط گامى به پيش در امر حل مساله ملى کرد تلقى نميکند، بلکه آنها را نسخه اى براى دائمى کردن هويت‌هاى ملى کرد و غيرکرد در يک چهارچوب کشورى واحد، ابدى کردن و قانونيت بخشيدن به جدايى هاى ملى و زمينه اى براى تداوم تخاصمات و کشمکش هاى ملى در آينده ارزيابى ميکند.

حزب کمونيست کارگرى هر نوع ترتيباتى در مورد آينده سياسى کردستان را که بدون مراجعه به آراء عمومى خود مردم کردستان و صرفا بر مبناى تصميمات دولت مرکزى و يا توافقات از بالا ميان دولت و احزاب محلى به اجراء گذاشته شود، فاقد مشروعيت و غيرقانونى ميداند.»

طرح ناسیونالیسم كرد خودمختاری و بند و بست از بالای سر مردم است كه در بهترین حالت خواهان آن است كه ریاست ژاندارمری محله به اعضای محفل عبدالله مهتدی و یا خالد عزیزی سپرده شود. این موضوع هیچگونه ربطی به حل مسئله كردستان و مسئله كرد ندارد. اگر ناسیونالیستی توانست ثابت كند كه كارگری در چهارچوب یك كردستان خودمختار كه ریاست آن در دست مسعود بارزانی نوع كردستان ایران است، دو قرص نان بیشتری بر سر سفره فرزندانش افزوده خواهد شد، من هم به خودمختاری ایشان گردن خواهم گذاشت. اگر ناسیونالیستی توانست ثابت كند كه زنی در زیر زمامداری مسعود بارزانی دارای حقوق بیشتری از دوره صدام حسین است، ما ادعای دلسوزی ایشان برای مسئله كرد را قبول خواهیم كرد. تا آن زمان ما طرح خودمان را برای حل مسئله كردستان داریم و با قلدری كسی هم عقب نشینی نمی كنیم.

جورج بوش و تبعیض ملی

این دوستمان می گوید: «شما فکر میکنید تبعیض ملی دروغ است و مسئله ملی را آمریکا و جرج بوش طراحی کرده اند! و عبدالله مهتدی عامل آمریکاست!» ایشان كه «فكر» من را خوانده است، جواب همه چیز را داده است. در آن نوشته نمی دانم چگونه كسی می تواند این چنین فكر كسی را بخواند. من كه یك كلمه درباره عامل بودن مهتدی و اینكه تبعیض ملی از منظر ناسیونالیسم کرد دروغ است، نگفته ام. فقط باید طرف پیامگیر خاصی داشته باشد كه چنین پیامی را دریافت كرده باشد. اما از این بگذریم.

من كه یك نقل قول طولانی از برنامه حزب كمونیست كارگری آوردم كه اتفاقا تبعیض ملی آنچنان ریشه ای است كه برای رفاه جامعه و بخصوص مردم كردستان، حتما باید این مسئله حل شود. اما اینكه مسئله ملی را جورج بوش طرح كرده است یا اینكه مهتدی عامل آمریكاست، آنچه كه اكنون در كرویدورهای كاخ سفید در جریان است و محافل دو سه نفره از بلوچستان و خوزستان و غیره بعنوان نمایندگان ملیتهای مختلف ایرانی در گشت و گذارند، اگر این ساختن و طراحی كردن مسئله ملی نیست پس شما بگوئید چیست؟ نكند كسی بر این باور باشد كه جورج بوش‌های پدر و پسر دلسوزان مردم كرد شده اند؟! در باره مهتدی هم، من مدركی ندارم كه عامل چه كسی است، اما مطمئنا طرحی را كه او در سر دارد و برایش تلاش زیادی هم كرده است، در راستای طرحهای جورج بوش است. خودش اگر آن را انكار كرد، ما هم كوتاه خواهیم آمد.

در رابطه با اینكه مسئله كرد و كردستان، ربطی به ناسیونالیسم كرد ندارد زیاد نوشته ایم و خواننده كنجكاو را به مطالعه نوشته های منصور حكمت در این باره ارجاع می دهم.

عجالتا این نوشته از منصور حكمت را دم دست داشته باشید:

http://hekmat.public-archive.net/fa/0700fa.html

این هم قطعنامه حككا درباره حل مساله کرد در کردستان ايران:

http://hekmat.public-archive.net/fa/0760fa.html

این هم یك نوشته از من درباره ناسیونالیسم:

https://archivenasser.wordpress.com/2010/07/29/%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/

١١ اوت ٢٠١٢

(ایسکرا ٦٣٦)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر