در حاشيه نوشته
ايرج فرزاد
در حاشیه
آخرین نوشته ایرج فرزاد تحت عنوان «چه «می بایست» و چه باید كرد؟» در صحبت با یكی
از رفقا، توصیه كرد كه چیزی در بارهاش بنویسم. تا قبل از آن نگاهی گذرا به آن
انداخته بودم، اما دوباره كه به آن مراجعه كردم، چیز تازهای حداقل درباره حزب
كمونیست كارگری ندیدم؛ جز اینكه نقدهای ما به بحثهای كورش مدرسی را بعد از تقریبا
٣ سال، دارد همان بحثهائی را كه ما بارها به ایشان و دوستان دیگرش هشدار میدادیم،
این بار با كلی بد و بیراه به ما، رو به كورش مدرسی تكرار میكند.
اما نكتهای كه
در مورد ایشان لازم به یادآوری است، اینست كه با اینكه به خودزنی و پشیمانی افتاده
است، اما همچنان دست از ادعاهای توخالیاش بر نمیدارد. مرتب از موضع بالا خواننده
را مورد خطاب قرار میدهد؛ و اینكه او تنها كسی است كه منصور حكمت را نمایندگی میكند!
كسی نیست در بین خودشان به او بگوید، بابا جان فعلا این ادعاها را برای مقاله بعدیت
بگذار. هنوز جمله اینكه «اشتباه كردیم و نمیدانسیتم كورش مدرسی چه میگوید و معنای
دولت موقت و ائتلافی ایشان با حجاریان چه بود»، تمام نشده، دارد به دیگران رهنمود
میدهد كه چكار بكنند و چكار نكنند! همین توهم به خود و ادعاهای توخالی اینها را
خانه خراب كرد.
من همان موقع كه
اینها بار و بنه را بستند و رفتند، نوشتم كه چه سرنوشتی حزب اینها را انتظار میكشد.
در باره ایرج فرزاد، یك چیزی بگویم. ایشان با این نوشتهاش دارد زمینه اینكه فردا
پسفردا بگوید زندگیاش را هدر داده است، میچیند. متأسفانه فعلا دارد همان حرفهای
عبدالله مهتدی را میزند، منتها با كمی ادعای كمونیستی. مهتدی هم اول از اینكه حزب
كمونیست ایران از اس و اساس همان كومهله بود، شروع كرد و بعد سر از سازمان
زحمتكشان در آورد. ایرج فرزاد با «سهند و اتحاد مبارزان كمونیست هیچی نبودند و از
همان اول هم چپ سنتی و مائویست بودند و این فقط محفل ایرج فرزاد و دوستان دیگرش كه
هسته اولیه كومهله را در سال ٤٨ پایهگذاری كردند، همیشه، از همان زمان، منصور
حكمتی بودند»، شروع كرده و مدتی دیگر هم اینكه «منصور حكمت آمد و ما را خانه خراب
كرد»، تمام خواهد كرد.
آینده خوبی در
انتظارش نیست؛ اما خود كرده را چارهای نیست. ما سر موقع هشدار دادیم.
١٩ مارس ٢٠٠٧
(جدل آنلاین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر