حزب کمونیست کارگری همانند بسیاری از احزاب دیگر،
حزبی است که توسط فعالین سیاسی - اجتماعی معینی برای قدرتمند کردن و به پیروزی
رساندن اهداف و گرایشاتی در جنبشهای اعتراضی ایجاد شده است. وجود اختلاف سیاسی و
انشعاب در این حزب همانند وجود اختلاف سیاسی در احزاب دیگری همچون فدائیان، حزب
توده، حزب دمکرات کردستان، حزب کمونیست ایران و غیره هیچ چیز عجیبی نیست؛ و اگر
نباشد مثل صدها محفل حاشیه ای چیزی بیش از فرقه و سکتی نیست که حتی خبر بود و نبود
آنها هم به گوش کسی نمی رسد. این بحث را امروز و اینجا به این دلیل مطرح می کنم که
به دنبال تعلیق عضویت یکی از کادرهای آن، گرد و خاکی پوچ و بیهود و فضایی مملو از
فحش و فحاشی به کمونیسم و کمونیستها، بعضا توسط تروولهای اینترنتی، فضای مجازی را
پر کرده است. هیزم بیار این "آتش" و فضا هم، متأسفانه، اعضائی از خود
همین حزب هستند که تصمیم گرفته اند قیصریه را بخاطر یک دستمال به آتش بکشند.
بحث از اینجا شروع شده است که در طول دو سه سال
گذشته ۵ یا ۶ نفر از اعضای حزب که به خود می گویند "کانون مباحث کمونیسم
کارگری" فکر می کنند که این حزب باید به یک کانون بحثهای بی پایان و بیهوده
ای تبدیل شود که پایانی ندارند. من ابدا نمی گویم که بحثهای این دوستان بی مورد و
بی اعتبارند. بلکه در این حزب مشخص فاقد اعتبارند! بحث و تبادل نظر در احزاب بزرگی
مثل حزب کمونیست کارگری موتور اصلی تحرک و پویائی این احزاب هستند. اما بعد از
اینکه این بحثها ارائه شدند و اعضا و کادرهای این احزاب (و در مورد دوستان
"کانون" جامعه هم) متوجه موضوعات مورد اختلاف شدند، این بحثها نباید
ترمز فعالیتهای این احزاب بشوند. یک جائی هست که اگر بحثها به اندازه کافی مطرح
شدند، این بحثها در این احزاب به رأی گذاشته می شوند. نمایندگان گرایشات و بحثهای
مطرح شده، قاعدتا، یا باید بعنوان کسانی که بحثهای آنها مورد اقبال قرار نگرفته
این موضوع را قبول کنند، فعالیت سیاسی خود را ادامه داده و گوشه ای از کارهای عملی
حزب را به دست بگیرند؛ و یا هم می روند فکر بهتری برای نظرات خود می کنند. هر چقدر
نظرات این دوستان با بی اعتنائی و مخالفت بیشتری از طرف اعضا و کادرهای حزب روبرو
شد، برخوردشان در رفتار و گفتار نسبت به حزب خصمانه تر، غیرسیاسی تر و تحریک
آمیزتر شد. نه تنها حزب کمونیست کارگری کسی را بخاطر نظرات سیاسی اش اخراج و یا
تعلیق عضویت نمی کند، بلکه من حتی حزب چپ اپوزیسیون دیگری هم در صحنه سیاسی ایران
نمی شناسم که کسی را بخاطر نظرات سیاسی اش اخراج کرده باشد! بنابر این، این ادعای
کذب "محاکمه کمونیستها ..." فقط تأسف آدم را برمی انگیزد. آن هم نه
یک کمونیست؛ بلکه "محاکمه کمونیستها"! بهشان که می گوئی دست به انبان
پروپاگاند جنگ سردی نبرید، دوقورت و نیمشان هم باقیست.
اعتبار بحث سیاسی
گفتم که بحث این دوستان بیرون از حزب معتبر است
و یکی دو محفل با این رفتارها و نظرات هم موجودند. اینها اصرار دارند که الا بلا
حزب باید روی خط بحثهای آنها برود چرا که نظرات آنها همان نظرات منصور حکمت است.
بگذارید برای یک لحظه، برای ارائه استدلالی، این فرض غلط را از آنها بپذیریم. جنگ
کمونیستهای متحزب احزاب جدی سیاسی بر سر نقل قول نبوده و نیست. حتی اگر این حزب
خودش را درگیر یک چنین شیوه ای از زندگی سیاسی بکند، جامعه دردش این است که چگونه
از این وضعیت رها و آزاد می شود. جامعه ای که ۹۹ درصد آن نه منصور حکمت را می
شناسد و نه هم وقت و حوصله اینگونه رفتارهای بچگانه و دانش آموزی را دارد. این
شیوه از "استدلال" آدم را به یاد جنگ و دعوای مارکس شناسان دانشگاهی می
اندازد که بر سر نظرات "مارکس جوان" و "مارکس پیر" دائم
درگیرند. اگر برای این متخصصین بحث بر سر نظرات مارکس ۲۴ ساله با مارکس ۶۰ ساله
ناندانی است، برای زن و کارگر ایرانی استفاده از متد مارکس و یا در مورد ایران
منصور حکمت، در هر سن و دوره ای، در دست گرفتن ابزاری برای رهائی است! در حزب
کمونیست کارگری، بیش از ۹۵ درصد اعضا و کادرها منصور حکمت، لنین، مارکس و یا هر کس
دیگری را برای متدی می خواهند که راهنمای رهائی جامعه باشد. و آن خطی که اکنون بر
فعالیتهای این حزب حاکم است را متد منصور حکمت می دانند. "کمونیسم نقل
قولی" این دوستان حتی اگر در بیرون از این حزب به درد کاری بخورد، از نظر
اعضا و کادرهای این حزب دوای هیچ دردی از جامعه ایران نیست و دست رد به آن زده شده
است.
هیزم بیار معرکه
گفتم که اعضای "کانون مباحث کمونیسم کارگری"
هیزم بیار فحش و فحاشی به کمونیسم شده اند. بروید گرد و خاکی که تروولهای اینترنتی
و یا ضدکمونیستها و دشمنان منصور حکمت زیر بحثهای این دوستان راه انداخته اند را
نگاه کنید تا متوجه شوید دارم از چه می گویم! حتی صدای بعضی از اعضای خودشان را هم
در آورده است! طرف حدود ۱۰ سال پیش از حزب رفته است و تمام آن پانزده بیست سالی هم
که در حزب بود، هر وقت با وی برای کاری تماس گرفته می شد با "حالشو ندارم!"
روبرو می شدیم. الان مثل یک توپخانه که "حال" فحش و ناسزا را انگار
مادرزادی داشته است، پاچه همه را می گیرد. یا آن خانمی که هیچگونه اختیاری از خودش
ندارد و هر جا که دوستش رفت او هم در رفت و آمد بوده است، ویدیوکلیپی پر از دروغ و
شانتاژ پر کرده است و توسط دشمنان حککا دست به دست می شود، و زیر آن پر شده است از
فحش و فحاشی به کمونیستها و حزبی که خودش هنوز عضوش است!
من هم به نوبه خودم به این دوستان می گویم از
این حزب بروید. بروید برای اینکه دیگر نه اعتباری دارید و نه کسی به شما در هیچ
کار و فعالیتی اطمینانی دارد. کار احزاب و از جمله حزب کمونیست کارگری جمع کردن
نیرو است. قانع کردن فعالین سیاسی و اجتماعی برای جذب شدن به این حزب برای کارهای
بزرگ سیاسی. ما از رفتن هیچ عضوی خوشحال نمی شویم. به کنار کشیدن اعضا و مشغول شدن
به کارهایی که خود می دانند بهتر است، احترام می گذاریم و از زحماتی که در این مدت
در فعالیت سیاسی در این حزب کشیده اند، تشکر می کنیم و دستشان را می فشاریم. من
اما از رفتن شما ناراحت نمی شوم. پنج شش ده عضو کوچکتر می شویم، اما حداقل دیگر از
درون صفوف این حزب فحش نمی خوریم!
۱۶ فوریه ۲۰۲۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر