سایت NIAC در روز ٢٦ مارس
امسال گزارشی به قلم آرش حاجی علیلو در باره نشست «نمایندگان اقلیت»های ایرانی با
دو تن از نمایندگان كنگره آمریكا درج كرده بود، كه به قول سایت مانتلی رویو برای
درس آموزی هم كه شده نظر افكندن به آن خالی از لطف نیست.
این نشست كه با
حضور دو تن از نمایندگان كنگره آمریكا كه یكی طرفدار مجاهدین خلق ایران است و دیگری
هم غیرمستقیم طرفدار این گروه است، برگزار گردیده بود، به زد و خورد تقریبا فیزیكی
بین طرفداران تمامیت ارضی و قوم پرستان می انجامد و با دخالت پلیس ناتمام به پایان
می رسد.
در این گزارش
آمده است كه یكی از مأموران بازنشسته FBI كه سرهنگی در
دوره حكومت پهلوی نیز بوده است، گزارش این «نمایندگان اقلیتها» را اغراق آمیز
خواند كه این موضوع جلسه را به آشوب می كشد. ابتدا تعدادی از این «نمایندگان» به
نشانه اعتراض به حرفهای این سرهنگ، جلسه را ترك می كنند و تعدادی دیگر در حضور
نمایندگان كنگره آمریكا، در كاخ سفید و در دو قدمی اتاق خواب جورج دبلیو بوش آقای
سرهنگ را تهدید می كنند كه بدنش می خارد. این آشوب اولیه با حضور پلیس كاخ سفید
موقتا فروكش می كند. اما این آتش بس شكننده بهم خورد وقتی كه یكی از پان ایرانیستهای
حاضر در جلسه انگیزه افراد شركت كننده در این جلسه را تجزیه ایران دانست و گفت كه
ایران كشور واحدی است با تاریخی ٢۵٠٠ ساله و غیره كه كسی حق تجزیه آن را ندارد!
برای دخیل شدن
در فردای سیاست ایران، قوم پرستان حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. برای جلوگیری از
رادیكالیزه شدن اعتراضات تودهای بر علیه جمهوری اسلامی، آمریكا دست به دامن «نماینده»
بهائیان و مجاهدین خلق و حزب دمكرات كردستان؛ و آنها نیز برعكس دست به دامن نمایندگان
احزاب جمهوریخواه و حزب دمكرات آمریكا شدهاند. در كمپ خودشان هم مسئله ابدا بر سر
منافع مردم ایران و یا «ملیتهای ایرانی» نیست. مسئله بر سر خاكی است كه قرار است
ساكنین این خاك رعایای این «نمایندگان» باشند. غافل از اینكه «كسی شاه است تنها به این دلیل كه انسانهای دیگر نسبت به او
رعیتاند.»
اگر اینها با
حضور فعال پلیس كاخ سفید و در سالنی هزاران كیلومتر دور از ایران برای همدیگر شاخ
و شانه می كشند، در فردای سرنگونی رژیم اگر فرصتی به آنها داده شود، جویبار خون از
«غیرخودی» راه خواهند انداخت.
درگیری فیزیكی
طرفداران عراقیزه شدن ایران در كاخ مهتدی
در همین متن
بالا می شود درگیری فیزیكی و مسلحانه افراد سازمان زحمتكشان در كردستان عراق را هم
تحلیل كرد. اینها كه با به گرو گرفتن كنگره حزبشان چند سال پیش به زور پلیس جلال
طالبانی خودشان را كومه له خواندند، راه چندین دهه پیموده شده گروههای قومپرست را
می خواستند یك شبه بپیمایند! از همان روز اول جدائیشان از كومهله، بر سر قدرت و
اینكه تا كجا می توانند لات بازی در بیاورند، با همدیگر اختلاف داشته و چندین بار
فیزیكی درگیر شدهاند. بسیاری از افرادی كه سادهلوحانه گول توطئههای عبدالله
مهتدی و عمر ایلخانیزاده را خوردند، بعید بنظر می رسد كه در اهدافmercenary (مزدوری) اینها خودشان را شریك بدانند. اگر امروز عبدالله مهتدی و
عبدالله كهنهپوشی نمی توانند در مورد پیش پا افتادهترین مسائل در یك جمع رفیقانه
خودشان با مدنیت بهمدیگر برخورد كنند، تنها نشانه از پیش زمینههای خونین دیگری
است كه برای كردستان ایران در سر دارند.
آنچه را كه به
متوهمین به عبدالله مهتدی، عمر ایلخانی زاده، عبدالله كهنه پوشی و تعدادی كه فعلا
در كومهله لانه كردهاند، می توان گفت، این است كه هیچكس نباید گذشته، حال و آینده
خود را به سیاستهای قومی اینها گره بزند. این سیاستها در تغییر و تحولات پیش روی
در ایران محكوم به شكست است.*
انترناسیونال ۲۴۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر