نگاهی به مبارزه
كارگران كوره پزخانه های ارومیه و قرچك
در یكی دو هفته
اخیر، در كنار اخبار مربوط به اعتراضات گسترده كارگران شركت نیشكر هفت تپه و خبر
كشته شدن ده ها كارگر شازند بازنه در حریق آتش، خبر مربوط به اعتراض كارگران كوره
های آجرپزی ارومیه و قرچك از خبرسازترین اخبار مربوط به مسائل كارگری و جنبش كارگری
در ایران بوده است. بنابه اخباری كه در سایت «اتحاد» درج گردیده بود، كارگران ٨٠
كوره از ٩٠ كوره آجرپزی در حومه ارومیه در نیمه اول خرداد وارد یك اعتراض شده اند.
همچنین بنابه خبر دیگری كه روز ٨ خردادماه در سایت «دسترنج» درج گردیده بود،
اعتصاب بیش از ٨٠٠ تن از كارگران ٣٠ كوره آجرپزی در قرچك وارد پانزدهمین روز خود
شده بود. اعتراض كارگران این مراكز درست از همان نقطه ای كه كارگر با سرمایه دار
وارد رابطه می شود، شروع شده بود. بر سر دستمزد. اما قبل از پرداختن به این اعتراض
ها، اجازه بدهید ابتدا بصورت خیلی خلاصه به وضعیت زندگی این كارگران اشاره ای بكنیم.
زندگی كار و دیگر
هیچ!
بخش عمده ای از
كارگران كوره پزخانه های ـ حداقل ـ ارومیه، كارگران فصلی ای هستند كه از روستاهای
اطراف شهرهای كردستان با خانواده و بطور دسته جمعی برای كار در فصل آجرپزی به این
مراكز كوچ می كنند. این كارگران، كه بصورت خانوادگی، از زن و كودك و پیر و جوان،
در این مراكز مشغول به كارند، در شرایطی بشدت غیرانسانی كار كرده و روزی می
گذرانند. خانواده ها گاها تا ده نفر در یك آلونك بسیار كوچك و با نبود ابتدائی ترین
امكانات زندگی، از قبیل آب لوله كشی شده، برق كافی، یخچال، توالت و دستشوئی و حمام
و غیره «زندگی» می كنند. دستمزدها بشدت پائین است و بدلیل كنتراتی بودن كار، گاها
ساعات كار به بیش از ١۵ ساعت نیز كش پیدا می كنند! این كارگران كه كارشان فصلی است، در ایامی
كه مراكز كارشان تعطیل است، از بیمه بیكاری بی بهره هستند. علاوه بر همه اینها، در
روزهای بارانی و هوای بد كه آجرپزی غیرممكن می گردد، این كارگران دستمزدی دریافت
نمی كنند.
نكته دیگری كه
شایان ذكر است، این است كه به دلیل مهاجرت های پی در پی و عدم ثبات زندگی این
كارگران، كودكان این كارگران كه خود نیز در تأمین امرار معاش خانواده از ساعاتی
قبل از طلوع آفتاب تا ساعاتی بعد از غروب آن مشغول كارهای خانه و آجرپزی هستند،
امكان دسترسی به تحصیل را ندارند و در واقع سیستم حاكم بر زندگی این بخش از
كارگران، با چنین وضعیتی كارگر كوره پزخانه را از همان كودكی در كوره پزخانه آموزش
می دهد و تولید می كند!
سابقه مبارزات
كارگران كوره پزخانه ها
این اولین باری
نیست كه كارگران مهاجر كوره های آجرپزی بر سر دستمزد و سطح معیشت خود با سرمایه
داران اسلامی و دولت آنها وارد مبارزه می شوند. در سال ۵٨ كارگران كوره پزخانه های آمل دست به
مبارزاتی بر سر دستمزدها زدند. در بین سال های ٦٠ تا ٦٢ كارگران كوره های مراغه،
قرچك و ورامین، قزوین، وایگان، شبستر، و تعدادی كوره های دیگر اینجا و آنجا دست به
مبارزاتی بر سر سطح پائین دستمزدها و آب آشامیدنی زدند. نقطه اوج این اعتصابات سال
٦٤ بود كه در تبریز كارگران حدود ١٠٠ كوره پزخانه و حدود ٤٠ كوره پزخانه در میاندوآب
و بوكان در آن شركت كردند؛ كه طی یك مبارزه طولانی و قدرتمند توانستند عقب نشینی
های قابل توجهی را به كارفرماها و رژیم شان تحمیل كنند. در همه این اعتراضات
كارگران در مجامع عمومی خود نمایندگانشان را برگزیدند و بر سر مهمترین مسائل به
بحث و گفتگو و تصمیم گیری می پرداختند. ما در بسیاری از آن اعتراضات آن دوره، نقش
زیادی در رهبری، هدایت و به پیروزی رساندن این مبارزات بازی كردیم. كسانی كه وقایع
آن دوره را به یاد دارند، به یاد دارند كه چگونه از جانب نیروهای تحت تأثیر افكار
توده ایستی مورد شماتت قرار می گرفتیم كه حزب كمونیست ایران، حزب كارگران كوره
پزخانه هاست! كارگران و رهبران آنها بدرست تنها حزب كمونیست ایران آن دوره را
(بخصوص بعد از تشكیل حزب كمونیست ایران)، حزب خود می دانستند و در تماس نزدیك با
آن بودند.
برگردیم به
مبارزه این دوره این كارگران.
دور دیگری از
مبارزه كارگران كوره پزخانه ها
در هر سال كاری
كارفرما سعی می كند كارگران را بعد از بازگشت بكار، با همان دستمزدهای سال پیش به
كار گمارد. بطور قطع این مسئله باعث سازمانیابی كارگران شده است. كارگران خود را
هر سال، قبل از شروع كار مجبور می بینند كه با كارفرما شاخ بشاخ شوند. و این تجربه
به كارگران آموخته است كه نمایندگان خود را تعیین كرده و موضوع را حتی قبل از اینكه
فصل كاری شروع شده باشد، پیگیر شوند.
مبارزات این
دوره كارگران با توجه به وضعیت فعلی جنبش كارگری، از جهاتی باید مورد توجه قرار گیرد.
مهمترین نكته در مبارزات این كارگران، علیرغم كمبودها و نقائصی كه در ادامه این
نوشته به آن پرداخته خواهد شد، این است كه مبارزه را بر سر افزایش دستمزدها شروع
كرده اند. این موضوع بخصوص از این جهت مهم است كه تعدادی از فعالین كارگری در
اوائل امسال كمپینی را برای افزایش دستمزد با جمع آوری امضاهای زیادی و در تعدادی
از مراكز كارگری شروع كردند. كارگران كوره های آجرپزی ارومیه و قرچك در واقع این
كمپین را بطوری عملی به پیش می برند. نكته مهم دیگری كه در خبر مربوط به اعتصاب
كارگران كوره های قرچك آمده است، این است كه این كارگران پیشنهاد كارفرما را برای
افزایش دستمزد ـ میزانی كه ایشان تعیین می كند ـ رد كرده اند. اینطور نیست كه
كارفرما به دلخواه بگوید «خیلی خوب شما افزایش دستمزد می خواهید باشد بیائید این ١۵٠٠٠ تومان بجای ١٢٠٠٠ تومان!» كارگران
به وضع زندگی خود و به تورم حاكم بر جامعه نگاه می كنند و افزایش دستمزد را از این
زاویه مطرح می كنند. این یك نكته بسیار مثبت و مهم است. بحث بر سر دستمزدهای
پرداخت نشده نیست. بحث بر سر این است كه كارگر دستمزد بیشتر می خواهد و بنظر من باید
نه تنها دستمزد بیشتر بلكه دستمزدی كافی و بر مبنای تورم بخواهد. نكته ای كه نمونه
ائی از آن در اعتصاب این دوره كارگران كوره پزخانه ها دیده می شود.
در واكنش به
اعتراض كارگران كوره های ارومیه، كارفرمای یكی از كوره های قطلو پیشنهاد افزایش ۵٠٠ تومان می دهد، اما كارگران بر افزایش
دستمزد تا ١۵ هزار تومان پافشاری كرده اند. در قرچك هم، همچنانكه اشاره شد،
كارفرماها به افزایش دستمزد تا ١۵ هزار تومان رضایت داده اند، اما كارگران به این
حد رضایت نداده و همچنان در اعتصاب در محل كار هستند.
نكته دیگری كه
در اخبار مربوط به اعتراض كارگران كوره های ارومیه آمده است، این است كه این
اعتراض، همچنانكه بالاتر به آن اشاره شد، سازمان یافته است. كارگران تقریبا تمام
كوره های آجرپزی در آن شركت كرده اند و كارگران اعتراضات خود را از كانال نمایندگان
خود مطرح كرده اند. این مسئله نه تنها برای سازمانیابی كارگران یك رشته خاص تولیدی
مهم است، بلكه این امكان را نیز برای آنها فراهم می آورد كه این نمایندگان با
كارگران كوره پزخانه های دیگر در دیگر نقاط ایران هماهنگی بوجود بیاورند و مبارزه
خود را وسعت بخشند. در نمونه خاص ارومیه هر كوره نماینده ای را برای مذاكره با
صاحبان كوره ها بر می گزیند كه خود این، كارگران را در یك موضع بسیار بهتری قرار می
دهد. خریدن و مرعوب كردن ٨٠ نماینده از ٨٠ كوره برای كارفرما و دولتشان غیرممكن
است.
نقاط ضعف این
مبارزات
آنچه كه در نگاه
اول توجه هر ناظر و خواننده ای را به این خبرها جلب می كند، ساعات طولانی كار
كارگران این مراكز است. این ساعات طولانی حتی اضافه كاری هم نیست! ١۵ ساعت كار! تبهكاری به معنای واقعی
كلمه. سرشت این تبهكاری در كار كنتراتی است كه كارفرما به این كارگران تحمیل كرده
است. كار كنترات برای این بخش از كارگران در واقع همانند كارگران قالیبافی و
كشاورزی است كه كارگر ظاهرا مجبور نیست سر ساعت خاصی كار را شروع و یا تمام كند!
كار كنتراتی كارگر را كور می كند. می خواهد ركورد دیروز خودش را بشكند. می خواهد
دو تا خشت بیشتر بزند. می خواهد وقت غذاخوری و دستشوئی اش را چند دقیقه ای عقب بیاندازد.
همه اینها را می كند بدون اینكه احساس كند دارد برای كس دیگری ثروت تولید می كند و
از زندگی خود مایه می گذارد. یك خشت بیشتر یعنی چند تومان بیشتر!
كارگران كوره های
ارومیه در ازای هر هزار عدد آجر ٩۵٠٠ تومان دریافت می كنند. و گزارش سایت «اتحاد»
می گوید كه این كارگران از ساعت ٤ صبح تا ٧ عصر می توانند ٢ هزار عدد آجر تولید
كنند. با یك محاسبه سر انگشتی چنین به نظر می آید كه این كارگران در یك ماه ٣٠
روزه، با تعطیلی فرضا جمعه ها، دستمزدی حدود ٢٤٤ هزار تومان دریافت می كنند. اما
در واقع این دستمزد را در روز كار ١۵ ساعته و با كمك كل خانواده از كودكان چهار پنج
ساله گرفته تا پدر و مادر و گاها والدین پدر و مادر به دست می آورند! بطور متوسط یك
خانواده ۵ نفره در ماه دستمزدی ٢٤٤ هزار تومان با روز كاری ١۵ ساعته به دست می آورد. این را دیگر حتی
نمی توان استثمار هم نام نهاد! وحشیگیری ای است كه سرمایه داری در بلبشوی حكومت
اسلامی بر خانواده كارگران تحمیل كرده است. در چنین وضعیتی مشكل نهفته ای كه
خانواده كارگر با آن روبروست این است كه سر ماه این خانواده چقدر پول پس انداز
كرده است. از آسایش، رفاه نسبی، خواب، خورد و خوراك، و هر چیز دیگری كه هزینه
بردارد می زند تا اینكه سر ماه توانسته باشد برای فصل تعطیلی چیزی پس انداز كرده
باشد. این را در مبارزات دوره های گذشته این كارگران شاهد بودیم. كارگران حاضر نبودند
مطالبه پائین آوردن ساعات كار را در لیست مطالبات خود بگنجانند.
كارگران این
مراكز باید تن به كار كنترات ندهند. لیست مطالباتشان باید شامل یك روز كار حداكثر
٨ ساعته با دستمزدی مكفی و بیمه بیكاری برای ایام تعطیلی باشد. این بهترین راه
مطالبه كردن افزایش دستمزد است.
مسئله كار كودك
نقطه ضعف دیگری است كه در مبارزات كارگران كوره های آجرپزی مسكوت گذاشته می شود.
درست همانند كار كشاورزی بخصوص در دوره ارباب رعیتی، به كودك بعنوان یك پای اصلی
درآمد نگریسته می شود. مسئله آموزش و بهداشت كودك آخرین دغدغه چنین سیستمی است.
كارگران باید خواهان افزایش دستمزد باشند بدون اینكه كودك مجبور به كار باشد.
كارگران باید خواهان افزایش دستمزد بر مبنای فرد باشند نه خانواده! مبارزه كارگران
فصلی باید شامل فراهم آوردن امكان بهداشت و آموزش كافی با استاندارد بالا برای
كودكانشان باشد.
می توان چندین
نقطه ضعف دیگر را برجسته كرد. اما كار كنترات سیستمی است كه كارگر را به یك سمت
هدایت می كند و آن هم رقابت با خود! وقتی كه كارگر تن به كار كنترات می دهد، ایمنی
محیط كار، كاهش ساعات كار، رفاه، مرخصی، بهبود شرایط كار، حتی تعطیلی آخر هفته و غیره
برایش حاشیه ای می شوند. از منظر كارگر كنتراتی، اینها مسائلی نیستند كه ربطی به
كار كنتراتی داشته باشند و در نتیجه براحتی از كنار آنها می گذرد. كارگران فصلی و
كنتراتی نسبت به كارگران رسمی یك كارخانه باثبات تر دارای سازمان پائین تری هستند.
اما نكته ای كه كارگران مهاجر كوره پزخانه ها را از بسیاری دیگر از كارگران فصلی و
كنتراتی متمایز می كند، این است كه بخش عظیمی از این كارگران مهاجرانی هستند كه از
كردستان، سرزمینی كه دارای بیشترین تحزب و حد بالائی از نفوذ نیروهای چپ و سوسیالیست،
و ایده های آزادیخواهانه است به این كوره ها برای پیدا كردن كاری مهاجرت كرده اند.
نكته ای كه در مبارزات دوره قبل كارگران كوره پزخانه ها مشهود بود.
حمایت كنید
مهم این است كه
امروزه بخشی از كارگران، كه اتفاقا مورد بیشترین ستم و نابرابری قرار گرفته اند،
در اعتصاب بسر می برند. بنظر می آید كه این كارگران حمایت خانواده ها و همكاران
خود را پشت سرشان دارند. دارای نمایندگانی هستند كه مطالبه افزایش دستمزد كارگران
را دنبال می كنند و مصمم هستند كه به هر نوع افزایشی هم تن ندهند. اعتصاب این
كارگران همانند هر اعتصاب كارگری دیگری در ایران شایسته حمایت های بی دریغ است. این
كارگران نباید خود را تنها احساس كنند؛ كه بخش های دیگر جامعه نسبت به زندگی و
مطالبات آنها بی اعتنا است. بخصوص مبارزه بر سر افزایش دستمزد امروزه دیگر مطالبه
تمام كارگران است.
مبارزه كارگران
در ایران امروزه دارای هر اشكالی كه باشد، مدرسه ای است برای مبارزات بعدی و رادیكال
تر كارگران. اگر كارگری مبارزه ای را شروع نكرده باشد، و در طول مبارزه به قدرتش پی
نبرده باشد، حتی دست زدن به مبارزه و اعتراض یك كار غیرممكن بنظر می رسد. چرا كه كارگر
خودش را نه تنها با سرمایه دار مشخص، بلكه با كل دم و دستگاه دولت اسلامی حامی آن
سرمایه دار مشخص هم روبرو می بیند.
١٣ خرداد ٨٧، ٢ ژوئن ٢٠٠٨
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر