۱۳۹۹ بهمن ۲۵, شنبه

پند و اندرزهای رسانه دولت انگلیس، بی بی سی به درد مردم ایران نمی خورند

«مبارزه عليه مذهب از اين رو مبارزه اى غير مستقيم عليه جهانى است که مذهب معنويات آن را مى سازد. ستم مذهبى، انعکاس و بيان ستم هاى واقعى و ملموس است و اعتراض به مذهب، اعتراض به ستم هاى اين جهان است. مذهب آه مخلوق ستمديده است، روح جهان بى روح و قلب جهان قسى القلب است. مذهب افيون توده هاست. اعتقاد به مذهب که يک خوشى و سعادت خيالى و دروغين را در بين مردم بوجود مى آورد، در واقع نشانه خواست و آرزوی مردم براى دستيابى به خوشحالى و سعادت واقعى در جهان است. اين خواست که مردم بايد توهم در مورد موقعيت و شرايط مادى شان را کنار بگذارند به اين معنى است که بايد خود اين شرايط و موقعيت را (که براى توجيه خود محتاج به توهم و خيال سازى در بين مردم است) تغيير دهند. از اين رو نقد بهشت و مذهب تبديل به نقد جهان زمينى مى شود، نقد مذهب به نقد قانون، به نقد الهيات و به نقد سياست منجر مى شود.» (كارل ماركس، از مقدمه «نقدی بر فلسفه حق هگل»). هر كس كه ریگی به كفش نداشته باشد كافی است با مراجعه به این پاراگراف از ماركس، نگاه ماركس به مذهب را بداند. گفتم كه اگر كسی ریگی به كفش نداشته باشد چنین می كند. منتها بی بی سی، كه صدا و سیمای دولت انگلیس است، تمام سعی خود را می كند كه انسان را همچنان در چهارچوب منافع كلی این دولت، در انقیاد های لازم و از جمله انقیاد های مذهبی و ملی نگه دارد. جهتی را كه مردم ایران انتخاب كرده اند، به همان اندازه كه رژیم سرکوبگر اسلامی را هراسان كرده، گردانندگان بی بی سی را هم نگران ساخته است. مورد حكم ارتداد شاهین نجفی و در مخمصه قرار گرفتن بی بی سی، نمونه ای گویا از این وضعیت است. در این رابطه در سایت این رسانه دو نوشته، «دین ستیزی به مثابه افیون توده ها» از علی علیزاده و «نقد دین، پنی سیلین توده‌ هاست» از عرفان ثابتی درج شده اند.

نوشته عرفان ثابتی، كه واقعا نمی دانم چقدر ارزش نقد دارد، یك تلاش عجیب و غریب است تا ماركس را یك آدم طرفدار مذهب نشان دهد. او كه ماركس را از زبان دیگران شنیده، درباره مفهوم «دین افیون توده هاست»، می نویسد: «پژوهشگران معاصری همچون اندرو مک کینن خاطرنشان کرده اند که تریاک در مقام استعاره در زمان مارکس معنایی متفاوت از امروز داشته است» و كمی پائین تر: «مک کینن نشان می دهد که در اروپای میانه قرن نوزدهم تریاک چند معنای ضمنی داشت. تریاک دارویی نه فقط مسکن بلکه شفابخش بود که در درمان اپیدمی وبا در اروپا در سال های ۱۸۳۱-۱۸۳۲ و ۱۸۴۹-۱۸۵۳ به کار رفت.» عرفان ثابتی به خود زحمت نداده كه برود و آن نوشته نسبتا كوتاه ماركس، مقدمه «نقدی بر فلسفه حق هگل» را، كه بیش از هر نوشته دیگری از ماركس نقل قول شده و می شود، بخواند و ما و دیگران و همچنین خود را دچار زحمت نكند. هم نوشته عرفان ثابتی و هم نوشته علی علیزاده، خطاب به كمونیستها و مشخصا به حزب كمونیست كارگری است كه امر مبارزه با اسلام سیاسی كه زندگی مردم را تباه كرده است، یك ركن مبارزه آن است. کسی با این قبیل نوشته های سطحی و توهین آمیز كه شعور خواننده را دست كم می گیرد و در پایه ای ترین و شناخته شده ترین تئوریها دستبرد می زند، قانع نمی شود. ولی واقعیت مهم این است كه با عملكرد دین اسلام كه بیش از ۳۳ سال در ایران و یا بسیاری از دیگر کشورها بر مردم تحمیل کرده، چه ما طرفداران ماركس بخواهیم یا نخواهیم، اگر یك لحظه كلاشینكف و نارنجك و كهریزكهای پاسداران از بالای سر مردم برداشته شوند، دین و بخصوص اسلام برای همیشه به تاریخ خواهند پیوست. تلاش عبث و مغرضانه بی بی سی و ژورنالیست هایش برگ دیگری از تلاش برای همدستی با سركوبگران مردم ایران را به پرونده این رسانه دولت انگلیس خواهد افزود.

اما مطلب دیگر مندرج در سایت بی بی سی، رسانه دولت انگلیس، از چند جهت ارزش جواب دادن دارد. این نوشته زیرجلكی از موضع دفاع از نسبیت فرهنگی، به مسئله برخورد می كند. اینکه هر گروه از مردم برای خودشان فرهنگ و مذهبی دارند كه قابل قبولند و باید مورد احترام قرار بگیرند، حتی اگر این فرهنگ حاکم مبلغ  احکامی چون نژادپرستی و زن ستیزی و امثال آن باشند. نویسنده این مقاله آزادی بیان را قبول ندارد و زیر پوشش «خطر اسلام ستیزی نو استعمار در غرب» و آویزان شدن به فرانتس فانون، به سلمان رشدی و شاهین نجفی ـ كه خود از كشورهای اسلام زده هستند ـ حمله می كند. حتی خواهان ممانعت از کار كسانی چون كاریكاتوریست دانماركی میشود. چرا كه از بر اساس تز «نسبیت فرهنگی» كاریكاتورهای این هنرمند دانمارکی به اسلام ستیزی و مسلمان ستیزی دامن می زند!؟ منتها سئوالی كه جلوی نویسنده رسانه دولت انگلیس به این سوال پاسخ نمی دهد كه به كسانی كه در قلب ایران و عراق و پاكستان و افغانستان و غیره بخاطر انتقاد به «اسطوره های» اسلامی، سلاخی می شوند، چه جوابی میدهد.

میرزا بنویس بی بی سی كه در نقش ماركس شناس ظاهر شده است، جمهوری اسلامی را یك حكومت اسلامی نمی داند. توجه كنید: «اما آنچه مذهب ستیزی را در میان عده‌ای از ما بر می انگیزاند، شکل منحرف شده میل سیاسی به برخورد با حاکمیتی خاص است که به نام مذهب حکومت می کند. به دلیل بن‌بست برخورد سیاسی با این حاکمیت در دو سال گذشته، باید انتظار ظهور اشکال ناسودمند تری برای کانالیزه کردن نارضایتی از ساختار تبعیض آلود موجود را هم داشت. اما آن‌ها که به چنین واکنش‌هایی تن می دهند فریب ادعای کاذب حاکمیت درباره منبع مشروعیتش را خورده اند.» می گوید كه نباید فریب منبع مشروعیت رژیم، كه همانا اسلام است، را خورد! در جائی از نوشته اش می گوید كه او تفسیر خامنه ای را از اسلام نمی پذیرد، او می گوید که احساس نزدیكی به تفسیر علی شریعتی، هدی صابر و آیت الله منتظری می كند.

چقدر در توصیه هایتان صادقید؟

نوشته علی علیزاده نكات پراكنده قابل نقد، رد و لازم الجواب زیادی دارد. می نویسد: «اگر شوخی با اسطوره های مسیحی به تحریک شدن مسیحیان در غرب نمی انجامد برای این است که امروزه مسیحیت منبع اسطوره های انسجام دهنده اجتماعی در این جوامع نیست.» باید پرسید كه ایشان چرا نمی گوید که چرا چنین نیست؟ چرا مسیحیتی كه قرون وسطی و جنگهای خانمانسوز صلیبی را در پرونده اش دارد و برای فتح اورشلیم از قلب اروپا لشگر سازمان داد و هزاران نفر را قتل عام كرد، اكنون به یك چنین موقعیتی افتاده است؟ آیا این صرفا كار «نقد» فلاسفه روشنگری بود؟ آیا صرفا كار طنز ولتر بود؟ مسیحیت را انقلاب كبیر فرانسه رام كرد و به كنج خانه ها راند. بله انقلاب! با به میان آمدن نام «انقلاب» باید به موعظه های پست بی بی سی هم جواب داد. نویسنده رسانه دولت انگلیس كه تمام حکمت نوشته اش، نگرانی از وضعیت جمهوری اسلامی است، به كمونیستها یادآوری می كند كه نباید خود را مشغول «روبنا» بكنند.»زیربنا» را بچسبید! توجه كنید: «دین چه در شکل سنتی و چه در شکل سکولار آن بسیار بیشتر از افیون توده هاست. کارل مارکس فیلسوفی آلمانی در قرن نوزدهم می گوید: «نقد مذهب، گل‌و بوته های نقاشی شده تخیلی را از زنجیرهای انقیاد دست و پای آدمیان پاک نمی‌کند تا انسان این زنجیرها را حالا بدون تخیل و مرهمی و تسکینی باز هم به دوش بکشد. بلکه باید آن زنجیرها را به دور افکند.» منظور او از این زنجیرها، شرایط انقیاد کار فروشان تحت روابط تولیدی بازار آزاد و سرمایه داری است. کنایی آنکه حمله به گل‌و بوته های نقاشی شده بر این زنجیر ها، هم در ایران و هم در جهان غرب، زمانی انجام می‌شود که این زنجیرها، یعنی سازوکار بازار آزاد، امروزه خود اسطوره ای انتقاد ناپذیر شده اند.» و درست قبل از این پاراگراف هم گفته بود: «مبارزه در روبنا، انگار تنها شکلی از مبارزه است که از چپ و راست، آموخته ایم.» كارگران حق دارند كه از نویسنده رسانه دولت انگلیس، بی بی سی بپرسند: شما تا چه حد در موعظه هایتان صادقید؟ این «روبنا» كه مذهب و ناسیونالیسم و دیگر كثافات جامعه سرمایه داری است، زندگی را بر یك جامعه ٨٠ میلیونی تباه كرده است. «زیربنا» (روابط تولیدی و اقتصادی) هم كه بخودی خود تغییر نمی كند. شما چرا در تمام دورانی كه مردم ایران افتخار گوش دادن به شما را داشته اند، بطور دائم زیر بغل حاكمان بر این جامعه، از پهلوی‌های پدر و پسر گرفته تا جمهوری اسلامی را گرفته اید؟ چقدر صادقید كه ما را برای تغییر در روابط تولید در اقتصاد و زیربنای جامعه دعوت می كنید؟ هر آنچه كه بوده، به ما یادآوری كرده اید كه «در كتابهای ماركسیستی نیامده است كه خود را سرگرم روبنا بكنید!؟» اكنون دیگر دیر زمانی است كه كمونیسم نوع دیگری در ایران حرفی برای زدن دارد. آن نوع كمونیسم و ماركسیسمی كه با اسلام می سازد دوره اش مدتهاست كه سپری شده است. آنچه را كه از آن بازمانده به شما ارزانی باد. ما می خواهیم هم زیربنا و هم روبنا را عوض كنیم.

باز برگردیم به نقل قول اول این نوشته از ماركس: «اين خواست که مردم بايد توهم در مورد موقعيت و شرايط مادى شان را کنار بگذارند به اين معنى است که بايد خود اين شرايط و موقعيت را (که براى توجيه خود محتاج به توهم و خيال سازى در بين مردم است) تغيير دهند.» مردم باید خود دست به كار شوند. مذهب در همدستی با امثال بی بی سی، زنجیر انقیاد جامعه را هر چه سفت تر می كند. ما تصمیم گرفته ایم هم از آزادی بیان شاهین نجفی حمایت كنیم، هم جامعه ایران را از اسلام و حكومتش رها سازیم و هم تغییرات اقتصادی و زیربنائی عمیقی در جامعه ایجاد كنیم. بی بی سی خاكریزی بیش بر سر راه مبارزه برای آزادی كامل از انقیادهای مذهبی، سیاسی و اقتصادی نیست. مردم ایران توطئه ها و پاپوش دوزیهای دولت انگلیس و رسانه آن را خوب می شناسند. بی خود نیست كه بی بی سی در بین مردم این جامعه به آیت الله بی بی سی ملقب شده است.

٢٣ مه ٢٠١٢

منتشر شده در: انترناسیونال ۴۵۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر