۱۳۹۹ اسفند ۴, دوشنبه

باز هم با رضا رخشان

در همان چهارچوبی كه شما بحث می‌كنید، بحث می‌كنیم!

رضا رخشان در نوشته‌ای تحت عنوان «پاسخی به منتقدین» جواب نقدهای- از جمله من- بخود را داده است كه نامه ایشان به سندیكاهای فرانسه را نقد كرده بودیم. ایشان در این پاسخ مسائل مختلفی مطرح کرده است كه به نكات اصلی آن که جواب می‌خواهند، جواب می‌دهم.

دست آوردهای سندیكای هفت تپه و سیاست حذف یارانه ها

رضا رخشان به ما دستآوردهای سندیكای هفته تپه را یادآوری می‌كند. اما به شهادت نوشته‌های تاكنونی خود او، ایشان بهبود وضعیت كارگران از جمله در نیشكر هفت تپه را نه حاصل مبارزه كارگران، بلكه پیاده شدن سیاستهای حذف سوبسیدهای دولت احمدی نژاد دانسته است. دیگر نقل قول از ایشان كه «كارگران در دوره احمدی نژاد صاحب خودرو شده اند» به عنوان یك جوك در محافل كارگری نقل می‌شود. ما به این تبلیغ برای احمدی نژاد اعتراض كردیم و گفتیم كه این به مسلخ بردن كارگران و تهیدستان در آن جامعه است. گفتیم كه این سیاستهای حذف خدمات و بیمه‌های اجتماعی تاچریستی است كه اینجا لباس دفاع از كارگر را به تنش كرده‌اند. رضا رخشان باز هم در این «پاسخ» جمله مبهمی را، «اینکه در شرایط امروز در هفت تپه اینگونه میشود نشان از بهبودی اوضاع است.» تكرار می‌كند كه واقعا معلوم نیست كه از نظر او این شرایط با سیاستهای ریاضت كشی اقتصادی احمدی نژاد بهبود یافته است، یا اینكه منظورشان بودن سندیكای هفت تپه است!؟

اما یك نكته را برای یادآوری هم كه شده، دوست دارم اینجا بنویسم. سندیكای هفت تپه حاصل مبارزه جانانه كارگران نیشكر هفت تپه و حمایتهای وسیعی است كه این كارگران در خود شهر شوش و هفت تپه و در سطح بین المللی دریافت كردند. رضا رخشان طوری از سندیكای هفت تپه حرف می‌زند كه انگار یادشان رفته كه این سندیكا حاصل چه پروسه‌ای است. هر نهادی كه بخواهد تریبونی برای تبلیغ سیاستهای ضدانسانی احمدی نژاد باشد، چه سندیكای هفت تپه باشد، چه هر نهاد دیگری، با تمام توان مورد نقد قرار خواهد گرفت. اصلا چه كسی این حق را به ایشان داده است كه به نمایندگی از ٤٠٠٠ كارگر نیشكر هفت تپه از احمدی نژاد دفاع كند؟! اگر دو نفر مخالف رژیم در خود شركت نیشكر هفت تپه و یا حتی در ایران نتوانند درباره جناحهای رژیم مثل ایشان اظهارنظر كنند، ما در خارج كشور، كه بسیار غیرمنصفانه مورد بی مهری وی قرار گرفته‌ایم، می‌توانیم اظهارنظر كنیم!

سندیكا كار صنفی می‌كند!

رضا رخشان در بخشی از «پاسخ» خود می‌نویسد: «اما با همه دستاوردهای مثبتی که سندیکای هفت تپه داشته است و تاثیرات مطلوبی که تشکیل سندیکا و ادامه کار و فعالیت آن در زندگی کارگران داشته است، گویا این سندیکا هنوز انتظارات عده‌ای را برآورده نمی‌کند. عده‌ای که عموما خارج نشین بوده و از این سندیکا انتظار موضعگیری به نفع ورود به تنازعات سایر جریانات اجتماعی داشته‌اند و ما با توجه به رویه کارگری مان که همانا پیگیری مطالبات کارگریمان بوده است از این کار خودداری کرده‌ایم.» ظاهری حكیمانه دارد، اما ذره‌ای حقیقت در آن نیست. نامه شما به سندیكاهای فرانسه پا را بسیار بسیار فراتر از هفت تپه گذاشته است و درباره مسائلی حرف می‌زنید كه شلاق و شمشیر احمدی نژاد بر سر كارگر را تیز و براتر می‌كند. اگر شما قرار است كار «پیگیری مطالبات كارگری» بكنید، چطور به خودتان یادآوری نكردید كه به عنوان رئیس هیأت مدیره سندیكای هفت تپه، به نفع رژیم اسلامی موضع نگیرید؟! آیا واقعا به این جمله كه «عده‌ای که عموما خارج نشین بوده و از این سندیکا انتظار موضعگیری به نفع ورود به تنازعات …» باور دارید، چرا به نفع احمدی نژاد و سیاست «هدفمند كردن یارانه‌های» او موضع گرفتید؟! به خودتان حق می‌دهید كه در تخطئه سركوب در ایران مثال كلمبیا و السالوادور بزنید، اما وقتی به شما یادآوری می‌شود كه در آن جامعه زن انسان محسوب نمی‌شود، طبلكار می‌شوید! شترسواری دولا دولا!

جنبشهای بوژوائی؟!

رضا رخشان می‌گوید: «کسیکه دوستدار این طبقه است از کارگران نمی‌خواهد کار ایجاد سندیکای خود را کنار بگذارد و پیاده نظام سایر جنبشهای اجتماعی شود که اکثرا ماهیت بورژوایی دارند.» حقیقت ندارد. هیچ فعال كارگری در كیان تایر، ایران خودرو، پتروشیمی‌ها، و نهادهای كارگری در ایران و خارج از آن، از هیچ كارگری نخواسته است كه «كار ایجاد سندیكای خود» را كنار بگذارد. بحث با شما و آن دوتائی که در خارج كشور پشت شما و سندیکا قایم شده اند، هیچوقت بر سر این نبوده است. بحث بر سر دفاع از سیاستهای احمدی نژاد و تضعیف همبستگی كارگری بوده است. بودند كسانی كه مبارزه بر علیه رژیم و اعتراضات توده‌ای ٨٨ را تخطئه كردند، و از كارگران خواستند در اعتراضات شركت نكنند، چرا كه گویا آن اعتراض یك جنبش بورژوائی بود! بحث با شما حتی در همین چهارچوب هم نمی‌تواند در بگیرد؛ چرا كه شما عملا و حتی در زندان هم، جائی كه كسانی مثل شاهرخ زمانی و بهنام ابراهیم زاده حتی اجازه دیدار با خانواده خود را ندارند، رضا شهابی و منصور اسانلو از دوا و دكتر هم محروم می‌شوند، سخت در حال دفاع از نه تنها یك جنبش بورژوائی، كه از یك بخش از حكومت اسلامی كه تمام اهرمهای قدرت را هم در دست دارد، بودید. تمام بحث بر سر این است.

حقیقت را نمی‌گوئید

رضا رخشان درباره نامه خود به سندیكاهای فرانسه در این «پاسخ» می‌گوید: «من با ارسال نامه‌ای ضمن حمایت از این کار انسانی آنها متذکر شدم که دوای درد کارگر در ایران نداشتن تشکل است که منظور همان سندیکاست و از آنها خواستم که ضرورت ایجاد آنرا به رفقای ایرانی خود یادآور شوند.» برای اطلاع كسانی كه شاید آن نامه شما را ندیده‌اند، اینجا آن بخش از نامه شما را نقل می‌كنم: «به اطلاع شما می‌رسانم که یکی از دلایل مهم مشکلات کنونی طبقه کارگر ایران فقدان تشکلهای توده‌ای کارگران در ایران و تبلیغات شدید ضد سندیکائی است که از جانب بسیاری از دوستداران ظاهری طبقه کارگر اعمال می‌شود. بسیاری از کسانی که با ارسال پیام به شما سندیکاهای فرانسه با شما اظهار دوستی می‌نمایند، در داخل ایران خود نه تنها در ایجاد سندیکاها و اتحادیه‌های محیط کار فعال نیستند، بلکه در حد توانشان در مقابل سندیکاهای موجود به کارشکنی نیز می‌پردازند.» همه انتقادهائی كه به شما شده است، حول این است كه شما جمهوری اسلامی كه سد اصلی تشكیل تشكلهای توده‌ای است را ول كرده‌اید و به فعالین اپوزیسیون جمهوری اسلامی اتهام می‌بندید كه آنها هستند كه «با تبلیغات ضد سندیكائی مانع ایجاد تشكل می‌شوند.» ما بارها گفته‌ایم و بار دیگر هم تكرار می‌كنم كه از شمائی كه زیر تیغ جمهوری اسلامی هستید، انتظار نمی‌رود كه بر علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرید و تبلیغات كنید؛ اما موضعگیری به نفع جمهوری اسلامی از هیچ كسی پذیرفته نخواهد شد؛ خواه این كس فعال كارگری باشد یا پادو خامنه‌ای.

٣ ژوئیه ٢٠١١

کارگر کمونیست ١٦٤


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر