۱۳۹۹ بهمن ۲۵, شنبه

بیكار سازیهای وسیع و دلمشغولی های اتحادیه ها

جنرال موتور، بزرگترین كمپانی ماشین سازی جهان، چندی ژیش اعلام كرد كه تا سال ٢٠٠٨ تنها در دو كشور آمریكا و كانادا بیش از ٣٠ هزار كارگر را از كار بیكار خواهد كرد. اعلام كرد كه ١٢ كارخانه در این دو كشور را كه سوددهی مطلوبی ندارند را تعطیل خواهد كرد. بر اثر این بیكارسازیها ١٠٠ هزار نفر دیگر نیز كه كارشان مستقیما به تولید این كمپانی ربط دارد، بنوعی كار خود را از دست خواهند داد، یعنی نان آوران اصلی حداقل ٤٠٠ هزار نفر زن و مرد و كودك از كار بیكار خواهند شد. این رقمی است كه بنا به ابعاد وسیع آن به رسانه ها راه پیدا كرده است. قابل انتظار است كه تعدادی از شهركهایی كه این ١٢ كارخانه در آنجا مستقر هستند، به بحران عمیقی كشانده شوند و تماما شادابی خود را از دست بدهند. كارگری كه قرار است بیكار شود، گفته بود كه شهر اوشاوا (یكی از شهرهای استان انتاریوی كانادا كه بزرگترین شعبه جنرال موتور در آن قرار دارد.) با جمعیتی حدود ٢٠٠ هزار نفر، به شهر ارواح تبدیل خواهد شد. كارگر دیگری كه انتظار میرود وی هم كارش را از دست بدهد، گفت كه : » اینجا فلینت (١) دیگری خواهد شد. شهر ارواح.»

درآمد كارگران جنرال موتور با احتساب مزایا بین ٥٠ تا ٧٠ هزار دلار در سال است. در چند سال گذشته، در همین دو كشور، صدهار نفر كار خود را از دست داده و به كارهایی با دستمزد و مزایای به مراتب پایینتری تن داده اند. ترمیینولوچی «مك جابز» (Mc Jobs)، يعني کارهاي مک دونالدي که با حداقل دستمزد و در شرايط بسيار بد و بي‌مزاياي روز به روز مد ميشوند، حاصل همين دوران و همين نوع بيكارسازيها بوده است. صنايع نساجي در غرب به كلي ورشكسته شده و به كشورهائي چون چين و هند و بنگلادش و غيرو نقل مكان كرده‌اند. از كار در معادن و مزاياي بالايش ديگر فقط خاطراتي اينجا و آنجا نقل ميشود. با روند خصوصي سازي، نقل مكان كردن سرمايه‌ها به كشورهاي با كار ارزان و كارگر خاموش، و غيره زير عنوان گلوباليزاسيون و يا جهاني شدن، زندگي كارگران در كشورهاي غربي به شدن تحت تاثير قرار گرفته شده است. اين تصميمات معمولا به تنهائي به تصميم روساي اين كمپانيها مرتبط نيست و اينگونه اتخاذ نميگردند. بازارهاي بورس، بانك جهاني پول و غيرو نيز بر اتخاذ اين تصميمات تاثيرات مهمي ميگذارند.

دلمشغولي و دلخوشيهاي اتحاديه‌ها

اولين واكنش جامعه به اعلام بيكارسازيهاي جنرال موتورز، انتظار از اتحاديها و عكس العمل به آن بود. يكي از كارگران به رسانه ها گفت: «اين شيوه وحشتناكي از زندگي است كه ناگهان با اين خبر روبرو شوي كه ديگر قادر نخواهي بود وام خانه‌ات را بپردازي. نميتوانم برنامه‌اي برا زندگي‌ام بريزم. اميدوارم كه اتحاديه‌ام بتواند كاري برايمان بكند.» اما عکس‌العمل دو اتحاديه اتومبيل سازي آمريکا (UAW) و کانادا (CAW) تماشائي بود. يکي از تحليلگران مينويسد: «جنرال موتورز بايد به UAW اطمينان ميداد که فقط کارگران آمريکائي را بيکار نميکند. در مقابل هر ٢۰ کارگر آمريکائي بايد ٣ کارگر غير آمريکائي اين شرکت بيکار ميشدند.» رئيس اتحادیه CAW ، «باز هارگرو» (Buzz Hargrove) ميگويد که «ما متوجه هستیم که جنرال موتورز در موقعيت سختي قرار گرفته است!» خودشان را به اين دلخوش کرده‌اند که کارگران ميتوانند از قبول بازنشستگي زودتر از موعد استفاده کنند و قراردادي که سال گذشته اين مبلغ را از ۶۰ هزار دلار به ۷۰ هزار دلار افزايش داد، استفاده کنند! يکي از تحليلگرانشان گفته بود که بايد خوشحال باشيم که بيکارسازي از اين بدتر نبود. ايشان اظهار ميکند که جنرال موتورز در کانادا ۲۰ درصد از اتومبيلهاي آمريکاي شمالي را توليد ميکند، اما بيکاران اين کمپاني در کانادا فقط ۱۳ درصد خواهند بود.

این اتحادیه ها وقتی هم كه به سیاست كمپانیها در زمینه بستن كارخانه ها و بیكارسازیها میخواهند اعتراض كنند اعتراضشان عمدتا دور اعتراض به پرتکشنيسم، آنهم نه پرتكشنيسم بطور علي العموم بلكه پروتكشنيسم کشورهاي آسياي جنوبي دور ميزند. هارگرو در برابر اين سئوال که بنظر ايشان دولت چه ميتوانست بکند، گفت: «در سال ۲۰۰۴ بيش از يک و نيم ميليون اتومبيل ژاپني به کانادا و آمريکا صادر شد، در حاليکه ژاپن تنها ۲۶ هزار و ۲۳۳ اتومبيل آمريکائي را به اين کشور وارد کرد.» از دولت کانادا خواست که نبايد به يک چنين تجارت يکجانبه‌اي اجازه بدهد! با اجازه آقاي هارگرو چنين راه حلهائي به هيچوجه راه حل نيستند. امروز هر کانادائي‌اي که به بودجه‌اش نگاه ميکند و دست به جيب ميبرد، ميداند که راه‌حل سنديکاليستي يک راه‌حل پوچ و خود فريبانه‌ بيش نيست. همه با يک چنين موقعيت اقتصادي‌اي که در آن گير افتاده‌اند، وسائل، حال چه اتومبيل باشد، چه هر چيز ديگري، کم هزينه‌ترين و با دوامترين را اتنخاب ميكنند. راه‌حلهاي بايکوت و «آمريکائي از آمريکائي ميخرد» ديگر سالهاست که تأثير خود را از دست داده‌اند.

دولت کانادا در چند سال گذشته خدمات را به هزينه طبقه کارگر اين کشور از روي دوش کمپانيهاي بزرگي چون جنرال موتورز برداشته است. ماليات اين کمپانيها را به حدي کاهش داده است که حتي صداي بعضي از «خوديها» هم در آمده است. چنين کاهشهائي در مالياتهاي اين شرکتها حتي باعث اين شده که شرکت ژاپنی هوندا تشويق به ساختن يک کارخانه در کانادا گرفته که قرار است ۱۳۰۰ نفر را به اشتغال در بياورد. اين نکته از آن جهت باعث تعجب است که اين شرکتها ميتوانند توليدات خود را در کشورهائي با هزينه به مراتب پائينتر از کشورهائي چون برزيل، مکزيک و غيره توليد کنند؛ اما با اين حال بر مبناي سوبسیدهای دست و دل بازانه دولت کانادا به سرمایه داران، به کانادا روي مي‌آورند.

بهر رو مقابله با بیكارسازیهای هزاران نفره كار اتحادیه ها نیست كار كارگران رادیكال است كه بتوانند نیروی عظیم توده كارگران را حول خواستهای روشنی بسیج كنندּ در این زمینه باید جداگانه و بطور مفصل تر بحث كردּ

—————————–

زیر نویس: (١) فلينت يكي از شهركهاي نسبتا بزرگ استان ميشيگان آمريكا است كه چند سال پيش جنرال موتورز يكي از بزرگترين كارخانه‌هايش را كه در اين شهر مستقر بود، بست و شهر به ويراني تبديل شد. مايكل مور، طنزنويس و فيلمساز آمريكائي فيلمي مستندي به نام «راجر و من» (Roger and me) را در اين باره ساخته است كه وقايع تكان دهنده اي را به نمايش گذاشته بود.

كارگر كمونیست ٢٣

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر